پرونده قتل رشید غفاری، جنگلبان اهل تالش، توسط آقای محمدنژاد، رییس شعبه دوم دادگاه عمومی کرگانرود لیسار، در روزهای اخیر در حالی مختومه اعلام شده که ابهامات این پرونده همچنان باقی است؛ هر چند این رأی با ۸ اشکال از طرف دیوان عدالت برگشت داده شدهاست.
در طول سالهای گذشته افراد متعددی در رابطه با این پرونده متهم و دستگیر شدهاند که پنج تن از آنها به مدت چندین ماه با وثیقه سنگین در بازداشت به سر بردند و نهایتا با کاهش قابل توجه مبلغ وثیقه آزاد شدند و سپس تبرئه گشتند.
رشید غفاری نیمه شب ۱۶ شهریور۱۳۸۱ در منزل شخصی و در حضور همسر و فرزندان خود، با یک اسلحه دولول شکاری به قتل رسید. اسلحهای که بعدها توسط قاضی وقت با کارگذاشتن شنود به برخی مظنونین که قاچاقچیان چوب بودند، کشف شد؛ اما در ادامه روند پرونده نه از این مدرک مهم خبری شد و نه از ادامه کار قاضی وقت.
اگر فرضیه نفوذ احتمالی در پرونده از طرف نزدیکان برخی متهمین را در نظر داشته باشیم، دور از ذهن میرسد که قاچاقچیان چوب منطقه به تنهایی چنین قدرتی داشته باشند؛ ضمن این که به نظر میرسد تا کنون گزارشی از تحقیقات از همکاران رشید غفاری در اداره منابع طبیعی تالش نیز انجام نشدهاست.
در رأی دادگاه آمده است که متهمین دارای سابقه کیفری مؤثری نبودهاند. مشخص نیست باید واژه «مؤثر» را چگونه تفسیر کنیم، چرا که رشید غفاری ضمن گزارش قاچاق چوب برخی از همین متهمین، با ایشان حدود ۲۰ بار جلسات دادگاهی داشته است. این سوابق ضمن این که در دفترچه یادداشت آن مرحوم قید شده بود، باید طبیعتا در سوابق پرونده ایشان در اداره منابع طبیعی و همچنین دادگستری تالش وجود داشته باشد.
از سویی یکی از متهمین اصلی فراری است و دیگری که گویا تعمیر کاراسلحه و اتفاقا همین اسلحه هم بوده، فوت شدهاست. خانم ربابه علمی از همسرش نقل میکند که یکی از همین متهمین او را مدتی قبل از کشته شدن تهدید به قتل کردهاست.
دفترچه یادداشت رشید غفاری که در آن فعالیتهای کاری روزانه و تاریخ و ساعت دقیق جلسات دادگاه با قاچاقچیان چوب ذکر شده بود و گویا اسامی برخی از متخلفین و … را نیز در آن آورده بود، به عنوان یک مدرک مهم در اختیار دادگاه قرار گرفت. اما آن گونه که خانم سمانه غفاری یکی از دختران مرحوم غفاری میگوید: «مشخص نیست چه سرنوشتی پیدا کرده است.»
رشوه ۶۰ هزار تومانی که یکی از متهمین به حساب رشید واریز کرد و رشید غفاری گزارش آن را به اداره متبوع داده بود نیز چندان در کار قاضی پرونده قرار نگرفته است.
شاهدی که قرار بود چند سال قبل در دادگاه بر علیه برخی متهمین شهادت دهد، درست یک روز قبل دادگاه توسط افراد ناشناس با چاقو مضروب میشود که میتوانست خود به عنوان یک سرنخ مهم مورد بررسی قرار گیرد.
به نظر نمیرسد برای پیدا کردن قاتلین رشید غفاری نیازی به حضور شرلوک هلمز باشد.
قلعه بین لیسار محل زندگی رشید غفاری، ۱۸ سال قبل در حد یک روستا بود. هنوز هم از نظر جمعیتی دراندازهای است که اهالی آن کم و بیش یکدیگر را میشناسند؛ اگر اختلافی، سابقه کیفری و یا هر گونه اتفاق خاصی برای یک یا چند نفر رخ دهد، سایر اهالی دیر یا زود باخبر میشوند. ریش سفیدان محل خاطرات گذشتگان محل را با ذکر جزییات برای جوانان نقل میکنند و به عبارتی، اهالی از حال و روز یکدیگر باخبراند.
حال در نظر بگیرید که در قلعه بین لیسار، جنگلبانی زندگی میکند. در این منطقه به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص برخوردار از انبوه جنگلهای ارزشمند هیرکانی، قاچاقچیان چوب نیز حضور دارند و نیمه شب با قطع کردن سیم تلفن، با اسلحهای دولول در حضور همسر و فرزندان آن مرحوم، قتلی ناجوانمردانه را رقم میزنند.
چه فرد یا افرادی با رشید غفاری اختلاف و دشمنی عمیقی داشتهاند که این چنین در منزل شخصی وی را به قتل برسانند؟ چرا قاتلین در بیرون منزل دست به این کار نزدند؟
طبیعتاً رشید غفاری به دلیل نوع حرفه خود بیشتر اوقات در جنگل تردد میکرد، اگر در داخل جنگل به قتل میرسید، انگشت اتهام خیلی صریحتر به سمت قاچاقچیان شناخته شده منطقه نشانه میرفت. ضمن این که قتل در منزل میتوانست نوعی انحراف در رسیدگی ایجاد کند، مثلا اتهام را به خانواده رشید و خصوصا همسر ایشان روانه کند؛ البته این فرآیند طی شد و در دورهای خانم ربابه علمی همسر شهید غفاری متهم به قتل شدند که به دلیل نبود مدارک کافی تبرئه گشتند. اما قتل رشید غفاری در منزل میتواند هدف دیگری هم داشته باشد و آن هم احتمالا زهر چشم گرفتن از سایر جنگلبانان و مدیران درستکار منابع طبیعی است.
در هر صورت اگر رشید غفاری اختلاف جدی با دشمنی خاص، با فرد یا افرادی علاوه بر قاچاقچیان چوب و سودجویان این منابع طبیعی داشت، به طور قطع میتوانست با یک تحقیقات اولیه نیروهای مجرب آگاهی مورد کشف و بررسی قرار گیرد.
مسئله مهم دیگر، حساسیت این پرونده است که بعد از گذشت ۱۸ سال، همچنان برای رسانهها و فعالین محیطزیست از اهمیت خاصی برخوردار است.
بنا بر آمار، در طول چهار دهه گذشته از وسعت ۳.۶ میلیون هکتاری جنگلهای ما تقریبا نیمی از آن از بین رفتهاست. عواملی چون قاچاق چوب، جنگلخواری، ساخت و سازهای تعمدی، سوء مدیریت و گاها اتحاد بین برخی جنگلبانان و سودجویان از دلایل عمده شکلگیری بحران برای این میراث ارزشمند جهانی و منابع طبیعی ایران به شمار میرود.
کشف قاتلین رشید غفاری میتواند تا حدی تسلیدهنده خاطر خانواده ایشان باشد که در طول ۱۸ سال گذشته چشم انتظار برقراری عدالت هستند؛ علاوه بر این با توجه به ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی ایران، به نوعی یک پرونده ملی به شمار میرود و بر کیفیت صیانت از جنگلهای باستانی ما در آینده نیز بسیار تاثیرگذار است. طبیعتاً سایر جنگلبانان و مدیران درستکار منابع طبیعی با پیدا شدن قاتل یا قاتلین رشید غفاری میتوانند با جسارت بیشتری در مقابل سودجویان این حوزه ایستادگی کنند.