مدیریت بحران یکی از پرچالشترین مدیریتهای نیم قرن گذشته در استان گیلان بوده است. از میان دهها حوادث طبیعی همچون طوفان، زلزله، برف، سیل و رانش زمین، پدیدهی بارش برف طی همه سالهای گذشته یکی از برجستهترین و مکررترین نمونههای ناکارآمدی مدیریت اجرایی مدیران را در اذهان عمومی شهروندان این استان برجای گذاشته است.
پدیدهای که میتواند در چشم برهم زدنی نعمت و برکت خدادادی را به تهدید و نقمتی برای ساکنان این استان مبدل سازد. دست کم در رویدادهای آذر ۱۳۴۳ (دوره شهرداری سرلشکر حسین عطاپور) بهمن ۱۳۵۰ (دوره شهرداری عبدالله شیرخانی) بهمن ۱۳۸۳ (شهرداری دکتر اصغر شکرگزار) بهمن ۱۳۸۶ (سرپرستی بهمن نعمتی) بهمن ۱۳۹۵ (شهرداری محمدعلی ثابت قدم) بهمن ۱۳۹۸ (شهرداری ناصر حاج محمدی) پدیده حوادث طبیعی، به عنوان بزرگترین چالش های مدیریت کلان استان از آن یاد میشود.
مرور تاریخی و واکاوی مدیریت بحران برف طی نیم قرن گذشته یکی از معیارهای جامعه شناختی مدیریت اجرایی استان در بزنگاههای حساس است که بررسی آن نشان میدهد که در یک نمونه کوتاه زمانی از بروز یک حادثه چگونه میتوان تهدید های یک جامعه را به فرصت تبدیل کرد.
سال ۵۰، بارشی سهمگین، مدیریت مردمی
اگر برف سال ۱۳۴۳ گیلان را نادیده بگیریم که با کاردانی، اعتبار والبته اقتدار شهردار وقت ـ سرلشکر حسین عطاپور ـ مدیریت شد، مردم گیلان، اولین بار پدیده برف سنگین را در حد فواصل روزهای ۱۴ـ۲۴ بهمن ماه سال ۱۳۵۰ تجربه کردند. بارش برفی نه تنها در گیلان و اقصی نقاط ایران که حتی در کشورهای عربی همچون یمن، قطر و عمان نیز رکورد جدیدی ثبت کرد.
برفی که در برخی از نقاط کوهستانی گیلان به ارتفاع ۳ متر و دمای مناطق شمالی کشور را به منفی ۲۰ درجه زیر صفر رساند. به حدی که ساکنان کوچه پس کوچه های شهر رشت به جای عبور و مرور در کوچه ها از روی پشتبام ها تردد میکردند و انبوه برف، تعدادی از ساختمانهای کهنه و قدیمی در رشت منهدم و ساکنان خانهها را میان برف و سرما سرگردان کرد. پس از سه روز، آذوقه و مایحتاج عمومی مردم به اتمام رسید و مردم از طریق کمک های دیگر نواحی کشور به حیات خود ادامه دادند.
براساس آمارها، برف ۱۳۵۰ در کل کشور ۴ هزار کشته برجای گذاشت و بسیاری از اهالی روستاهای دورافتاده گیلان در درون خانه های خود مدفون کرد. مسافران زیادی در جادهها از سرمای شدید و هلاک کننده یخ زده و برخی از آنان نیز از گرسنگی جان سپردند.
اما در مدیریت برف رشت در بهمن سال ۵۰، تدبیر و مردمداری عبدالله شیرخانی، به رغم روزهای سخت، کمبود شدید آذوقه و سرمای شدید آن، مردم احساس امنیت و امید میکردند. یکی از تدابیر شیرخانی آن بود که به ازای هر شهروند ناتوان و تهیدست مقداری سیب زمینی، پیاز و نان برای گذران زندگی خانواده و چند لیتر نفت برای گرمای خانه اختصاص میداد تا مردم این روزهای سخت زمستان را تاب آورند. شیرخانی خود نیز به همراه کارکنان شهرداری، برف را با کامیونت های باری به بیرون شهر منتقل ساخت و عده ای از ماموران شهرداری را موظف ساخت در کوی و برزن ها به سرکشی مردم گرفتار برف بپردازند. شیرخانی برای ادارهی شهر نه شهردار که خود از متن مردم بود. به همین جهت مردم برای رفع موانع و نابسامانی شهر در کنار و همدل او، به حل معضلات شهر یاری میرساندند. او به مردم چنان عشق و دلدادگی داشت که هر معضلی با حضور آحاد مردم و نمایندگان و گروههای مورد قبول جامعه مرتفع میشد.
رمز موفقیت شیرخانی در برف سال ۵۰ مدیریت قلبها و اعتماد متقابل اجتماعی بود که مردم را به یاری هم بسیج کرد.
سال ۸۳، فقدان مدیریت واحد یا فقر امکانات لجستیکی
بارش برف سال ۸۳، طی ربع قرن گذشته یکی از بیسابقه ترین بارش های سنگین در مناطق شمالی کشور بود. از ۲۰ بهمن الی ۲۷ بهمن ماه، کم و بیش یک هفته بارش برف در شهرهای رشت و حومه ادامه یافت.
ارتفاع برف، همچون بارش برف سال ۵۰، حدودا ۳ متر نواحی مختلف استان را سفید پوش و ارتباط مردم مراکز شهر را با صدها روستا قطع کرد. به تدریج مسیرهای منتهی به شهر رشت و استان گیلان یکی پس از دیگری مسدود شد، به نحوی که حتی تلاش برای کمکهای لجستیکی از دیگر استان های همجوار نیز بیپاسخ ماند. هشت هزار مسافر در جاده قزوین ـ رشت برای روزهای مدیدی در محاصره برف و کولاک قرار گرفت. در کنار مسدود شدن جاده ها، آب، برق، گاز و تلفن مناطق مرکزی و شرقی استان(رشت، آستانه، لاهیجان، لنگرود، رودسر) قطع و آذوقه های خانگی نیز در همان سه روز اول به اتمام رسید. نرخ ارزاق عمومی در همین فاصله، به چندین برابرافزایش یافت، به نحوی که نیروی زمینی ارتش و هوانیروز با کمک چند فروند بالگرد و هواپیما، در مناطق کوهستانی و اقصی نقاط استان غذا و دارو توزیع کردند.
اما بارش برف، مشکلات آنی دیگری نیز خلق کرد. سنگینی برف روی بام خانه و مراکز اداری به تدریج بسیاری از اماکن خصوصی و عمومی را تخریب کرد و بسیاری نیز آواره نقاط دیگر شهرها و روستاها شدند به نحوی که جمعیت عظیم و سرگردان را تشکیل میدادند.
ارتفاع برف در مناطق دیلمان و سیاهکل را سه متر و در مسیر جیرنده به کلیشم و اسالم به خلخال در تالش بیشتر از دو متر و در شهر ماسوله یک متر برآورد شده بود.
از سوی دیگر، به فاصله دو روز اول بارش ها، مسیرهای اصلی خیابان های شهر رشت مسدود و حتی امکان برف روبی سطحی هم میسر نبود. به نحوی که مراسم سالگرد انقلاب اسلامی این سال نیز با موانع و چالش های سهمگینی مواجه شد.
دکتر اصغر شکرگزار ـ شهردار منتخب شورای دوم ـ به رغم همسویی و همراهی با شورای شهر، چنان از سرعت بارش برف غافلگیر شد که وقتی دست به کار شده بود ساعت ها بود که کار از کارها گذشته بود. واقعه ای که برای سال ها، کابوس آن در اذهان مردم شهر باقی ماند.
اصغر شکرگزار [شهردار اصولگرا] و محمد سلطانی فر [استاندار اصلاح طلب] هرکدام وظایف خود را به عهده دیگری میگذاشت و همین امر باعث شد که در ۶۰ ساعت اول، بیش از یک و نیم متر برف در شهر بارید. این در حالی بود که نه شهرداری و نه استانداری فاقد تجهیزات کافی برای رفع چنین بحرانی بود. سپاه و جهاد تنها تشکیلاتی بودند که میتوانستند در هنگامه بروز بحران، رعدآسا به رفع آن مبادرت کنند، اما ناهماهنگی دستگاههای اجرایی شهر و عدم آمادگی نیروهای تابعه آن، مانع از آن شد که آنها به موقع وارد عمل شوند.
تجهیزات بخش خصوصی اگر بکار گرفته میشد نیز کفاف چنین بارشی را نمیداد و نتیجه آن که طی کمتر از سه روز تمام شهر قفل شد. پس از سالها، این اولین بار بود که مدیریت کلان استان به گونهی هراس آوری، متوجه فقدان امکانات لجستکی در مواقع بحران شد. نه جهاد، نه سپاه، نه راهداری و نه حتی شهرداری و استانداری هیچکدام امکانات تجهیزات لجستکی درخور توجهای برای چنین حوادثی پیش بینی نکرده بودند. بنابراین، هرکدام از دستگاههای دولتی (شهرداری، استانداری و راهداری) خود را مبرا و دیگری را مقصر بحران میدانست.
یک هفته پس از بارش های ممتد برف در استان، در نبود امکان لجستیکی به تدریج برف ها آب شد و کمی بعد لودرهایی از شهرهای شرقی استان و نیز انزلی به مرکز استان گسیل شد و بالاخره این کابوس به تدریج پایان یافت.
دقیقا یکسال بعد، در ۱۲ بهمن ۱۳۸۴، برف سال ۸۳ شاید مهمترین عامل استیضاح اصغر شکرگزار شهردار رشت واقع شد. اگرچه بعدها برخی از کارشناسان مدیریت شهری این تحلیل را شتابزده ارزیابی کرده و معتقد بودند نه ناتوانی شکرگزار و سلطانی فر که فقدان مدیریت یکپارچه و نبود امکانات لجستیکی مهمترین دلایل بحران برف ۸۳ بود.
سال ۸۶؛ انسجام از درون و سرمایه اجتماعی
بارش برف در سال ۱۳۸۶، از ۱۷ دی ماه الی ۱۹ بهمن ماه این سال بیشتر نقاط کشور را سفید پوش کرد. اگرچه شدت و وسعت آن کمتر از دو برف دورههای گذشته بود اما طول روزهای بارش به مراتب بیشتر از آن گزارش شد. یک روزنامه سراسری در همان روزها نوشته بود «آنقدر برف روی برف بارید تا بعضی از شهرها دچار کمبود گاز و گرانی نان شد.» بیشتر نگرانیها در این روز برای استانهای شمالی کشور بود، چرا که برف روی سقف خانهها در گیلان تا روز قبل به وزن ۸۵ کیلوگرم بر مترمربع رسیده بود و کارشناسان پیشبینی میکردند اگر این وزن به ۱۰۰ کیلوگرم بر مترمربع برسد، سقف خانه ها فرو خواهد ریخت.
۱۷ دی اوضاع راهها و جادهها چندان مناسب نبود؛ پروازهای ۱۶ فرودگاه کشور لغو شد. اتوبوسی در جاده جدید تبریز – تهران واژگون شد و ۱۲ مجروح بر جای گذاشت، همچنین ۴۰ خودرو در نزدیکی پیست اسکی در هراز در محاصره برف ماندند؛ شرایط جوی بهنحوی بود که امکان هرگونه امدادرسانی با بالگرد هم وجود نداشت.
پنجشنبه، ۲۰ دی ۱۳۸۶ سرما و یخبندان بیشتر و مدارس ۱۳ استان کشور تعطیل شد. سرما دانشگاههای اردبیل را هم تعطیل کرد و معابر یخزده قم هم خبر از تعطیلی مدارس داشت.
بارش برف شدید در گیلان علاوه بر ایجاد اختلال در رفت و آمد عموم در خیابان ها و معابر درون و برون شهری و مختل کردن زندگی روزمره مردم موجب رونق بازار برف روب ها و کارگران شد. به طوری که هر کارگر جهت برفروبی سقف یک خانه ۱۰۰ متری بین یکصد تا یکصد و پنجاه هزار تومان دریافت می کند.
به گزارش اداره کل هواشناسی گیلان، ارتفاع برف در بندر انزلی که بیشترین میزان بارش در استان گیلان را طی ۸ روز داشت، به ۱۷۰ سانتیمتر رسید.
بهمن نعمتی سرپرست شهرداری رشت یکی از مدیران کارکشته و قدیمی شهرداری بود که پیش از آن سال ها معاون خدمات شهری این نهاد بود که نه تنها به جزییات، مشکلات و بحرانهای احتمالی شهر آگاه و مسلط بود که بدنه مدیریت و مخصوصا بدنه نیروی کارشناسی و کارگری این نهاد به راحتی در خدمت او قرار میگرفت. مردی که از صفر گام به گام به پلههای بعدی مدیریتی رسیده بود و در هر بحرانی خود را در آغوش کار میدید.
در کنار نعمتی، شهردار منتخب شهر [رئیس وقت پایانه های حمل و نقلی استان] که به تازگی آراء اکثریت شورای سوم شهر را برای مدیریت شهرداری کسب کرده بود خود از جمله خبرگان حمل و نقل خطوط جاده ای بود و سال ها در اداره پایانه های حمل و نقل استان استخوان خرد کرده و در زلزله رودبار و بم نیز جز شاخص ترین مدیران کشور شناخته شده بود و در کنار این دو، روح الله قهرمانی استاندار وقت، یکی از سرمایه های عمرانی و فنی استان بود که سالها در مناصب مختلف عمرانی و مدیریتی کشور و استان آزمونهای بزرگی را از سرگذرانده بود. او در کنار شورای سوم و شهردار منتخب و سرپرست شهرداری مثلثی را تشکیل داده بود که بحران برف سال ۸۶ در کمتر از ۳ روز مهار شد.
اما رمز موفقیت مهار برف در بهمن ۸۶، در کنار سومین شورای مقتدر شهر که نیمی از اعضای آن یک دوره را سپری کرده بودند، مدیری مجرب و کارکشته که طی سال ها کار و تجربه، در بدنه شهرداری نامی شناخته شده بود و خود را وام دار شهردار می دانست. اهمیت او نه تنها شناخت و تسلط به شریان های اصلی شهر که حضورش در کنار برخی از اعضای متنفذ شورای شهر، یک سرمایه اجتماعی بود که توانست تجهیزات و امکانات لجستکی پیمانکاران بخش خصوصی را در چشم برهم زدنی به سمت بحران هدایت کند. سرمایه ای که طی سالیان دراز و در همین مسیر اندوخته شده بود و در موقعیت های حساس بحرانی به کار آمد.
کم و بیش در بهمن ۸۶ نیز، استان با همان کمبود تجهیزات و منابع لجستیکی برخوردار بود که میتوانست به بحرانی بزرگ مواجه شود که با سرمایه های بومی و توان فنی موجود در دستگاههای تصمیم گیر استان مرتفع شد.
سال ۹۵، جاده سراوان، پاشنه آشیل راهداری
عصر ۱۳ بهمن سال ۹۵، گیلان برای نخستین بار در دهه ۹۰ با برف سهمگینی مواجه شد که حالا مردمان آن دو برف بزرگ، کم و بیش برف دو متری را در دهه ۸۰ به یاد داشتند که خصوصا یکی از آنان تا سالها به کابوس بزرگی برای شهروندان گیلانی تبدیل شده بود.
بارش برف از چهارشنبه ۱۳ بهمن در مناطق مختلف استان شروع شد و طی دو روز ۹۰ـ۶۰ سانتیمتر بارید اما هیچگاه شدت و وسعت دو برف گذشته را تکرار نکرد. همان زمان هواشناسی استان بارش برف را در نقاط مختلف شهر رشت و استان را متنوع اعلام کرد، به نحوی که در ایستگاه فرودگاه رشت، ۵۵ سانتیمتر و در ایستگاه حوالی دانشگاه گیلان در جاده تهران، ۹۵ سانتیمتر گزارش داد.
این سازمان، بیشترین بارش برف را از پنجشنبه شب که بارش ها از غرب استان شروع شده بود، مربوط به مناطق جلگه مرکزی گیلان عنوان کرد. با اینهمه، بنابه اظهارات حجت شعبانپور معاون استاندار وقت، ۵۰ هزار خانوار در برخی از مناطق استان طی روزهای نخست بارش برف دچار خاموشی برق، قطع آب و گاز شدند و عملاً مردم به دلیل از کار افتادن سیستمهای گرمایشی و پمپ آبهای مرکزی ساختمانهایشان، ساعتها از نعمت گرما و آب شهری محروم ماندند.
به رغم آن، محمدعلی ثابت قدم، شهردار وقت به جهت تجربه گذشته مدیریت شهری رشت در سال های ۱۳۹۱ـ۱۳۹۲ و تسلط به شریان های اصلی شهری، برخورداری از معاونین بومی و کارکشته و نیز اختیارات نسبتا تامی که استاندار وقت ـ محمد علی نجفی ـ به او اعطا کرده بود امکان نداد که برف به بحرانی بزرگ در استان تبدیل شود.
با اینهمه، آنچه که موضوع بارش برف سال ۹۵ را در رسانه ها و فکار عمومی به یکی از بحرانهای دهه ۹۰ تبدیل کرد انسداد مسیر ورودی رشت حدفاصل سراوان ـ رشت بود که ساعتهای مدیدی هزاران خودرو را گرفتار برف کرد.
امکانات و تجهیزات راهداری استان اگرچه از همان معضلی برخوردار بود که در سال های ۸۳ و ۸۶ نیز گرفتارش بود اما سهل انگاری این اداره نسبت به حداقل های دسترسی این جاده به حدی بود که صدای استاندار وقت را در آورد.
تنها یک هفته پس از فروکش کردن قیل و قال ها، استاندار محمود ایرانپرست معاون حوزه راهداری این اداره را به جهت تسامح و سهل انگاری برکنار کرد.
بهمن ۹۸؛ بازتولید بحران در سراوان
صبح روز ۲۱ بهمن اولین بارش ها در گیلان و ۱۴ استان کشور آغاز شد. به نحوی که شمال و شمال غرب کشور را سفیدپوش کرد. پیش از آن، کم و بیش ساکنان نواحی شمالی کشور از دو هفته پیش از طریق رسانه ها منتظر برف سنگینی بودند که از طریق رسانه ها اطلاع رسانی شده بود. هم سازمان هواشناسی و هم سایتهای تخصصی نسبت به بارش برف ۱.۵ متری هشدارهایی داده بودند. از سوی دیگر، مسئولان و مدیریت شهری استان نیز ضمن اعلام آمادگی و دریافت هشدارها از مراجع رسمی، به شهروندان وعده داده بودند که در صورت بروز چنین سامانه ای ستاد مدیریت بحران و نیز دستگاههای تابعه آمادگی لازم را دارند.
اما یک روز پس از بارش برف، همان اتفاقی که در بهمن ۹۵ در بخشی از منطقه کوهستانی استان رخ داده بود مجددا تکرار شد و دقیقا هزاران خودرو و مسافر از ورودی شهر رشت و خصوصا پس از عوارضی سراوان برای ساعت های طولانی زمین گیر شدند.
دو روز پس از شدت بارش ها معاون عملیات سازمان امداد ونجات جمعیت هلال احمر کشور در این باره گفت: «برف گیلان مربوط به دو محور سراوان به امامزادههاشم(ع) و سراوان به فومن بود. اگر چه تقریبا همه محورهای استان گیلان درگیر برف بودند، اما آنچه که بحران ایجاد کرد مربوط به این دو محور بود. عملیات امداد و نجات در محدوده محور امامزادههاشم(ع) به سمت سراوان و رشت حدود ۲۰ کیلومتر بود که از ۶ صبح سومین روز بارش برف با حضور نیروهای جمعیت هلال احمر، پلیس راه، راهداری و یگانهای نظامی و انتظامی آغاز شد.»
به رغم اینکه، برف خسارت سنگینی به همراه نداشت، اما ۹ نفر از شهروندان گیلانی در اثر ریزش بهمن و سقوط از ارتفاع فوت کردند. قدر مسلم آنکه، نه شهرداری و نه راهداری هیچکدام سرعت عملی از خود بروز ندادند. در نتیجه نه تنها راههای اصلی شهر و معابر عمومی که برای ساعتها آب، برق، تلفن و خطوط مخابراتی شهروندان گیلان قطع و مردم از اتفاقات شهر بی خبر بودند.
در حالی که ارسلان زارع استاندار گیلان در شبکه های خبری، مردم را به صبوری و خویشتن داری دعوت می کرد، مهندس رضا اسلامی مدیرکل ستاد بحران استان و ناصر حاج محمدی شهردار رشت، در همان ساعات آغازین کولاک برف، از دسترس رسانه ها خارج شدند و جز در شبکه های یک سیما و نیز شبکه باران هیچ گونه اطلاع رسانی به عمل نیاوردند. تنها اطلاع رسانی مدیر کل ستاد بحران سخنان گلایه آمیزی در شبکه باران بود که به نوعی فرار به جلو قلمداد شد: «متأسفانه به دلیل عدم رعایت تردد خودروها در برخی مسیرهای شاهد انسداد هستیم. به رغم آنکه پیش از بارش برف تأکید شده بود که شهروندان از پارک خودرو و یا تردد غیر ضرور در سطح شهر خودداری کنند که متأسفانه برخی شهروندان به این توصیهها عمل نکردهاند.»
با اینهمه، هزاران خودرو و مسافر در ورودی شهر رشت و نیز مسیر سراوان ـ فومن زیر بادهای سرد و سوزناک منطقه کوهستانی سراوان بیش از ۴۰ ساعت ـ در نبود آذوقه، سرویس بهداشتی و گرمایش نسبی گرفتار ـ شدند تا در روز سوم، تجهیزات ارتش و نیز نیروهای کمکی از استان قزوین به عنوان استان معین به داد مردم گرفتار برف برسند.
در نتیجه، همه آنچه که در فاصله ۲۱ـ۲۳ بهمن در مسیر ۲۵ کیلومتری سراوان ـ رشت رخ داد و هزاران تن را گرفتار کولاک و سرمای جانسوز برف کرد، بیش از آن که عدم تدبیر و مدیریت صحیح مدیریت کلان استان [استاندار، شهردار، مدیریت ستاد بحران و راهداری] شناخته شود، به فقدان سرمایه اجتماعی مدیریت کلان استان معطوف است.
سرمایه ای که طی سالیان سال با زیست اجتماعی در موطن و دیار خود، تعامل صحیح و همدلانه در جامعه، داد و ستدهای معنوی مدیران بومی و شهروندان یک جامعه تولید، بارور و انباشته میشود و در چنین برهه حساسی بکار آدمی میآید. سرمایه ای که طی دورههای مختلف و تجارب مدیریتی، مردانی چون عبدالله شیرخانی، هادی الماسی، محمود فریدونی، مرحوم قهرمانی، بهمن نعمتی و حتی محمدعلی ثابت قدم اندوخته بودند و در بزنگاههای حساس بطور سنجیدهای از آن بهره برداری نمودند.