گفت و گو با بانوی کارآفرین، فرنگیس رحمانی؛

کاش مسئولین دلشان به حال ما بسوزد

0 20

در قلب تعاملات تجاری ایران و آذربایجان، شهری که نقطه اتصال اقتصاد دو کشور محسوب می‌شود، فرانگیس رحمانی، تاجر و کارآفرین موفق، توانسته مسیر خود را در میان صادرکنندگان برجسته هموار کند. او که پس از سال‌ها فعالیت در حوزه آموزش، وارد دنیای تجارت شد، اکنون در زمینه صادرات خشکبار و محصولات کشاورزی با کشورهایی مانند روسیه، آذربایجان و عراق همکاری دارد.

فرنگیس رحمانی، بدون حمایت‌های دولتی و تنها با اعتماد و اعتبار شخصی، توانسته شبکه‌ای گسترده از تأمین‌کنندگان و مشتریان را بهم متصل کند. در این مسیر، مشکلات مرزی، نوسانات ارزی، چالش‌های حمل‌ونقل و نبود زیرساخت‌های مناسب از موانعی بوده‌اند که همواره با آن‌ها روبه‌رو بوده است.

در این گفت‌وگو، رحمانی از تجربیات خود در عرصه صادرات، روند کار با سردخانه‌ها، مسائل مربوط به حمل‌ونقل و موانع تجاری در آستارا می‌گوید.

 

ایران یک بهشت است و هیچ‌جای دنیا مثل ایران نیست و ما آدم‌های بسازی هستیم و به داشته‌هایمان قانع هستم و می‎توانیم خوب ارزیابی‌شان کنیم. اگر بگذارند داشته‌هایمان را درست بکار بگیریم قطعا موفق‌تر خواهیم بود

*پیش از تاسیس سردخانه به چه کاری مشغول بودید؟ آیا در خانواده شما هیچ تجربه ای از سردخانه وجود داشت؟

من در مرز بین ایران و آذربایجان، ساکن آستارا هستم، یعنی در حد و حدودی که دو کشور دارند و بزرگترین تعاملات و معاملات اقتصادی از آنجا انجام می‌شود. من علاقمند به تجارت بودم و البته سابقه خانوادگی در تجارت برون مرزی نداشتم. چون در بازار مشغول به کار بودم به عنوان کارآفرین نمونه شناخته شدم و علاقمند به ادامه کار شدم. قبل از ورود به این مسیر فرهنگی و مدرس پیش‌دانشگاهی بودم و بعد از 30 سال کار و بازنشستگی آگاهانه وارد این کار شدم.

 

احساسی که من در آستارا داشتم، این بود که خیلی از خارجی‌ها که وارد آستارا می‌شوند اعتمادشان به بانوان بسیار بیشتر است، چون معتقدند؛ که فساد مالی در بانوان کمتر وجود دارد و نمونه‌هایی از خانم‌های موفق و نمونه را نیز داریم. من هم به این نتیجه رسیدم که در خط کارآفرینی و اشتغال‌زایی قدمی بردارم و با قطعیت گفتم که از یک کارآفرین هیچ ضرر و زیانی به جامعه نمی‌رسد. بنابراین شروع به ایجاد ارتباط با خارجی‌هایی کردم که در آستارا بودند و خیلی زود موفق شدم. سالیان سال به عنوان صادرکننده نمونه در استان شناخته شدم.

 

در مجموع از افتخارات من این است که در مجموعه‌ای که کار میکنم، افرادی را تحت پوشش بیمه دارم که البته الان کمتر شده که به دلیل معاملات کمتری که بین ما و روسیه و آذربایجان است.

 

* انگیزه شما در شروع چه بود؟

عشق به تجارت و علاقه به کارآفرینی. یک بازرگان می‌تواند سفره‌های مردم را رنگین کند. یک خیاری که سورت می‌شود در کارخانه باید بدانید که حداقل 50 نفر در حال کار در آن مجموعه هستند.

در مجموع باید بگویم علاقه خودم و حمایت تاجران خارجی. خارجی‌ها اعتماد می‌کردند مثلا پولشان را می‌گذاشتند که بعد از خرید برایشان ارسال شود.

 

*در زمان تاسیس این سردخانه چه مقدار سرمایه گذاری انجام دادید؟

در ابتدا سردخانه نداشتم و با سردخانه‌ها کار نمی‌کردم. در واقع یک کارمند اعتباری کار می‌کند و سرمایه نقدی برایم نقش نداشت، من اینقدر اعتبار داشتم و کسب کردم که گاهی در ماه رمضان که با شروع به خشک کردن خرما برای کشورهای آذربایجان و روسیه می‌کردیم، یکدفعه 20 کانتینر برایمان می‌رسید و من بار را ارسال می‌کردم و پول می‌آمد و بعد حسابم را می‌بستم و تسویه می‌کردم، این همه‌اش با اعتبار و اعتماد بود که متاسفانه در بازار امروز نیست.

 

در طول این سال هایی که کار کردم انسان‌های شریفی در مسیر راه بودند، درعین حال افرادی که ترجیح‌شان بر سود و منافع شخصی باشد هم بودند. در هر حال من از کار خودم راضی هستم و در این بعد که در مقابل  بسیای از بانوانی که در دنیا نقش اساسی دارند کوچکتر از آن هستم که فکرش را بکنید، ولی با افتخار می‌گویم که به عنوان یک کارآفرین جز خیر به جامعه چیزی نرساندم.

 

*در شروع فعالیت با چقدر نیرو شروع به کار دارید؟

به عنوان یک صادرکننده و فعال اقتصادی، برای هرکاری که انجام می‌دهیم، مثلا خرید پسته سیرجان یا رفسنجان، یا خرما از کرمان و بم، گروهی هستند که فعالند تا این بار به من برسد. حداقل 20 نفر مشغول به کارند، سردخانه اجاره می‌شود، در باغات بسته‌بندی می‌شود، تدریجا ارسال می‌شود  و به آستارا که می‌رسد، اینجا هم از حمل و نقل استفاده می‌شود. حداقل 20 نفر برای ارسال یک کامیون بار نقش دارد. تعداد پرسنل ثابت من 15-16 نفر که در دفتر هستند. در مجموع آستارا حداقل با 20 نفر مشغول به کار هستم.

البته من در حال حاضر سردخانه ندارم و دفتر تجاری دارم و با سردخانه‌های فعال کار می‌کنم.

آستارا چهار مرز خروجی دارد. ریلی، دریایی و دو مرز زمینی. اما اگر حمل و نقل دریایی ما درست کار می کرد و مسئولان ما به این مورد توجه می کردند، نیاز به آذربایجان نخواهیم داشت که برایمان شاخ و شانه بکشد

*ابعاد و ظرفیت کنونی سردخانه‌هایی که با آنها کار می‌کنید در چه اندازه و مقیاس است؟ معمولا چه نوع کالاهایی در سردخانه نگهداری می شود؟

در ظرفیت‌های 3000 تن، 10000 تن و 30000 تن است. بیشتر خشکبار کار می‌کنم، خرما از استان‌های جنوبی (شیراز، کرمان، بم) تهیه می‌شود که نیاز به سردخانه دارد، کشمش را مستقیم از کارخانه تهیه می‌کنم چون باید سورت شود. از گیلان محصولات چای و برنج و کیوی کار می‌کنم برای مثال به روسیه چای صادر می‌کنیم.

شرکت‌هایی هم هستند که با آنها کار می‌کنم، برای مثال شرکت طوبا اسالم، از شرکت‌هایی است که با آن کار می‌کنم و بار میوه خشک برای روسیه و عراق صادر می‌کنیم.

 

*چه کالاهایی بیشترین حاشیه سود را برای شما دارند؟

بستگی به زمان و ارز و قیمت‌ها. از دو میلیون تا 50 میلیون، بسته به برش کاری آن دارد.

 

* هزینه‌های نگهداری و بهره‌برداری از سردخانه در سال‌های اخیر چه تغییری کرده است؟

هزینه به روز است و هرلحظه تغییر می‌کند، شما فکر کنید هزینه‌ای که برای نگهداری هر کارتن از محصولی به سردخانه پرداخت می‌شود بالا می‌رود.

 

* تمایل به احداث سردخانه شخصی دارید؟

اگر امکان مالی باشد بله، قطعا، زیرا هزینه آن خیلی سنگین است. به دنبال سرمایه‌گذار هم هستم و برای سرمایه‌گذاران خارجی هم سرمایه‌گذاری در ایران صرفه اقتصادی ندارد، زیرا به دلار خودشان باید سرمایه‌گذاری کنند و موقع برگشت باید به دلار نیمایی تبدیل کنند و از این نظر نمی‌توانیم نظرشان را جلب کنیم.

 

* دولت چه نوع تسهیلاتی به شما اختصاص داد؟ این تسهیلات تا چه حد در سازوکار امروز هم  وجود دارد؟

هیچگونه تسهیلاتی طی این 17-16 سال کاری دریافت نکردم. من به عنوان یک فعال اقتصادی علیرغم اینکه سالها موفق بودم اما هیچ کمک و یاری از دیگران مخصوصا از سوی مسئولین نداشتم.

در زمان تاسیس اراده، همت و غیرت خودمان بود، اکثر  صادرکنندگان ما به عنوان سرباز خط مقدم جبهه اقتصاد هستند. حلقه‌ی مفقوده ما در اینجا عدم آشنایی برخی مسئولین در رابطه به مسئله اقتصاد خیلی لطمه می‌زند. اگر نیروها آگاهانه انتخاب شوند قطعا موفقیت بیشتری به دنبال خواهد داشت. می‌دانید ایران یک بهشت است و هیچ‌جای دنیا مثل ایران نیست و ما آدم‌های بسازی هستیم و به داشته‌هایمان قانع هستم و می‎توانیم خوب ارزیابی‌شان کنیم. اگر بگذارند داشته‌هایمان را درست بکار بگیریم قطعا موفق‌تر خواهیم بود.

 

* چالش‌های مسیر کاریتان چیست؟

یک نمونه آن تغییرات و نوسانات ارزی است. به عنوان نمونه من قرارداد بستم و چک دادم، اما باربری بار را نگه داشت و گفت دلار امروز بالا رفته بیایید و چک را عوض کنید تا بار را تحویل دهم. از زمان شروع تا به امروز، باید بگویم الان شدیدتر شده و قبلا اینگونه نبود، در واقع هیچ امنیت اقتصادی نداریم.

 

* در حال حاضر چه محصولاتی را بیشتر صادر می‌کنید تا هزینه‌ها را نیز بتوانید کنترل کنید؟

_ در حال حاضر محصولاتی کار می‌کنم که مثلا از سردخانه بم خارج می‌شود و  مستقیم ارسال می‌کنم که نیاز به سردخانه در اینجا نباشد.

 

* در حال حاضر به نسبت قبل میزان صادرات تغییری کرده است؟

به مرور درخواست‌ها بیشتر می‌شود. اگر من فعال اقتصادی مورد حمایت قرار بگیرم، اگر به ما توجه شود، علیرغم ظلم و تحریم از سمت کشورهای بیگانه، ما راحت می‌توانستیم جلوی مشکلات اقتصادی بایستیم. ما همین الان هم جلو این موانع ایستاده‌ایم، ما نسلی هستیم که در مقابل همه سختی‌ها مقاومت کردیم.

 

 اگر من فعال اقتصادی مورد حمایت قرار بگیرم، اگر به ما توجه شود، علیرغم ظلم و تحریم از سمت کشورهای بیگانه، ما راحت می‌توانستیم جلوی مشکلات اقتصادی بایستیم

* کالا یا محصولاتی که در سردخانه نگهداری می شود برای جابجایی آن یا صادرات آن بیشتر از کدام وسیله حمل استفاده می کنید؟ حمل و نقل جاده ای؟ ریلی یا دریایی؟

آستارا چهار مرز خروجی دارد. ریلی، دریایی و دو مرز زمینی. اما اگر حمل و نقل دریایی ما درست کار می کرد و مسئولان ما به این مورد توجه می کردند، نیاز به آذربایجان نخواهیم داشت که برایمان شاخ و شانه بکشد. در این‌صورت ما خواهیم توانست مستقیم با کشتی دور بزنیم و مسیر را برویم و نیاز به عبور از مرز آذربایجان نخواهیم داشت. متاسفانه علیرغم پیشنهادات و دلسوزی‌های مسئولینی که در این کار وارد هستند، اگر مسیر لایروبی از سوی لایروب های کشورهای همسایه لایروبی می شد الان ما مشکلی نداشتیم. مثلا روسیه که الان یخبندان است و  لایروب‌های بزرگ و خوبی دارد، اگر پنج دستگاه لایروبی آنها به ایران منتقل شود، در عرض یکماه مشکل بندر آستارا  رفع خواهد شد.

 

* مشکلاتی که در مرز زمینی به دلیل پل و ازدحام کامیون‌ها بوده، درچه وضعیتی است؟

_ هنوز پابرجاست. زیرا اگر با کشور همسایه رابطه صمیمانه‌ای نباشد آزار و اذیت‌هایی می‌شود که امید است برطرف شود.

 

* آیا مرکبات و صیفی جات هنوز هم در مسیر راه خراب می‌شوند؟

_ بله. مثلا من بار ماهی ارسال کردم و به دلیل توقف و تاخیر در جاده ورودی روسیه به مقصد دیر رسید، باید یکهفته قبل از زمان تعیین شده می‌رسید و دو روز مانده رسید و این باعث شد بار را برگردانند. بعد از برگشت معدوم شد و این زیان ماست، مسئله فقط پول نیست ضرر به منافع ملی است.

 

*این که گفته شد که پل دوم تاسیس شده و روند تسهیل شده؟

_ پل دوم زمانی جواب‌گو است که در هردو طرف کار انجام شود زیرا 2 تا خروجی داریم، کارها اما همه اینجا می‌شود و یک‌سری هم نیروی اضافه به آن سمت راهی می‌شود و کمکی به سبک‌کردن ترافیک نمی‌شود. البته خبرهای خوش این‌روزها این است که مسئولین آستارا در راه‌اندازی پایانه و باسکول همراهی کردند. البته اسکن و موادیاب نداریم و ریسک هم وجود دارد. به عنوان نمونه سری قبل تمام کارتن‌های بار کشمش من سوراخ‌سوراخ شده بود، گاهی هم گم می‌شود.

 

* بیشتر موانع و مشکلات شما این سوی مرز است یا آن‌طرف مرز؟

_ این‌سمت مرز، چون سرویس‌دهی مشکل دارد. گاهی فیبر نوری، باسکول و .. اینها زمان می‌گیرد.

 

* شما چندسالی است که درگیر ایجاد پایانه هستید، الان به کجا رسیده است؟

_ پایانه ایجاد نشده و درواقع پس‌کرانه محسوب می‌شود. اگر پایانه داشته باشیم همه کارها همان‌جا انجام و بسته می‌شود و مهم‌تر اینکه بار خراب نمی‌شود.

 

* قرنطینه محصولات گیاهی را داریم؟

_ خیر در آستارا نداریم.

 

* چنانچه بخواهید یک سردخانه تاسیس کنید، آیا ملاحظاتی هست که در نظر بگیرید؟ مثلا جانمایی آن در منطقه آزاد انزلی باشد؟

_ مایلم در آستارا باشد، مرکز فعالیت اقتصادی در آستارا است. تلاش بر این است که آستارا هم منطقه آزاد شود و از نمایندگان خود هم این را خواهیم خواست. از اینجا هم می‌خواهم فریاد بلند ما باشید تا اگر بشود قدمی برداشت. زیرا حساس‌ترین مرکز تردد تجارت در آستارا است و بیشترین سود از آنجا به مردم می‌رسد. اگر من صادرکننده یک‌نفر باشم، خدماتی که به نیروی کارگر می‌دهم پنجاه برابر این است.

 

*شنیده شده که در مرز ایران درخواست‌های مالی از کامیون‌ها می‌شود و در غیر اینصورت کامیون را می‌خوابانند، درست است؟

باز این هم از مواردی است که مسئولین بهتر است عبور و مرور کامیون‌ها از پایانه تا گمرک را سیستمی بکنند. تا عامل انسانی دخیل باشد فساد هم هست زیرا انسان ذاتا سودطلب است.

 

* فساد در این سمت مرز بیشتر است یا آنسوی مرز؟

_ فساد در این سمت مرز بیشتر است، خیلی بیشتر.

یک کارآفرین کارش هرگز فسادآفرین نیست، یک کارآفرین عاشق و شیفته کارش است

* شما به عنوان یک بانوی کارآفرین، برای تسهیل تجارت در آستارا، چه درخواستی دارید؟

_ توجه خاص به من اقتصادی، صمیمانه و با دلسوزی به من توجه کنند، چون ما از سوی دولت مشکل داریم، همین بازگشت ارز فلج‌مان کرده است و هنوز حل نشده است. همیشه اعمال زور به سوی تاجر یکطرفه بوده است و تاجر حق دفاع از خودش را ندارد.

 

الان میبینیم که تاجرهای واقعی از صحنه خارج شده‌اند و با کارت‌های اجاره‌ای کار می‌شود. یکبار بار من در جاده دزدیده شده و البته خیلی پیش‌آمده و من دسترسی به کارت اجاره‌ای صاحب ندارم و پولش را از من گرفته است. ولی اینجا من وحشتناک ضربه میخورم چون کسی نیست دنبال بارم برود. در کارت اجاره‌ای ضرر و زیان زیاد داریم و این به دلیل همان بازگشت از ارز است.

از مسئولین واقعا میخواهم، با اینکه مشکلات زیاد است، ولی به مردم خودمون برسیم نارضایتی خیلی زیاد است و سعی کنیم نارضایتی‌ها را به رضایت تبدیل کنیم.

 

* فکر می‌کنید اگر این موانع رفع شود، آیا بانوان دیگر هم قدم در این مسیر بردارند؟

بدون‌شک اگر مشکلات حل شود بانوان دیگری هم هستند که در چنین مسیرهایی گام بردارند. اینقدر کشور ما آمادگی و شرایط این را دارد که همه بتوانند وارد اینکار شوند.

 

* خودتان را چقدر موفق می‌دانید؟

علیرغم سرمایه کم و بدون حمایت بودم، خوب در انجام کارها مماشات زیاد است به دلیل عدم وجود زیرساخت، اما به همین نسبت موفق بوده‌ام.

 

*اگر به مسیری که آمدید بنگرید، راضی هستید از طی این مسیر؟

بله، من کارم را انجام داده‌ام و باید باشم. من توانایی بهبودی بخشیدن به محیط کسب و  کار را دارم و این کار را می‌کنم علیرغم اینکه همکاری نمی‌شود. ما هیچوقت آواره نمی‌مانیم، ملت ما هیچوقت گرسنه نمی‌مانند، ملتی بساز هستیم و در مقابل مخالفان می‌ایستیم چون تعصب و عرق وطن را همه ما داریم، بنابراین باید راه برای ما باز شود.

یک کارآفرین کارش هرگز فساد آفرین نیست، یک کارآفرین عاشق و شیفته کارش است.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.