کیست که نداند زندگی بیآب ممکن نیست. ما چشم میگردانیم و آسمان و ابرها را میکاویم و منتظریم تا ببارند. ما گوش میسپاریم به صدای گامهای رودخانههای جاری. و اما این ما که میگویم نه خیال کنید دیر است و دور که دامنهاش رسیده است به سرزمین سبزی چون گیلان. همهی درختان جنگلهای باستانی هیرکانی، شالیزارهای طلایی و باغات سبز، آدمها، ماهیها، پرندگان و تمامی آنان که حیاتشان گره خورده است به آب میدانند، گسترهی روشن آبها، در این خطه رو به کاهش است. حالا ما نگاهمان به آسمان است و سپیدرودی که از دوردستها راهی گیلان میشود. بیتردید در زمانهای که مصرف بهینهی آب باید با جدیت بسیار زیاد مورد توجه قرار گیرد، تحقیقات، نیازسنجیها، بررسی منابع و بهرهمند شدن از دانش و تجارب خبرگان این عرصه میتواند راهگشا باشد. مدیریت یکپارچه در حوضهی آبخیز سفیدرود یکی از مواردی است که با همکاری ژاپنیها بدان پرداخته شد و مطالعاتی از سال ۲۰۰۷ در این راستا شکل گرفت. انتشار گزارش نتایج کارگاههای هماندیشی با محوریت «طرح مدیریت یکپارچه منابع آب حوضهی آبریز سفیدرود» در استانهای ذینفع حوضه که با همکاری جایکا، سازمان حفاظت محیط زیست و موسسهی توسعهی پایدار و محیط زیست(سنستا) سال ۱۳۸۷ صورت گرفت، از جمله اقداماتی است که در این زمینه به انجام رسید. و اما سند نهایی همکاریهای فنی فاز دوم پروژهی توسعهی ظرفیت مدیریت بههم پیوستهی منابع آب در حوضهی سفیدرود، خرداد ماه سال ۱۳۹۵ فیمابین شرکت مدیریت منابع آب ایران و آژانس همکاری بینالمللی ژاپن (جایکا) به امضا رسید. مدت زمان اجرای این سند همکاری ۴ سال پیشبینی و قرار شد، شفافسازی منابع و مصارف آب در سطح حوضهی آبریز سفیدرود بر مبنای شرایط طبیعی و شرایط بهرهبرداری از طرحهای توسعهی منابع آب؛ تقویت مهارتهای ایجاد اجماع، برنامهریزی و تدوین راهکارهای اجرایی در ارتباط با موضوع تخصیص آب برای بخشهای مختلف با اولویت تامین آب شرب، بهرهبرداری از سدها، طرحهای توسعهی منابع آب، آب زیرزمینی، کیفیت آب، صرفهجویی آب و غیره؛ تصمیمگیری و ایجاد اجماع بین ذینفعان مختلف در خصوص راهکارهای ارائه شده در سطح شورای هماهنگی مدیریت بههم پیوستهی منابع آب حوضهی آبریز سفیدرود و اولویتبندی مسائل و مشکلات حوضه و عملیاتی کردن برنامههای مورد توافق در سطح حوضهی آبریز با مشارکت فعال ذینفعان استانهای مختلف پیگیری شود.
بازتاب مطالعات جایکا
«آسان باقرزاده» پژوهشگر منابع آب و کارشناس محیط زیست دربارهی بازتاب حضور جایکا در حوضهی آبخیز سفیدرود میگوید: رویکرد جایکا در این حوضهی آبخیز، تحقیقاتی با محوریت مدیریت یکپارچه بود. بدین معنا که وقتی رودخانهای از استانهای مختلف عبور میکند نباید تحت تاثیر مدیریتهای مجزا باشد، بلکه باید زیر نظر مدیریتی یکپارچه با توجه به همهی مصارف و فعالیتهای مرتبط با آن، حقابهی پایین دست هم حفظ شود.
وی ادامه میدهد: پیش از این هراستان بر اساس مصارفش آب برداشت میکرد و مابقی آن را به پایین دست میداد. اما دیدگاه جایکا این گونه نبود و معتقد بود که استانهای پایین دست نیز بر اساس نیازهاشان باید به سهم خویش دست یابند. بدین ترتیب سال گذشته که مطالعات جایکا به پایان رسید، نتیجهاش منجر به ایجاد مدیریت حوضهای در شرکت مدیریت منابع آبِ وزارت نیرو شد. از این رو معاونتهایی که در بخش منابع آب وزارت نیرو مشغول بکار بودند، حذف و به جای آنها معاونت حوضهی آبریز تعریف شد. بعنوان مثال هم اکنون معاونت «حوضهی آبریز سفیدرود بزرگ» زیر نظر رییس حوضهی آبریز سفیدرود بزرگ، مدیریت این رودخانه را بر عهده دارد. در واقع می توان گفت، نگرشی جامع و علمی در حوضههای آبخیز کشور به وجود آمده و از سال گذشته ساختار مدیریتی وزارت نیرو در شرکت منابع آب تغییر کرده است.
نگرانیهاهنوز باقیست
مطالعات جایکا سال گذشته به پایان رسید و متعاقب آن ساختار مدیریتی وزارت نیرو رو به بهبود گذاشت اما واقعیت این است که گیلان همچنان دلنگران کمبود آب است و چشمها به ارقامی دوخته شده که نشان از کاهش آب سد سفیدرود دارد.
باقرزاده عمده دلیل کاهش ذخیرهی آب سد سفید رود را کم شدن برف و بارندگیها در سال آبی جاری دانسته و اظهار میکند: سرشاخهی رودخانهی سفیدرود از کردستان آغاز میشود و از استانهای همدان، زنجان و قزوین عبور کرده، سرانجام به گیلان رسیده و راهی دریا میشود. البته بخشی از آن هم از سمت کوههای تهران و طالقان درقزوین سرچشمه میگیرد و شاخهای دیگر از آن هم از سمت آذربایجان شرقی و استان اردبیل وارد گیلان میشود. بدین ترتیب ۸ استان با جریان رودخانه سفید رود مرتبط هستند اما گیلان آخرین استان آبخورِ این رودخانه محسوب میشود.
وی ادامه میدهد: در مسیری که بصورت مختصر از آن یاد کردیم، اتفاقات بسیاری ممکن است، روی دهد. رخدادهایی نظیر برداشت آب و کاهش بارش باران و برف در حوضه سبب میشود تا مقدار کمی از آب رودخانهی سفید رود به ما برسد؛ در این میان سدهای احداث شده در مسیر نیز تاثیرگذارند. سد «طالقان» از مهمترین این سدهاست که به شهر تهران آبرسانی میکند و سد مهم دیگر «استور» در استان زنجان است که روی دو سرشاخهی «قزل اوزن» و رودخانهی «شاهرود» ساخته شده و قادر به ذخیرهسازیِ سهم زیادی از این آب است. آب این سدها از آنجا که سدهای ذخیرهای به شمار میآیند، برای مصارف کشاورزی و شرب استانهایشان بکار میرود. بنابراین در گیلان ما با محدودیتِ ورود آب مواجه میشویم.
به گفتهی وی، در سال آبی جاری، میزان بارش برف و باران بسیار کم بوده، در حالی که مهمترین منبع ذخیرهی آب گیلان نزولات برف حوضه است. برفی که به مرور در بهار و تابستان آب میشود و به سمت پایین، یعنی رودخانهی سفیدرود حرکت میکند. باید توجه داشت که وقتی در یک سال آبی با کاهش نزولات برف حوضه روبرو باشیم، اثر آن را تا سال بعد آبی در پایین دست که استان گیلان است، مشاهده میکنیم. البته بارندگی بصورت مقطعی هم موثر است، چرا که سطح حوضه وسیع است و اگر بارشی داشته باشیم، از مسیلها و رودخانهها وارد سفیدرود شده و نهایتا پشت سد جمع میشود.
باقرزاده یادآور میشود: هر چقدر سدهای بالا دستِ گیلان پرآبتر باشند، آب مازاد خود را بیشتر رها میکنند تا به سد ما برسد اما اگر بالادست دچار خشکسالی باشد آنها آب را برای استان خویش ذخیره میکنند، چرا که سهم رودخانههای خود را میخواهند و برای مصارفشان نیاز به این آب دارند. البته بخشی از آن بعنوان حقابه به گیلان میرسد اما حجم آن مثل سابق نیست.
رودخانههایی با حداقل دبی و شالیزارهای تشنه
این پژوهشگر با بیان این که در گیلان تنها رودخانهی سفیدرود با کاهش آب مواجه نیست، میگوید: سراسر حوضهی داخلی استان با کاهش نزولات باران و برف دست به گریبان است و به همان نسبت آبهای داخلی هم دچار کاهش شدهاند و بسیاری از رودخانههای ما با حداقل دبی در جریان هستند. در این میان بهار و تابستان فصل کشاورزی است و بصورت ویژه شالیزارهای گیلان نیازمند آب هستند و این آب از رودخانهها برداشت میشود که امری اجتنابناپذیر است؛ چرا که بخش مهمی از اقتصاد گیلان، معیشت اهالی این استان و تولیدات ما در گرو کشاورزی است و نمیتوان از شالیکاری چشمپوشی کرد. ما تنها میتوانیم تلاش کنیم تا از حداقل آب موجود، حداکثر استفادهی مفید را داشته باشیم.
حد و حدود حقابهها
دکتر باقرزاده به این پرسش که چه ساز و کاری برای تعیین حقابهها حاکم است، چنین پاسخ میدهد: تمام حوضههای آبی زیر نظر وزارت نیرو قرار دارند و بر اساس توافق شکل گرفته فیمابین سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت نیرو، حقابهی رودخانهها به عنوان حقابهی زیست محیطی باید حفظ شود. این موضوع بر اساس یک فرمول جهانی با عنوان روش «مونتانا» مورد توافق قرار گرفته است؛ بر اساس این فرمول در ۶ ماه اول سال باید حداقل ۳۰ درصد جریان رودخانهها آزاد شود و در ۶ ماه دوم سال نیز به سبب نزولات جوی حداقل ده درصد از آب رودخانهها باید آزادسازی شود.
وی میافزاید: مطابق جدولی که برای این موضوع تنظیم شده، وقتی میزان آب پشت سد صد درصد باشد، وضعیت عالی شمرده میشود و مقادیر کمتر آب تحت عناوین خوب، قابل قبول، ضعیف و بد ردهبندی میشود.
وضعیتِ تنشزایِ کنونی نیز پایدار نبوده و با ذخیرهسازیِ دستکم ۱۸۵۰ میلیون مترمکعب فقط در ۴ سد مخزنی در دستِ احداثِ رودخانهی قزل اوزن و انتقال صدها میلیون مترمکعبِ دیگر از رودخانهی شاهرود، روندِ کاهشی، سرعتِ بیشتری خواهد گرفت که بحرانِ آبگیری در سدسفیدرود، پیامدِ آن است.
این پژوهشگر با بیان این که ما هماکنون در ردهی قابل قبول جریان آبی قرار داریم، میگوید: در شرایط قابل قبول میزان رهاسازی آب به اندازهای است که آبزیان بتوانند به زندگیشان ادامه دهند.
باقرزاده با بیان این که رعایت این حقابه مورد تاکید است و سدهایی که ساخته میشوند باید آن را رعایت کنند، تصریح میکند: این حقابه رعایت میشود اما چون در حوضه بارندگی نداریم، ممکن است کفاف نداشته باشد، اما اگر بارندگی داشته باشیم در کنار حقابهی زیست محیطی، آب میتواند به اندازهی خوب جریان داشته باشد و جوابگوی نیازها باشد.
روند افزایش تنشِ آبی
واقعیت این است که نمیتوان تنها چشم انتظارابرها باشیم تا ببارند و تنشهای آبی موجود را پایان ببخشند. بیشک مدیریت اوضاع و احوال آب در گیلان نیازمند توجه ویژه و دلسوزانهی مسوولان استانی و ملی است.
«اسماعیل آلادینی» کارشناس هیدرولوژی با بیان این که هدف اصلی سد سفیدرود تنظیم جریانهای ورودی به رودخانهی سفیدرود جهت آبیاری ۱۸۹۸۳۲ هکتار اراضی شالیکاری دشت گیلان و فومنات واقع درپایین دست، تعریف شده بود، به مرور میگوید: سد سفیدرود از روانابِ سرچشمه گرفته از ۷ استان دیگر که با الحاق به یکدیگر رودخانههای قزل اوزن و شاهرود را تشکیل میدهند، آبگیری میشود. با نیمی از ۴۶۰۰ میلیون مترمکعب خروجیِ سالانه در سه دههی اولِ بهره برداری، اراضیِ شالیکاریِ زیرِ پوششِ شبکه، سیراب میشد و محیط زیست نیز سهم خود را داشت.
آلادینی اضافه میکند: این جریانِ یکنواخت، ازحدودِ دو دههی قبل با تغییر اقلیم، تفویضِ مدیریتِ منابعِ آب به استانها و بهرهبرداری از دهها سد مخزنی بر رودخانهی قزل اوزن، کاهشِ آبگیری سدسفیدرود را درپی داشته است. البته باید توجه داشت که وضعیتِ تنشزایِ کنونی نیز پایدار نبوده و با ذخیرهسازیِ دستکم ۱۸۵۰ میلیون مترمکعب فقط در ۴ سد مخزنی در دستِ احداثِ رودخانهی قزل اوزن و انتقال صدها میلیون مترمکعبِ دیگر از رودخانهی شاهرود، روندِ کاهشی سرعتِ بیشتری خواهد گرفت که بحرانِ آبگیری در سدسفیدرود، پیامدِ آن است.