وزن سنگین رازها بر قلب‌‌های شکسته

0 281

کتاب: وزن رازها

نویسنده: آکی شیمازاکی

مترجم: محمد جواد فیروزی

ناشر: نگاه

سال انتشار: ۱۳۹۸

نویسندگان ژاپنی هر کجای دنیا زندگی کنند یا با هر زبان دیگری به‌‌غیر از زبان مادری‌شان بنویسند، باز هم فلسفه‌های شرقی را برای خوانندگانشان تداعی می‌کنند. آکی شیمازاکی (Aki Shimazaki)، نویسنده کتاب «وزن رازها» یکی از همین نویسندگان ژاپنی است که از نمادها و حوادث وطن خود الهام می‌گیرد. شیمازاکی بیش از چهل سال از عمر خود را در کانادا سپری کرده‌ و پس از مهاجرت در ۲۷ سالگی، به تدریس زبان ژاپنی و داستان‌نویسی مشغول بوده ‌است.

وزن رازها، قصه‌ی دوران است و چند نسل را با خود درگیر می‌کند. زاویه‌دید متفاوت نسل‌های ایکس، وای و زد، لابه‌لای هر صفحه از داستان‌های کتاب «وزن رازها» قابل مشاهده است.

آکی شیمازاکی در کتاب «وزن رازها» که خود مجموعه‌ای از داستان‌های به‌‌هم‌پیوسته است، نگاهی چند فرهنگی دارد و این توجه به فرهنگ‌های مختلف را می‌توان در زندگی او هم یافت. شخصیت‌های کتاب او ژاپنی هستند اما زبان کتاب‌هایش فرانسوی است. وزن رازها، قصه‌ی دوران است و چند نسل را با خود درگیر می‌کند. زاویه‌دید متفاوت نسل‌های ایکس، وای و زد، لابه‌لای هر صفحه از داستان‌های کتاب «وزن رازها» قابل مشاهده است.

وزن رازها، مجموعه‌ای از اولین داستان‌های چاپ‌شده این نویسنده ژاپنی – کانادایی است. پنج داستان که زمان انتشارشان از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ میلادی بوده و هرکدام به تنهایی هویت مستقلی داشته و توجه جشنواره‌های ادبی را جلب کرده‌اند؛ اما وقتی این پنج‌گانه را با هم بخوانیم، شیوه خوانش آن‌ها متفاوت می‌شود.

ناگاساکی و ابری فراموش‌نشدنی

وزن رازها با داستان سوباکی یا گل کاملیا شروع می‌شود. روایتی از زنی در حال مرگ که خاطرات کودکی و عشق نوجوانانه‌اش را به یاد می‌آورد. راز مرگ مشکوک یک مرد در روز بمباران اتمی ناگاساکی برملا می‌شود و عطر گل کاملیا به خاطره‌ها می‌پیوندد. آکی شیمازاکی، تاریخ ژاپن را با زندگی روزمره مردم این کشور و به‌طور خاص، خانواده‌ای تحصیل‌کرده و جدا افتاده، روایت می‌کند.

شاید خیلی از ما ندانیم که آمریکا چرا بعد از هیروشیما، بمب اتمی خود را روی شهر ناگاساکی انداخت. اصلاً چرا ناگاساکی؟ آن‌وقت است که خاطرات زنی در آستانه مرگ، نوه‌اش را به این فکر می‌اندازد که درباره تاریخ تحقیق کند.

توهم قدرت و تلاش برای تصرف بخش عظیمی از آسیا، کار دست ژاپنی‌ها داد و این موضوع، هنوز هم برخی از مردم این کشور را آزار می‌دهد. خانواده‌های بسیاری به‌دلیل تصمیمات نادرست ارتش ژاپن از هم پاشیدند و این مسئله فقط مربوط به خود ژاپنی‌ها نمی‌شود. شیمازاکی به ظلمی اشاره می‌کند که دولتمردان ژاپنی به کره‌ای‌ها روا داشته‌اند؛ برده‌داری‌ای که از سال‌های ابتدایی قرن بیستم آغاز شد و تا چهل سال بعد از آن ادامه داشت. زبان و فرهنگ‌های مختلف در کتاب «وزن رازها» اهمیت بسیاری دارند. شاید اگر «آکی شیمازاکی» در کانادا زندگی نمی‌کرد و به چند زبان تسلط نداشت، نمایش انسان‌های چندفرهنگی در داستان‌‌هایش باورپذیر نمی‌شد. نویسنده از پدری می‌گوید که در دهه ۱۹۳۰میلادی، علاوه بر ژاپنی به زبان‌های آلمانی، انگلیسی و فرانسوی مسلط است؛ او همچنین به دختری اشاره می‌کند که به آمریکا مهاجرت کرده و در همان‌جا ازدواج می‌کند و بچه‌دار می‌شود. زیستن در فرهنگ‌های مختلف و نمایش تفاوت‌ها و شباهت‌های موجود در فرهنگ‌ مردم شرق و غرب، در داستان‌های کتاب «وزن رازها» مشهود است.

شاید خیلی از ما ندانیم که آمریکا چرا بعد از هیروشیما، بمب اتمی خود را روی شهر ناگاساکی انداخت. اصلاً چرا ناگاساکی؟ آن‌وقت است که خاطرات زنی در آستانه مرگ، نوه‌اش را به این فکر می‌اندازد که درباره تاریخ تحقیق کند و بفهمد که قرار نبوده در آن روز کذایی یعنی نهم آگوست ۱۹۴۵، بمبی روی شهر ناگاساکی فرود بیاید، بلکه هدف چند کیلومتر دورتر بوده‌است. آن ابر قارچ‌مانند فراموش‌نشدنی است، حتی حالا که نزدیک به ۸۰ سال از آن روز می‌گذرد.

پیوند طبیعت با ادبیات ژاپن

اگر به خواندن کتاب‌های داستانی و اشعار ژاپنی، به‌ویژه هایکو علاقه‌مند باشید، غیرممکن است که ردپای طبیعت را در آثارشان نبینید. آکی شیمازاکی هم از این قاعده مسثتنی نبوده و در داستان‌های خود از طبیعت برای نشانه‌گذاری استفاده کرده‌ است. گفتیم که «وزن رازها»‌ از پنج داستان تشکیل شده که نام‌های آن‌ها به ترتیب، سوباکی، هاماگوری، سوبامه، واسرناگسا و هوتارو است. هر کدام از این نام‌ها درباره موجوداتی‌‌ست که در طبیعت هستند. آن‌ها، گل کاملیا، صدف خوراکی، پرستو، گل فراموشم نکن و کرم شب‌تابند.

نویسنده سعی می‌‌کند بدون آن‌که بخواهد دولتی را قضاوت کند، وقایع را به تصویر بکشد. او به وضعیت ژاپنی‌ها در منچوری و جنگ با روس‌ها و امریکایی‌ها اشاره می‌کند و آن را با حال و روز کره‌ای‌هایی که زبان و حتی نامشان را در دوران استعمار از دست داده‌اند، مقایسه می‌کند.

گل کاملیا، عشق نافرجام دو نوجوان را به تصویر می‌کشد که وقتی می‌فهمند خواهر و برادر هستند، از هم دوری می‌کنند. صدف خوراکی، بازی کودکانه‌ای است که اعتمادبه‌نفس پسرکی یتیم را افزایش می‌دهد. پرستو، مهاجرت و درد تنهایی در غربت است؛ آرزوی رها کردن رازها در وطن و محقق نشدنش. گل فراموشم نکن، از یاد نبردن ستم به مردم کشور دیگری است که با وجود شباهت‌های فرهنگی، زبان و فرهنگ متفاوتی دارند. کرم شب‌تاب، امید در شب‌های سیاهِ بدون مهتاب است.

رازهایی که فاش می‌شوند

می‌گویند‌ «ماه پشت ابر نمی‌ماند» و هر رازی بالاخره یک روز، فاش می‌شود. کتاب «وزن رازها» به‌ خوبی این ضرب‌المثل را با قصه‌هایی که روایت می‌کند به مخاطبانش نشان می‌دهد. ممکن است خیلی از افراد، رازهای فاش‌شده را بدانند اما برای آن‌که فرد دیگری از این رازها باخبر نشود، آن را یک راز تازه بدانند و در صندوقچه قلبشان نگه‌دارند. زاویه دید و رفتار هر فرد بعد از فاش شدن رازها، همان چیزی است که ما در هر داستان از «وزن رازها» می‌بینیم. رفتار یک زن، وقتی از خیانت همسرش باخبر می‌شود با دختری که متوجه چندهمسری پدرش شده، فرق می‌کند. با این حال، مسیر زندگی هر کدام از این افراد پس از برملا شدن رازها، تغییر می‌کند و صدای شکستن قلب‌هایشان شنیده می‌شود.

برای من که علاقه‌مند سرسخت ادبیات ژاپن، چین و کره هستم، خواندن کتاب «وزن رازها» لذت‌بخش بود چون داستان‌هایش کاملاً میان‌فرهنگی بود. تلاش برای احیای روابط ژاپن و کره‌جنوبی در داستان‌های مختلف این کتاب به‌چشم می‌خورد. نویسنده سعی می‌‌کند بدون آن‌که بخواهد دولتی را قضاوت کند، وقایع را به تصویر بکشد. او به وضعیت ژاپنی‌ها در منچوری و جنگ با روس‌ها و امریکایی‌ها اشاره می‌کند و آن را با حال و روز کره‌ای‌هایی که زبان و حتی نامشان را در دوران استعمار از دست داده‌اند، مقایسه می‌کند. در نهایت، از قدم‌های کوچکی می‌گوید که توانایی ارتقا یا نابودی یک نسل را دارد. کتاب «وزن رازها»‌ را «محمدجواد فیروزی» به فارسی ترجمه و انتشارات «نگاه» آن را منتشر کرده ‌است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.