این روزها که اضطراب از این بیماری، برخی را به بی عملی و برخی دیگر را به استرس و وحشت رسانده است؛ نگاه کردن به بحران پیش روی از مناظر متعددی قابل اهمیت است و با توجه به سابقه و تمرکزم در حوزه محیطزیست از این منظر به مساله پیش روی نگاه کرده و امیدوارم به مخاطبان نگاه جدیدی بدهم:
اول بحث دفن فوتشدگان با توجه به دستورالعملی که از سوی بهداشت در اختیار سازمان آرامستان و ارگانهای مرتبط قرار گرفته، نگرانی برای آلودگی خاک و آبهای زیرزمینی کمتر میشود.
با توجه به عدم تعیین صد در صد بیماران، مقاومت خانوادهها برای دفن با شرایط خاص، گستردگی و پراکندگی روستاها و داشتن گورستانهای مجزا و مسایل مذهبی، نبود پرسنل کافی در بخش بهداشت برای کنترل تمامی روستاها و ناکارمدی بهورزها احتمال آن که بیماران فوتشده تحت شرایط عادی شسته و دفن شوند و به افراد درگیر در شستشو و کفنپوشی و دفن منتقل شود و نیز آلودگی خاک و آب بسیار زیاد است.
دوم مبحث همیشگی فاضلابها بخصوص فاضلاب بیمارستانی، برکسی پوشیده نیست که در هیچ یک از شهرهای استان فاضلاب جمعآوری نمیشود (البته بخشی از شهر رشت دارای شبکه فاضلاب و تصفیهخانه هستند که حدود ۴۰ درصد از جمعیت را پوشش میدهند) بیمارانی که علایم روشن بیماری را بروز ندادهاند یا افرادی که بدلایل مختلف از حضور در بیمارستان سر باز زدهاند بصورت روزانه ویروس را وارد فاضلاب کرده و از سوی دیگر با توجه به اینکه اکثر بیمارستانهای استان به سیستم تصفیه فاضلاب مجهز نیستند یا بصورت اصولی از آن استفاده نمیکنند و در ساعات زیادی فاضلاب را آزادانه به رودخانهها و … پراکنده میکنند، گسترش بیماری بشدت افزایش خواهد یافت و ابعادی فراتر از قرنطینه کردن و در خانه ماندن پیدا میکند مثلا در شهر رشت این فاضلاب آلوده به ویروس در سراسر شهر میچرخد و در نهایت پس ازگذشتن از روستاها به تالاب با ارزش جهانی انزلی میریزد، با توجه به نزدیکی فصل کشاورزی و ورود برخی از این آبهای آلوده به مزارع کشاورزان هم در معرض تهدیدهای جدی قرار خواهد گرفت.
سوم بحث پسماند بهداشتی که مساله اساسی ما در استان هم هست و اینکه این پسماندها اصولا بصورت روشنی مدیریت نمیشوند هرچند که دستورالعملهای مشخصی برای دفع و امحای آنها وجود دارد، اکثریت درمانگاهها و مراکز سرپایی و … قراردادی با شرکتهای امین نداشته و پسماندها به همراه پسماند شهری به مراکز دفع میرود که در شرایط حادی مانند اپیدمی این بیماری یا سایر بیماریهای واگیر بحرانزاست.
چهارم بحث پسماند خانگی که میتونه آلودگی کم یا زیادی داشته باشه و سیستم تفکیک در مقصد است که از حوصله این یادداشت کوتاه خارج است و میبایست بدقت بدان پرداخت، زیرا که روشن نیست نحوه رفتار این ویروس در مرکز دفنها چگونه است و آیا از میان میروند یا باقی مانده و کارگران زحمتکش این مراکز و نیز روستاهای مجاور در معرض خطر مضاعف قرار دارند یا خیر، اینجا مساله اساسی دفن بهداشتی و نیز زبالهسوز بعنوان بخشی از پروسه مدیریت پسماند به روشنی خود را نشان میدهد. از سوی دیگر با خانه ماندن اعضای خانواده، فیلم تماشا کردن و … لاجرم تولید پسماند افزایش پیدا کرده و اکنون هر شهروند رشتی در حدود ۲ کیلوگرم پسماند تولید میکند که خود مسالهساز خواهد شد.
پنجم با توجه به الزامات شستشوی مرتبط دستها و سطوح و البسه برای کنترل انتقال کرونا و نیز تقارن و نزدیکی این روزها با سال نو و خانه تکانی و در خانه ماندن افراد حجم آب شهری و روستایی مورد استفاده در حد نگرانکنندهای افزایش پیدا کرده و این خود مسالهای است که تابستان را پرخطر خواهد ساخت.
ششم اعلام امکان انتقال بیماری از طریق حیوانات سبب افزایش حیوانات بیسرپرست در شهرها شده که این حیوانات سبب آلودگی، افزایش بحران و تشدید شرایط میشود. نتایج پزشکی نشان میدهد حیوانات خانگی عامل انتشار ویروس نیستند مگر در شرایط بیماری (تنها منظور سگ و گربه نیست بلکه اکنون در شهر رشت بصورت نمونه طوطی و مرغ عشق در پارک محتشم دیده شده است)
هفتم مسئولیت فردی، سرمایه اجتماعی و مسئولیت اجتماعی شرکتی که مساله بسیار مهم و کم رنگ دیده شده ما در این شرایط است، وقتی که سیل مسافران یا خانه دومیها به گیلان کرونایی سرازیر شد یا تعطیلات دو هفتهای که یک ماهه انگاشته شد، دروغ، پنهانکاری، برخورد طنزآمیز با جمله منم کرونایی شدم گسست اجتماعی پدید آورده که گروهی در خشم و گروهی در انزجار و بیعملی و گروهی به ناباوری رسیدهاند.
با وجود همه این مصائب که خود رخنمونی جدید از بحران سلامت ما در برابر بیماری کرونا است هنوز هم راههایی هست؛ با وجود اینکه این ویروس و بحران ناشی از آن با هیچ یک از مصائب از سر گذرانده کشور همخوانی ندارد، باز هم میتوان برای آیندهای ایمنتر برای بازماندگان و آیندگان کارهایی کرد و بنظر نگارنده لازم است که در این شرایط اول بدون شتابزدگی، تندروی و با صدای مردم، از سوی آنانی که واقعا مورد مراجعه مردم هستند، اطلاعات درست و مناسب بدست مردم برسانیم زیرا در جایی که آگاهی و اطلاعات درست نباشدف ترس و احساس ناامنی ریشه میدواند؛ برداشتی که اکثریت جامعه از شرایط کنونی دارند آنان را آزرده کرده و آنان را به دامهای تلههای آسیبپذیری روانشناختی میاندازد.
در هر جایگاه و هر دانش و آگاهی هستیم، تلاش کنیم اطلاعات صحیح را به زبان خودمان ترجمه و در اختیار همکیشان قرار دهیم. دوم و مهمترین مساله مسئولیت شخصی خود را بپذیریم بدانیم لازم نیست خوراکی انبار کنیم، از داروخانههای متعدد ماسک بخریم، مواد ضدعفونی قایم کنیم … در کسب و کارمان به بهانه بحران کمفروشی و گرانفروشی نکنیم، پسماندهای بهداشتی را بدرستی و بدقت مدیریت کنیم و …
ما به عنوان شهروندان حقوقی داریم و مسئولیتهایی وقتی انگشت اشارهمان به سوی هر کسی دراز است غیر ازخودمان، در آن اشاره سه انگشت نیز به سمت ماست؛ نقش و مسئولیت تاریخی خود را بپذیریم.
ممنون از یادداشت به جا و جامع و به موقع شما