هوش مصنوعی (AI) بهعنوان یک نیروی تحولآفرین، تمام جنبههای زندگی بشر، از جمله ساختارهای اقتصادی را تحت تأثیر قرار داده است.
برخی از نظریهپردازان معتقدند؛ پیشرفتهای سریع در هوش مصنوعی میتواند به زوال سرمایهداری منجر شود.
اقتصاد سرمایهداری، سیستمی است که در آن مالکیت خصوصی، بازارهای آزاد و انگیزه سود، نقش اصلی را ایفا میکنند. در این سیستم، تولید کالاها و خدمات توسط بخش خصوصی (نه دولت) انجام میشود.
قیمتها بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میگردد و رقابت بین کسبوکارها، محرک نوآوری و کارایی است.
هوش مصنوعی، اصول اساسی سرمایهداری (رقابت، سود، مالکیت خصوصی) را حفظ میکند، اما ابزارها و بازیگران اصلی را تغییر میدهد
هوش مصنوعی، اصول اساسی سرمایهداری (رقابت، سود، مالکیت خصوصی) را حفظ میکند، اما ابزارها و بازیگران اصلی را تغییر میدهد.

سرمایهداری سنتی ممکن است به سرمایهداری دادهمحور تبدیل شود، جاییکه دادهها و الگوریتمها به جدیدترین منابع قدرت اقتصادی بدل میشوند. در این صورت، خطر اصلی، تشدید نابرابری است، نه نابودی سیستم.
اگر اقتصادهای سرمایهداری نتوانند مشاغل جدیدی بر اساس این تحولات ایجاد کنند، افزایش نرخ بیکاری میتواند منجر به بیثباتی اجتماعی و کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان شود.
مهمترین تأثیرات هوش مصنوعی بر اقتصاد، اتوماسیون گسترده مشاغل است. اتوماسیون یعنی استفاده از فناوری (مثل رباتها یا نرمافزارها) برای انجام خودکار کارهای تکراری بدون نیاز به دخالت انسان. مطالعات نشان میدهند که تا سال ۲۰۳۰، حدود ۳۰% مشاغل میتوانند بهصورت کامل یا جزئی توسط هوش مصنوعی جایگزین شوند.
این امر بهویژه در مشاغل روتین مانند تولید، خدمات مشتریان و حتی برخی مشاغل تخصصی مانند حقوق و حسابداری رخ خواهد داد. در این شرایط، برخی مانند ایلان ماسک و یوال نوح هراری پیشنهاد میکنند که با گسترش اتوماسیون، دولتها باید درآمدی بدون قید و شرط به شهروندان پرداخت کنند.
مدلهای جدیدی مانند اقتصاد گیگ (Gig Economy) ممکن است جایگزین مشاغل سنتی شوند، اما این مدلها خود با چالشهایی مانند نبود امنیت شغلی مواجه هستند.
مهمترین تأثیرات هوش مصنوعی بر اقتصاد، اتوماسیون گسترده مشاغل است. اتوماسیون یعنی استفاده از فناوری (مثل رباتها یا نرمافزارها) برای انجام خودکار کارهای تکراری بدون نیاز به دخالت انسان
اقتصاد گیگ به سیستمی اقتصادی اشاره دارد که در آن کارهای موقت، انعطافپذیر و مستقل رایج هستند و کارگران معمولا بهصورت پروژهای یا کوتاهمدت با شرکتها همکاری میکنند. این مدل اقتصادی بر پایه پلتفرمهای دیجیتال است که کارفرماها و کارگران را بههم متصل میکنند.

هوش مصنوعی به شرکتهای بزرگی مانند گوگل، آمازون و مایکروسافت این امکان را داده است که بر بازارها تسلط بیسابقهای پیدا کنند.
این غولهای فناوری با کنترل دادهها و الگوریتمها، میتوانند رقابت را از بین ببرند و به این ترتیب، انحصارهای جدیدی ایجاد کنند.
در حالیکه هوش مصنوعی بهرهوری را افزایش میدهد، منافع رشد بهرهوری، عمدتا به سهامداران و مدیران ارشد میرسد و شکاف طبقاتی را تشدید میکند.
از نگاه برخی اقتصاددانان، این وضعیت نشاندهنده سرمایهداری فوقپیشرفته است، نه پایان آن. اما برخی دیگر از اقتصاددانان چنین استدلال میکنند که اگر دولتها مداخله نکنند، این سیستم میتواند به فئودالیسم دیجیتال تبدیل شود، جاییکه قدرت در دستان چند شرکت متمرکز میشود.
هوش مصنوعی نهتنها مشاغل، بلکه خود ساختارهای اقتصادی را تغییر خواهد داد. اگر هوش مصنوعی و رباتیک بتوانند تمام کالاها و خدمات را با کمترین هزینه تولید کنند، ممکن است به جامعهای برسیم که در آن کمبود منابع معنایی نداشته باشد.
این ایده شبیه به آرمانشهر کمونیستی است، که با فناوری بهجای ایدئولوژی محقق میشود و اقتصاد پساکمیابی نامیده میشود. (Post-Scarcity Economy)
هوش مصنوعی بهرهوری را افزایش میدهد، منافع رشد بهرهوری، عمدتا به سهامداران و مدیران ارشد میرسد و شکاف طبقاتی را تشدید میکند
ساختار اقتصادی بعدی، اقتصاد دادهمحور (Data-Driven Economy) است
در این مدل، دادهها بهجای نفت، سوختِ اصلی اقتصاد هستند. شرکتهایی که دادههای بیشتری دارند، قدرت بیشتری خواهند داشت. این میتواند به شکلی جدید از سرمایهداری منجر شود که در آن ارزشگذاری بر اساس اطلاعات انجام میشود.
اگر هوش مصنوعی منجر به بیکاری گسترده شود و دولتها نتوانند سیستمهای توزیع ثروت جدیدی ایجاد کنند، اعتراضات اجتماعی میتوانند نظامهای سیاسی و اقتصادی را سرنگون کنند.
اما اگر رباتها و AI پیشرفته بتوانند همه کارها را انجام دهند، ممکن است مالکیت خصوصی معنای خود را از دست بدهد و جامعه به سمت مدلهای اشتراکی حرکت کند. در هر دوی این شرایط به انقراض سرمایهداری، سلام میکنیم.
اما تجربهی انقلابات صنعتی نشان میدهد، سرمایهداری همیشه خود را با فناوریهای جدید تطبیق داده است و موجب تکامل سرمایهداری شود. هوش مصنوعی ممکن است سرمایهداری دیجیتال را ایجاد کند، جاییکه ارزش از تولید فیزیکی به تولید اطلاعات منتقل میشود.
بهنظر نمیرسد که هوش مصنوعی بهتنهایی باعث پایان سرمایهداری شود، اما قطعا آن را دگرگون خواهد کرد. اما شاهد ترکیبی از افزایش نابرابری در کوتاهمدت، ظهور مدلهای ترکیبی (مثل سرمایهداری با درآمد پایه جهانی) و تغییر ماهیت کار از نیروی انسانی به خلاقیت و نظارت بر ماشینها خواهیم بود.
آینده اقتصاد در عصر هوش مصنوعی به سیاستگذاریهای امروز بستگی دارد. اگر جامعه به سمت توزیع عادلانهتر ثروت حرکت کند، ممکن است شکل ملایمتری از سرمایهداری باقی بماند. در غیر اینصورت، بحرانهای اقتصادی میتوانند به تغییرات رادیکال منجر شوند.
*دکترای اقتصاد و استاد دانشگاه