کمتر از دو هفته به شروع تعطیلات نوروزی مانده است و با توجه به تجارب سالیان گذشته معضلات گردشگری استان در سال جدید نیز در جای خود باقیست.
مشکل اول زباله
نوشتن دربارهی زباله مثنوی هفتاد من کاغذ است. اما بر فرض صحت آمار ورود ۷ میلیونی مسافران ورودی به گیلان و در صورت تولید یک کیلوگرم زباله توسط هر نفر، فقط هفت هزار تن اضافه زباله توسط مسافران تولید میشود.
برای این حجم زباله مازاد در شرایط محیطزیست شکننده استان هیچ فکری در هیچ سالی نشده است و صرفا فشار مضاعف به متولیان جمعآوری زباله خواهد آورد اما از جنبه دیگر پدیده “زباله روی صندوق عقب” بدترین بخش داستان است. افراد زیادی زباله خود را در پلاستیک ریخته و روی صندوق عقب میگذارند تا در سرعت مناسب و پیچ مناسب دفع زباله کرده باشند!!!
این پدیده عجیب امسال باعث تصادفات زیادی در سطح کشور شده است که در یک مورد در تبریز باعث عزای هفت خانواده شد. زشتی معابر عمومی و اتوبانها بعد از افتادن زباله از روی صندوق عقب به خیابان و ترکیدن پلاستیک از معایب دیگر این کار است. لازم است پلیس راهور شدیدترین برخورد را با این موضوع داشته باشد تا باعث حذف این تخلف از سطح جادههای استان شود.
مشکل دوم رشت
سالها پیش نهادهای متولی جلسات زیادی برای بررسی چرایی گذر گردشگر از رشت و نه ماندگاری در آن برگزار کردند. در تورهای موسوم به فم تور یا تور معرفی مقاصد جديد گردشگری ،شهر میزبان به معرفی زيرساخت گردشگری خود برای پذیرش مسافران میپردازد.
یعنی اگر فکر میکنید شرایط تبدیل به مقصد گردشگری را دارید ابتدا زيرساخت فراهم کنید. جدای از طرحهای فضایی برای توسعه زيرساخت که با حداقل شناخت از رشت میدانیم به سرانجام نخواهد رسید( نظیر پروژه هتل ۲۱ طبقه در خیابان پرستار رشت!!!)،مشکلات گردشگری رشت صرفا در کمبود تختخواب هتلی و وجود کمپینگ پارک ملت برای مسافران چادرخواب خلاصه نمیشود.
مهمترین موضوع معرفی رشت بعنوان شکم سراست. اولین عواقب این معرفی به خیابان علمالهدی رسيده است. تنها خیابانی که در بافت تاریخی شهر از تبدیل به رستوران و مغازه عرضه مواد غذایی اجتناب کرده بود کمکم با تغییر ماهیت بوتیکها و معرفی گذر خوراک در بازارچه سبزهمیدان تبدیل به شکم سرا شده است.
کافیست ساعت ۱ الی ۲ بامداد به پیاده راهی که اسم فرهنگی را به یدک میکشد سری بزنید تا وضعیت اسفناک زباله و روغن سوخته را در خیابان ببينيد. مشکل بعدی نبود جاذبه قابل بازدید برای مخاطب است.
دقت کنید: جاذبه داریم اجازه بازدید نداریم. چون جاذبهها در انحصار ادارات با سلیقه شخصی هستند و در طول هفته به سختی و در تعطیلات بطور کامل ممنوعالورود هستند .چند مثال دم دستی: خانه میرزاکوچک که تنها خانه قابل بازدید است تایم ناهار تعطیل است.
خانه قدیری که ميراث موظف به باز کردن آن است تنها در ساعت اداری با هماهنگی قابل بازدید است و در تعطیلات حتی تعطیلات نوروزی و تعطیلات ناترازی قابل بازدید نیست . موزه پست فقط عنوان موزه را یدک میکشد و بدون نامهنگاری با اداره کل پست و حراست آن قابل بازدید نیست درحالیکه که میتوانست با فروش بليط باعث درآمدزایی برای پست نیز بشود.
عمارت شهرداری که قرار بود اسفند بازگشایی شود به اردیبهشت موکول شد، مریضخانه بلدیه در تعطیلات بطور کامل تعطیل است و در ساعت اداری هم شاهد برخورد سلیقه ای نگهبان بنا هستیم.
پتانسیل موزه ارامنه شمال کشور بدلیل مخالف برخی نهادها بطور کامل نادیده گرفته شده است در حالی که وجود مزار آرسن میناسیان میتواند نشاندهنده همزیستی مسالمت آميز ادیان در گیلان باشد. موزه نسخ خطی کتابخانه ملی نیز فقط در روزهای غیر تعطیل قابل بازدید است.
جدا از مشخص نبودن محل هزینه کرد بودجه ستاد نوروزی در بخش راهنمایان گردشگری با وجود داشتن بیشتر از پانصد راهنمای متخصص و دوره دیده، خانه ابریشمی در اختیار دانشگاه گیلان بازدید عمومی ندارد، خانه مشروطه بدلیل عدم اعتقاد شهردار به هزینه کرد فرهنگی همچنان مرمت نشده است و…
مشکل دیگر نبود تابلوهای راهنمای درست بخصوص تابلوی معرفی ورودیه بازار رشت و تابلوی ورود ممنوع در بسیاری از کوچههای بافت مرکزی شهر است. دو کوچه انقلاب و سعیدالملک مثالزدنی است.کوچه انقلاب پشت هتل اردیبهشت ترافیک سنگین ورودی از استادسرا در تمام تعطیلات دارد چون مسافر دنبال نزدیکترین مسیر به بافت مرکزی شهر است و با مپ به آنجا راهنمایی و باعث ایجاد گره ترافیکی میشود.
کوچه سعیدالملک وضعیت بدتری از کوچه انقلاب دارد. این کوچه منتهی به پشت میدان است و مسافران هم قصد دارند تا انتهای آن با ماشین بروند که هم جای دور زدن ندارد هم محل تخلیه ترهبار بازار است!!!
آخرین آنها هم گسترش بی ضابطه دستفروشان بعد از ۱۴۰۱ است که درگیری های بین شهروندان و مسافران با دستفروشان چهره هرروز زشت تری به شهر میدهد. و البته سوال اینجاست که چرا از دستفروشان اکثرا غیربومی اینچنین حمایت میشود که هرگونه بخواهند بتازند!
مشکل سوم بقیه شهرهای استان
از فومن شروع کنیم که بدلیل ماسوله و قلعه رودخان پر بازدید ترین شهرستان گیلان لقب گرفته است. جاده ماسوله نزدیک سه سال است دچار یک ریزش جدی در بخش لار چشمه شده است اما هنوز هیچ کاری برای ساخت آن صورت نگرفته است.
جاده قلعه رودخان هم ظرفیت تردد اتوبوس را ندارد و در شرایطی که باید قطعا با کوچکترین باران جلوی ورود افراد به منطقه بدلیل ساخت غیراصولی پلههای آن و احتمال حادثه گرفته شود اما شاهد حضور انبوه مسافران و بالتبع بیشترین حوادث است. موزه ميراث روستایی رشت از کمبود نیروی انسانی در ایام نوروز رنج میبرد و بناهای فاخر آن گاها به محل پیکنیک مسافران تبدیل میشود.
شیلات کیاشهر هم علیرغم صحبتهای زیاد دربارهی آن یک سال دیگر بدون متولی گذراند و هر روز آسیب بیشتری میبیند. در گیلان خالی بودن بنا آسیب بیشتری از در حال بهرهبرداری بودن آن میزند! وضعیت بافت تاریخی لاهیجان و لنگرود و انزلی هم که چشم انتظار معجزه است چون حتی در نوروز بازدید ندارند.
صرفا در اق اولر و مریان میتوان از بناها بازدید داشت. بناهای تاریخی آستارا هم بعنوان ویترین ورودی غرب استان حال خوشی ندارند. سخن کوتاه در مجموع مشکلات گردشگری استان به قدری زیاد است که هرسال امیدواریم افراد کمتری برنامه سفر به گیلان داشته باشند تا برای توسعه زيرساخت ها یا مجاب کردن سرمایهگذاران بخش خصوصی زمان بخریم .
«راهنما و فعال گردشگری»
نظرات بسته شده است.