چوب حراج به صنعت، تاریخ و معماری
از تاریخ پنهان استانهای شمالی پشت بناهای متروکهی صنعتی چه میدانید؟
امیرحسین کریمی- مهسا بهشتی/
تقریبا تمام نقدهایی که در سالهای گذشته متوجه وزارت میراث فرهنگی بوده است، معطوف به بیتوجهی این نهاد دولتی به حفظ، احیا و بازآفرینی بناهای شهری بهخصوص در استان گیلان بوده است. اغلب معماران و شهرشناسان بارها نسبت به تخریب و پاک شدن رشتههای تاریخی شهر از گفتمان شهرهای استان گیلان هشدار دادهاند اما با این وجود تنها کافی است تا پس از مدتی به نقاط مختلفی از شهر سفر کنید؛ خانههایی را میبینید که بخشی از حافظهی بصری شهر بودند و حالا که قرعهی تخریب به نامشان درآمده، یکشبه تخریب و از روی زمین محو شدهاند.
یکی از مهمترین مشکلاتی که میراث معماری شهری و روستایی ما را تهدید میکند، ناکارآمدی و بیپولی نهادی مثل میراث فرهنگی است که نمیتواند در توافق با مالکان و وارثان بناها، آنها را برای حفظ بنا ترغیب کند.
تقریبا همان تیشهای که به جان هویت شهری افتاده است تا ریشههای تاریخی شهر را قطع کند، در تخریب بناهای صنعتی نیز مشغول بهکار است. بناهای صنعتی، یادگار دوران رویش صنعت در ایران، اکنون یکی یکی تخریب میشوند تا هم چرخ صنعت، تولید و اشتغال را از کار بیندازند و هم چوبی بین چرخهای تاریخ فروکنند تا بازخوانی آن مشکل شود. در این مصاحبه پریسا اسماعیلزاده، محقق و دانشجوی معماری اهل گیلان در گفتوگو با مرور از این میراث مهجور سخن گفته است.
* سرکار خانم اسماعیلزاده شما تز دکترای خودتان را به معماری صنعتی در شمال کشور اختصاص دادهاید. علت و انگیزه شما برای پرداختن به معماری صنعتی چه بود؟
در ابتدا انگیزهی من کار کردن روی بناهای صنعتی نبود و در واقع با مقالهای برای یک واحد درسی در مقطع دکترا شروع شد و یکی از اساتیدم موضوع میراث صنعتی را به من پیشنهاد دادند.
پس از نوشتن مقالهی پژوهش موردنظر، این موضوع را ادامه داده و تز دکترا را با موضوع «میراث صنعتی شمال ایران» انتخاب کردم. در حقیقت پرداختن به میراث صنعتی به هدف من تبدیل شد.
به عقیدهی من میراث صنعتی، معماری گمشدهای است که تا مدتها هیچکس سراغ آن نرفت و در منابع مختلف هم تا دو دهه پیش اشارهی درستی به این بناها نکرده بودند. بهخصوص معماری صنعتی شمال ایران شامل کارخانههای سه استان گیلان، مازندران و گلستان که بسیار ناشناخته ماندهاند.
با این حال اغلب کسانی که تصاویر این بناها را مشاهده میکنند از انبوه و تنوع بناهای صنعتی در شمال کشور متعجب میشوند. بهخصوص کارخانههای چای که در نقاط دیگر ایران وجود ندارند و یک نمونه شاخص دیگر از بناهای صنعتی است که تاکنون توجه چندانی به آن نشده است. میراث معماری صنعتی نیز مانند هر یک از آثار بر جای مانده از گذشتگان حائز ارزش و اهمیت و نیازمند توجه بسیار است.
متاسفانه طراحی معماری صنعتی نقش کمرنگی در عرصهی معماری داشته است و ساختمانهای صنعتی در حد سولههای ساختمانی باقی ماندهاند و امروزه دیگر مانند گذشته سبک خاصی در طراحی آنها اعمال نمیشود. سولههای امروز جایگزین ساختمانهای صنعتی گذشته شدهاند؛ گرچه تنها نقش عملکردی دارند و به لحاظ جنبههای معماری قابل قیاس با بناهای صنعتی پیشین نیستند. اولین بخش از پژوهش من بررسی، شناسایی و مستندنگاری ساختمانهای صنعتی کرانهی جنوبی دریای خزر است که به دنبال آن طبقهبندی سبکی و کارکردی و بازشناسی گرایشهای میراث معماری صنعتی در این نواحی انجام خواهد شد. آنچه مدنظر است تجدید حیات میراث معماری صنعتی در این نواحی است که از طریق تدوین راهبردهای حفاظت و تغییر عملکرد آنها بر اساس نیازهای فرهنگی و اجتماعی امروز صورت خواهد گرفت.
* آیا آماری از این بناهای صنعتی در شمال کشور وجود دارد که بر اساس آن بتوان تعداد دقیق کارخانههای فعال و متروکه را برآورد کرد؟
خیر متاسفانه آمار دقیقی در دسترس نیست. مستندنگاری میراث معماری صنعتی شمال کشور بحث جدیدی است و ادارهکل میراث فرهنگی استانها نیز توجهی به این بناها نداشته است. تقریبا بخش زیادی از بناهای صنعتی در شمال کشور به ثبت ملی نرسیدهاند.
با این وجود فهرست مختصر میراث صنعتی ثبتشده در منطقهای که بناهای صنعتی بسیاری دارد، دلیل دیگری برای اثبات غفلت از این گنجینههای معماری است.
جالب است بدانید زمانی که فهرست این بناها را تهیه میکردیم، متوجه تغییر کاربری بسیاری از این بناها شدیم بهطوری که آنها عملا از کاربری صنعتی خارج شده بودند. مثلا من هنگام تحقیق دربارهی این بناها به اسم سه کارخانهی چای برخوردم که در ادامه تحقیقات متوجه شدیم این سه کارخانه در واقع یک کارخانه بودند ولی در طول زمان بهدلیل داشتن مالکان متفاوت، به سه بخش تقسیم شده است.
کاملترین لیستی که به دست من رسیده از سازمان چای است که مربوط به سال ۱۳۴۵ است و بر اساس آن ۱۲۱ کارخانهی چای در شمال ایران وجود داشته است و بخش عمدهی آنها در گیلان بودهاند. در حال حاضر و بر اساس لیستی که اخیرا سازمان چای منتشر کرده است، ۸۶ کارخانهی چای فعال باقیمانده است اما با این وجود در تعداد آنها تردید وجود دارد. عواملی مانند آتشسوزی، فروش املاک و تخریب آنها و تغییر کاربری سبب شده که هنوز آمار دقیقی از این بناها در دست نباشد.
* خانم اسماعیلزاده آیا بناهای شاخصی از نظر معماری، قدمت و اصالت در بین بناهای صنعتی که شما روی آنها تحقیق کردید، وجود دارد؟
اولین شاخصی که ما در نظر گرفتیم اصالت اثر بود. انتخاب ویژگی اصالت به این دلیل اهمیت دارد که در بسیاری از بناها مداخله صورت گرفته و خطوخطوط اصلی بنا نیز از بین رفته است. بنده در رسالهی دکترای خود ۳۰ بنا را انتخاب و آنها را از جوانب مختلف بررسی کردهام.
علاوه بر این باید توجه داشت که میراث صنعتی تنها شامل ساختمانهای صنعتی نیست؛ راه آهن، پل، اسکله، زیرساختهای رادیو، برق، مخابرات، کانال آب، سد، آسیاب، خرپا، کوره آجرپزی، شیلات و … نیز همگی جزیی از میراث صنعتی شمال کشور محسوب میشوند.
موضوعی که ما انتخاب کردیم ساختمانهای صنعتی بود و طبیعی است که سایر جوانب میراث صنعتی نیز نیازمند مطالعه است. شاخص ما برای مطالعهی بناهای صنعتی، فناوری ساخت بناها یعنی کالبد، سازه و تزئینات بناست.
* آیا در میان آثار موردمطالعه، بنا یا بناهایی به ثبت ملی رسیدهاند؟
سال ۹۸ همایشی با عنوان میراث صنعتی برگزار شد. میراث فرهنگی استانهای گیلان و مازندران بخشی از این بناهای صنعتی را ثبت ملی کردند و همانطور که در ابتدای صحبت ذکر شد تعداد آنها قابل ملاحظه نیست. در مازندران کارخانه نساجی شاهی (قائم شهر)، که یکی ازقدیمیترین کارخانههای نساجی ایران و اولین کارخانه نساجی مازندران محسوب میشود، ثبت ملی شده است.
همچنین کارخانههای پنبهی بابلسر (۱۳۱۲)، حریربافی چالوس (۱۳۱۶)، کارخانه پنبهی بابل (۱۳۲۰) و کارخانهی گونیبافی محمودآباد (۱۳۳۸)، ثبت ملی شدهاند.
در گیلان نیز ساختمان فلاطوری لاهیجان (۱۲۷۷)، کارخانه چای هوختیف لاهیجان (۱۳۱۴)، کارخانه چای قوام لاهیجان (۱۳۱۹)، کارخانه چای فومنات (۱۳۳۳)، ساختمان اداره چای رودسر، اداره نوغان بندرانزلی (۱۳۰۹)، پل معلق غازیان (۱۳۱۴- ۱۳۱۶)، گونیبافی رشت (۱۳۰۹) – که اولین کارخانه گونیبافی در ایران است – ساختمان شیلات کیاشهر، کارخانه دخانیات رشت، کورهی آجرپزی پسیخان رشت و سد سپیدرود ثبت ملی شدهاند.
درحال حاضر بسیاری از این بناها مالک خصوصی دارند و علیرغم اینکه ثبت ملی شدن، دلیلی بر ارزش و اهمیت یک بنای تاریخی است، مالکین تمایلی به ثبت ملی آثار ندارند زیرا پس از ثبت ملی اثر اجازهی تغییر و دست بردن در بنا را ندارند.
بسیاری از این کارخانهها زمینهای وسیعی دارند و با توجه به بالا رفتن قیمت زمین، و بازدهی اندک واحدهای صنعتی، بیشتر مالکین علاقه به فروش و تغییر کاربری این واحدها دارند. اگرچه امروز ثبت بنا هم ضمانتی برای حفاظت از آن ایجاد نمیکند و در بسیاری موارد بنای ثبت شده با شکایت مالک از فهرست آثار ملی خارج میشود و ساختمان جدیدی جایگزین آن میشود. قطعا گردآوری مجموعهی بناهای صنعتی شمال ایران به صورت مکتوب ضامن معتبرتری برای حفاظت از این میراث معماری است.
* آیا میدانید چه تعداد این بناها همچنان فعال هستند و کارکرد صنعتی – تولیدی دارند؟
هنوز به طور کامل مشخص نیست اما این بناها چهار در دستهی فعال، نیمه فعال، متروک و مخروبه تقسیمبندی میشوند.
واحدهای فعال به کارخانههایی اطلاق میشود که همهی بخشهای آن واحد صنعتی در حال فعالیت باشند، واحدهای صنعتی نیمهفعال نیز به واحدهایی گفته میشود که تنها بخشهایی از آنها فعالیت تولیدی دارد، گروه سوم یا همان بناهای متروک، بناهایی هستند که سالهاست چرخ تولیدشان از کار باز ایستاده و چهارمین گروه یعنی بناهای مخروبه شامل بناهایی هستند که کاملا ویران شده و تنها نامی از آنها باقی مانده است. بنابراین در حال حاضر نمیتوان آمار و اعداد دقیقی از واحدهای صنعتی فعال ارائه داد.
* خانم اسماعیلزاده در بخشهای قبل اشارهی مختصری به تاریخ ساخت این بناها کردید، تاریخچه این بناها عموما مربوط به کدام دورهی تاریخ است؟
دورهی زمانی احداث ساختمانهای صنعتی شمال ایران از اواخر قاجار شروع شده و تا دوره دوم پهلوی دوم ادامه یافته است. از جمله اولینهای صنعت گیلان میتوان به راه آهن پیربازار به انزلی اشاره کرد که در سال ۱۲۲۷ ساخته شد. در مازندران راهآهن محمودآباد به آمل سال ۱۲۶۵ به بهرهبرداری رسید و اولین کارخانهی سیگارسازی در رشت نیز سال ۱۲۶۴ آغاز بهکار کرد. بر همین اساس کارخانههای شکرسازی بابل در سال ۱۲۶۷، کارخانه کبریت آل محمد رشت در ۱۲۹۵، اولین کارخانهی گونیبافی ایران در رشت و اولین کارخانهی چای ایران در لاهیجان، در سال ۱۳۰۹ ساخته شدند. اما در حال حاضر قدیمی ترین کارخانه چای ایران کارخانهی قلعهگردن شهسوار (تنکابن) است که ساخت آن به سال ۱۳۱۲ باز میگردد.
* بناهای صنعتی موردمطالعهی شما چه ویژگیهای منحصر بهفردی از لحاظ معماری داشتهاند؟
حجمهای منفرد، منفصل و منظم هندسی در کنار یکدیگر و الگوهای منفصل و نامنظم بههمراه حیاط مرکزی نحوهی جانمایی حجمی این ساختمانهای صنعتی است. علاوه بر اینها ریتم پنجرهها، ایجاد بافت آجری، حاشیههای افقی و عمودی و استفاده از سنگ در نما و بامهای شیروانی که با خرپای چوبی و یا فلزی اجرا شدهاند از ویژگیهای کلی معماری صنعتی شمال ایران است.
بناهای صنعتی که تا به امروز بررسی شده در چند سبک قابل تقسیم هستند. البته با تکمیل پژوهشها در این حوزه ممکن است این دستهبندیها تغییر کنند.
گروه اول کموبیش با همان سبکوسیاق سنتی اجرا شدهاند و این شاخصه در فناوری ساخت و تزئینات بنا کاملا مشهود است. ساختمان فلاطوری لاهیجان که در سال ۱۲۷۷ ساخته شده است، در این گروه قرار دارد. در برخی از کارخانههای چای نیز تهرنگ معماری سنتی آشکار است. بناهای سنتی اغلب معماران ایرانی داشتند؛ یکی از شاخصترین معماران بناهای صنعتی در ایران آرمناک قنبریان است که بسیاری از کارخانههای چای گیلان را طراحی و اجرا کرده است. کارخانه چای گرجی (۱۳۳۴) و کهنسال واجارگاه (۱۳۳۷)، کارخانه چای اخوان لیلاکوه لنگرود (۱۳۲۹) و بهرنگچای املش (۱۳۳۵) از نمونههای شاخصی هستند که الگوهای معماری سنتی را در خود مستتر دارند. البته لازم به ذکر است که الگوی معماری ساختمانهای چای، اصالتا ایرانی نیست.
گروه سوم بناهای صنعتی شامل بلوکهای یک یا چند طبقه با پوشش شیروانی، ریتم ساده و تقارن در نما هستند که دودکشهای فلزی آنها را متمایز میکند. کارخانهی چای شعیب کلایه تنکابن (۱۳۱۷) در این دسته از بناها قرار میگیرد.
چهارمین گروه ساختمانهای صنعتی شامل ساختمانهایی است که تکنولوژی ساخت آنها ایرانی نیست؛ کارخانه هوختیف لاهیجان (۱۳۱۴) که از معدود کارخانههای چای با نمای سنگی در این منطقه است و در فناوری ساخت ساختمان کاملا رد پای معماری اروپایی هویداست، یکی از معروفترین نمونههای این سبک معماری است. این کارخانه توسط شرکت آلمانی هوختیف ساخته شده که یکی از شرکتهای خارجی است که در دوره پهلوی در ساخت بناهای صنعتی مشارکت داشته است.
* خانم اسماعیلزاده بناهای صنعتی شمال کشور تا چه حد به سبک معماری بومی شمال کشور ساخته شدهاند و با اقلیم منطقه مطابقت دارند؟
بر اساس مشاهدات میدانی، بسیاری از این ساختمانهای صنعتی با اقلیم سازگاری دارند. استفاده از پوششهای شیبدار با سازههای خرپایی (چوبی و فلزی) و استفاده از مصالحی مانند آجر، سنگ و بتون که همساز با اقلیم منطقهاند، از تدابیر اقلیمی است که در معماری بناهای صنعتی این منطقه در نظر گرفته شده است.
تنها چند نمونه از این بناها مانند کارخانه دخانیات رشت و بخشی از ساختمانهای مزرعه ابریشم پرنیان صومعهسرا که سازهی قوسیشکل دارند با اقلیم منطقه همخوان نیستند و به همین منظور کارخانهها نیز تمهیداتی اندیشیدهاند که با شرایط جوی مطابقت داشته باشند.
* و بهعنوان سوال آخر؛ چرا حفظ، بازسازی و احیای این بناها اهمیت دارد؟
یکی از دلایل مهم حفظ این بناها به عنوان میراث معماری معاصر، فقدان نمونههای مشابه و عدم تکرار آنها در دوران حاضر است. علاوه بر اینها معماری صنعتی جزء موضوعاتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. آنچه در این میان حیاتی به نظر میرسد ارائهی راهکارهایی جهت حفاظت از این گونه میراث معماری است.
مثلا استفادهی مجدد از بنا خود یک استراتژی حفاظت است و میتوانیم با احترام به حفظ ویژگیهای هویتی بنا، زمینهی حضور آن در فضای شهری را فراهم آوریم. بازآفرینی این بناها در شهرها به واسطهی داشتن ویژگیهای خاص و مقیاس وسیعشان، علاوه بر فراهم ساختن زمینهای برای حفاظت از این میراث ارزشمند، بستری مناسب برای رشد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و محیطی را برای مردمان شهر فراهم میکند.