در بیشتر مناطق جهان، خطر و ترس از زلزله همچنان به قوت پیش باقی است. در آغاز سده بیست و یکم، به تقریب همه با تصاویر غمانگیز پس از زلزلهها، همچون اجساد کشتهشدگان و روستاها و شهرهای تخریبشده آشنا هستیم.
زلزلههایی که قربانیانش؛ هیچگونه آمادگی قبلی برای حفاظت از خویش نداشتند. با گستردهتر شدن شهرها، پتانسیل تخریب بیشتر هم افزایش مییابد. ایمنسازی در برابر زلزله همه افراد را در بر میگیرد. عموم مردم باید از امنیت ساختمانی که در آن زندگی میکنند و از مقاومت ساختمان منزل و محل کارشان در برابر زلزله مطلع باشند.
تمامی دستاندرکاران صنعت ساخت و ساز مسول بهبود طراحی ساختمانها و افزایش کیفیت آنها هستند. به منظور رعایت اختصار؛ در” ده بند ” به این بحث مهم میپردازیم :
از ۱۲۴۸ زلزله نسبتا بزرگ سده بیستم،۸۹ زلزله در کشور ما رخ داده که در نتیجه آنها؛ بیش از ۱۲۰۰۰۰ نفر از هموطنان جان خود را از دست دادند.
گرچه تلفات انسانی بر اثر وقوع زلزله ظاهرا به دلایل نهایی گوناگونی مربوط میشود؛ ریزش ساختمانها، علت اصلی تلفات جانی بوده است. در سدهای که گذشت، حدود ۷۵ درصد از تلفات زلزلهها بر اثر ریزش و تخریب ساختمانها (عمدتا از نوع بنایی) بوده است.
بسیاری از ساختمانهای بتن مسلح و آپارتمانهای ساخته شده در کشورهای فقیر، آسیبپذیرند و در صورت تخریب بر اثر زلزله؛ مرگبارتر از ساختمانهای بنایی هستند و افراد بیشتری از ساکنانشان را به کام مرگ فرو خواهند برد. زلزلههایی که در نیمه دوم سده بیستم در شهرها روی دادهاند اغلب با تخریب ساختمانهای بتن مسلح همراه بودهاند.
در اغلب موارد، ساختمانهای با آسیبپذیری بالا، ساختمانهایی هستند که با هزینههای کم ساخته شدهاند و مقاومت کمی دارند.
دیدگاه افراد نسبت به زلزلهها به صورت خطری در آینده دور است؛ که احتمالا در دوره مسوولیت و مدیریت آنها رخ نمیدهد و در صورت وقوع، مرگبار نخواهد بود.گسترش فرهنگ ایمنسازی در برابر زلزله؛ کلید موفقیت است.
در سده گذشته (از سال ۱۹۰۰ تا ۱۹۹۹) ؛ خسارت ناشی از وقوع زلزلهها در مقایسه با ارزش پول در سال ۲۰۰۰ ؛ بیش از یک تریلیون دلار است. با وجود اینکه تلفات جانی و صدمات انسانی، غمانگیزترین و سختترین پیامد یک زلزله هستند، اثرات خسارتهای اجتماعی و اقتصادی پس از زلزله بسیار گسترده و بخش مهمی از مبحث ایمنسازی در برابر زلزله را تشکیل میدهند. خسارتهای زلزله موجب کاهش رشد اقتصادی میشوند و جامعهای با رفاه کمتر را برای همه به وجود میآورد.
نمونههایی از سوانح ثبت شده، نشان میدهند که در برخی مناطق، توان رقابت اقتصادی بر اثر یک ویرانی شدید، برای همیشه تغییر کرده است. جامعه آسیبدیده مجبور میشود که از منابع مالی خود برای جبران خسارتهای زلزله استفاده کند و در نتیجه، درآمدی که برای خرید کالاهای دیگر در اختیار دارد کاهش مییابد.
برای بازسازی، مسوولان دولتی منابع مالی کمکی را برای مقامهای محلی فراهم میکنند تا زیرساختها را بازسازی کرده و کمک هزینهای را برای برنامههای تامین اجتماعی و افرادی که بیشتر صدمه دیدهاند اختصاص دهند. بنابراین در کشورهای زلزلهخیز، همه مالیاتدهندگان در پرداخت هزینه خسارتها نقش دارند.
مالکان ساختمانهای خصوصی، که بخش عمده آنها خانوادهها هستند، بیشترین سهم را در ریسک زلزله دارند. چنین رویدادی برای هر یک از این خانوادهها میتواند همچون فاجعهای مالی یا شخصی باشد چرا که خانه؛ به طور معمول، مهمترین دارایی یک خانواده است.
در شهرهای امروزی، تعداد ساختمانهای مسکونی به تقریب تا بیش از سه برابر ساختمانهای دیگر است. زلزلهای بزرگ در نزدیکی مناطق مسکونی، دهها هزار خانه را ویران و دهها برابر آن را غیر قابل سکونت میکند. (در زلزله کوبه ژاپن در سال ۱۹۹۵، ۲۰۰۰۰۰ ساختمان تخریب شد و در زلزله ۱۹۹۴ نورثریج کالیفرنیا مسولان ۶۰۰۰۰ واحد مسکونی را تخریب شده اعلام کردند).
اگر آموزش همگانی عملکرد مناسبی داشته باشد، یک جنبش فراگیر برای برقراری امنیت در برابر زلزله در جامعه دیده خواهد شد (فرهنگ ایمنسازی). حتی در مناطق زلزله خیز،کمتر کسی بیش از یک یا دو بار در طول عمرش شاهد زلزله است.
بنابراین، خطر زلزله مانند خطر تصادف و آتشسوزی نیست که بتوان با تجربه آن را شناخت. خطر زلزله را باید با مفاهیم و تصاویر شناساند. محافظت در برابر زمین لرزه زمانی امکانپذیر خواهد شد که عموم مردم خواستار آن باشند.
بخش زیادی از سکونتگاههای معمولی در کشورهای زلزلهخیز فقیرتر و در حال توسعه، با مصالح ساختمانی محلی، روشهای بنایی سنتی و بدون کمک متخصصان، یا بدون دریافت مجوز و اغلب بدون همکاری سازندگان حرفهای ساخته میشوند که بر اساس کدهای ساختمانی مربوط طراحی نشدهاند و در نتیجه؛ محصول کار تحت پوشش آیین نامههای ساختمانی قانونی قرار نمیگیرد.
آنچه که با نام تغییرات غیرسازهای در ساختمانهای موجود و اغلب هنگام تغییر کاربری آنها صورت میگیرد، موجب تمرکز تنش در برخی اجزای سازه خواهد شد. از جمله میتوان موارد زیر را برشمرد:
اضافه یا کم کردن دیوارهای جداکننده، مکان نصب پنجرهها، درها و راه پلهها، گسترش یک ساختمان به صورت جانبی یا در ارتفاع (به ویژه اگر در طی این فرآیند و ساخت بخش الحاقی، از مصالح جدیدی استفاده شده باشد، تاثیر عمدهای بر عملکرد یک ساختمان به هنگام وقوع زلزله بر جای گذاشته و میتوانند بسیار مخرب باشند.
بنابراین باید به این نکته تأکید داشت:
سودمندی آییننامههای طراحی در برابر زلزله، به میزان کاربرد واقعی آنها بستگی دارد. بسیاری از زلزلههای مرگبار اخیر در کشورهای دارنده آییننامههای طراحی جدید به وقوع پیوستهاند. طراحی بسیاری از ساختمانهای احداثی آسیب دیده بر اساس آیین نامه دوره ساخت آنها نبوده و همین نکته موجب ویرانی آنها شده است.
گذشته از کیفیت آییننامههای طراحی ساختمانها و نقش مهم آنها در برابر زلزله؛ رشد و توسعه آنها تا زمانی که دارای قابلیت اجرایی نباشند، فاقد تاثیر بوده و خطر نادیده انگاشتن مفاد مربوط توسط سازندگان، مشکلی همیشگی است. تجربه زلزلههای اخیر به ویژه در ترکیه و تایوان در سال ۱۹۹۹ و گجرات هندوستان در سال ۲۰۰۱ نشان دادهاند که حتی با وجود آییننامه ساختمانی مناسب، ساختمانهای به ظاهر مهندسیساز با خسارتهای گسترده روبه رو شدهاند.
استاندارد پایین ساخت و ساز تا حد زیادی وابسته به کیفیت کار ناظران و کنترل کنندگان فرآیند ساختمانسازی است و نه تنها به سازندگان، بلکه به دولت، متخصصان طراحی ساختمان، مالک و کارفرما و سهام داران احتمالی از جنبه انجام وظایف محوله، و حتی به ساکنان آتی و بهره برداران از منظر آشنایی و مطالبه حقوق قانونی خویش در این خصوص مربوط میشود.
جمع بندی و نتیجه گیری
بهبود سیستم نظارت بر ساخت و ساز فقط با معرفی قوانین و روندهای مناسب و درست تحقق نمیپذیرد. در جامعهای که اکثریت مردم فقیرند و از ریسک زلزله آگاه نیستند؛ سازندگان بناهای ارزانتری میسازند و از قانونهایی که به نظرشان غیرضروری میرسد چشمپوشی کرده، سطح ایمنی را کاهش میدهند تا هزینهها کمتر شوند.
بنابراین؛ بهبود سیستم نظارت بر ساخت و ساز در سطح کلان؛ به پیشرفت فرهنگ ایمنی عمومی در سراسر جامعه بستگی دارد.
در تهیه متن مقاله از محتوای کتاب “ایمنسازی در برابر زلزله ” تالیف آندرو کوبرن و رابین اسپنس استفاده شده است.
تدوینکننده متن بالا؛ بنا به تجربه حضور میدانی در دو زلزله بزرگ و ویرانگر منجیل و کرمانشاه و حدود سهدهه فعالیت در صنعت ساختمان (به ویژه در امور اجرایی)، توجه خاص همکاران و دستاندرکاران را به لزوم بهبود و ارتقای کیفیت ساختمانها در برابر عوامل ویرانگر و نیروهای طبیعی، به خصوص زلزله جلب میکند.
و در خاتمه
کم و بیش همه ما، از انگیزه ایجادکنندگان ساختمانها و ساختگاههای مسکونی بیکیفیت در جای جای شهر و دیار خویش آگاهیم …از مخاطرات پیش روی ساکنان چنین ساختمانهایی اطلاع داریم….و همه این اتفاقات؛ در کنار زندگی روزمره شهر در حال وقوع است….به یاد داشته باشیم که انتخاب امروز ما سازنده فردا خواهد بود.