در گفت‌وگو با مجموعه‌دار اسناد تاریخی مطرح شد؛

کوتاهی متولیان در حفظ اسناد مشروطه گیلان

0 ۴۱

راه‌اندازی «موزه مشروطه رشت»، که از سال ۱۳۹۷ در مجموعه مدیریت شهری و شورای شهر رشت مطرح شد یکی از غفلت‌هایی است که متولیان شهری مرتکب شده‌اند. یک بخش از داستان اختصاص ساختمانی برای ایجاد موزه مشروطه بود که با مصوبه شورای شهر، عمارت میرزا خلیل رفیع، نخستین شهردار رشت، بدین منظور پیش‌بینی شد و تابلوی آن نیز در اردیبهشت سال ۱۳۹۸ نصب گردید.

 

بخش دوم، اقلامی است که قرار است در این موزه به نمایش درآید. از همان سال مذکور و همزمان با موضوع احیاء و مرمت عمارت میرزا خلیل، خرید اسناد از مجموعه «حسن اکبری» در جلسات مختلف شنیده می‌شد.

 

اگر در سال‌های نخست، موضوع خرید اسناد از این مجموعه‌دار، از سوی مدیریت شهری و بعضا سازمان اسناد گیلان پیگیری می‌شد، در سال‌های اخیر خبری هم از مذاکره برای خرید نیست. اعضای شورای ششم که دل‌مشغولی‌های دیگری دارند، ترجیح دادند مانند ادوار پیشین، شوی تبلیغاتی به‌راه نیندازند و وعده توخالی ندهند!

 

البته باید این سئوال اساسی را پرسید که متولیان فرهنگی دیگر دستگاه‌هایی -که بودجه‌های دولتی دارند- چرا تاکنون برای خرید این اسناد ارزشمند هیچ تلاشی نکرده‌اند. اسنادی که البته بخشی ازآن دیگر در اختیار حسن اکبری نیست. در سالروز فتح تهران، با این مجموعه‌دار گیلانی پیرامون محتوای این اسناد گفت‌وگویی داشته‌ایم.

 

* حسن اکبری را تا همین چندسال پیش به عنوان گیلانی مقیم تهران می‌شناختیم که دغدغه فرهنگ گیلان را داشت و مجموعه‌ای در اختیار دارد که با انتشار آن، مورخان باید تاریخ مشروطه و نقش مجاهدان گیلانی را بازخوانی کنند. این اسناد چگونه یافت شد و تا پیش از این کجا بود؟

ـ سال‌ها پیش، لابه لای عتیقه فروش‌های خیابان منوچهری پایتخت، اسناد کاغذی را دیدم که متن آن مکاتباتی پیرامون گیلان بود. پس از بررسی اولیه متوجه شدم، این مجموعه، مکاتبات کاغذی اواخر دوره قاجار است و محتوای آن شامل؛ تلگراف، اسناد حکومتی و نامه‌های شخصی بود. با خرید این اسناد و بررسی آن و امضای نامه‌ها متوجه شدم که این مکاتبات متعلق به «میرزا صادق خان اکبر» بوده است.

 

میرزا صادق خان اکبر، برادر زاده اکبرخان سرهنگ معروف به «اکبرخان بیگلربیگی»، از ملاکین بزرگ گیلان و کسی است که در دوره ناصرالدین شاه، اداره گمرگ بندر انزلی را در اختیار داشت

 

وی، از رجال سرشناس گیلان در دوره قاجار و معروف به «محتشم الملک » بود. میرزا صادق خان اکبر حاکم گیلان در دوره مشروطه بود و شاهان قاجار به وی لقب «سردار معتمد» داده بودند. او آنقدر معتمد بود که هرگاه حاکمان گیلان برکنار  و یا تعویض می‌شدند عنان اختیار ولایت گیلان تا به کرسی نشستن حاکم بعدی، به او سپرده می‌شد.

 

میرزا صادق خان اکبر، برادر زاده اکبرخان سرهنگ  معروف به «اکبرخان بیگلربیگی»، از ملاکین بزرگ گیلان و کسی است که در دوره ناصرالدین شاه، اداره گمرگ بندر انزلی را در اختیار داشت.

فتح طهران، عکس اصلی مربوط به فتح طهران در مجموعه حسن اکبری

 

میرزا صادق خان به همراه پسرعمویش فتح الله خان اکبر- که بعدها به مقام سپهدار اعظمی رسید- در دم و دستگاه عموی خود و در گمرکات انزلی مشغول به‌کار شدند و پس از فوت اکبرخان، ثروت افسانه‌ای اکبرخان بیگلربیگی به این دو برادرزاده رسید؛ یکی با دختر اکبرخان ازدواج کرد و دیگری با بیوه او.

 

* و لابد در دوره مشروطه، با وزیدن نسیم جدید، این دو پسرعمو، مشروطه‌خواه شدند؟

ـ دقیقا. در واقعه باغ مدیریه که کمیته ستار به خانه آخرین حاکم گیلان شبیخون زدند، صادق‌خان اکبر با آقابالاخان حاکم گیلان، مشغول قمار بود و اصلا خبر نداشت کمیته سری ستار قرار است حاکم گیلان را بکشد. جالب این است که یورش بردگان، مراقب بودند که به صادق خان آسیبی نرسد.

 

سال‌ها پیش، لابه لای عتیقه فروش‌های خیابان منوچهری پایتخت، اسناد کاغذی را دیدم که متن آن مکاتباتی پیرامون گیلان بود. پس از بررسی اولیه متوجه شدم، این مجموعه، مکاتبات کاغذی اواخر دوره قاجار است و محتوای آن شامل؛ تلگراف، اسناد حکومتی و نامه‌های شخصی بود

 

این دو پسرعمو، نه تنها اطلاعی از ماجرا نداشتند، بلکه به این حرکت مجاهدان اعتراض هم داشتند. اما بعد از اینکه دیدند موج آزادیخواهی و قانون و مجلس به‌راه افتاده، بهتر دیدند در مسیر جریان آب حرکت کنند. پس از آنکه مجاهدان، حاکم گیلان را کشته و اختیار رشت را بدست گرفتند، صادق خان اکبر را به عنوان حاکم گیلان انتخاب کردند.

 

پس از اعاده مشروطه و بازگشایی دوباره مجلس و عزل پادشاه، فتح الله اکبر- که سپهدار رشتی فاتح بود- در دولت صدراعظم می‌شود. او بعدها وزیر پست هم شد. بنابراین هردو شخصیت، هم به ثروت افسانه‌ای رسیدند و هم مناصب قدرت را در کشور و گیلان تصاحب کردند.

 

* به‌خاطر دارم اسناد مکاتباتی که خریداری کردید، به عنوان زباله توسط یک پاکبان پیدا شده بود.

ـ بله، متاسفانه برای بازماندگان، اهمیت این اسناد و مکاتبات روشن نبود. ظاهرا نوادگان صادق خان اکبر که مقیم آمریکا هستند، برای فروش املاک صادق خان، به تهران می‌آیند و پس از فروش املاک، تمامی وسایل شخصی از جمله تابلو نقاشی وی را در گونی ریخته و به عنوان زباله در کوچه رها می‌کنند.

 

پاکبان محله، البته از اهمیت و ارزش تاریخی این اسناد مطلع نبوده است و اسناد را به صرف آنکه شاید قدیمی باشد، با قیمت ناچیزی به عنوان کاغذ باطله می‌فروشد اما عتیقه‌خر، اهمیت این اسناد دوره قاجار را می‌دانسته است و از طریق یکی از دوستان مجموعه‌دار به من پیشنهاد شد تا این اسناد را  ـ که محتوای آن مربوط به گیلان است ـ بررسی و خریداری نمایم و من هم که اهمیت آن را می‌دانستم با قیمت بسیار گزافی به من فروخته شد.

 

من از ابتدا مجموعه‌دار سکه‌های ضرب گیلان بودم و به جمع‌آوری اسناد علاقه‌ای نداشتم، اما با اصرار یکی از دوستان که حیف می‌دید این اسناد برگ برگ فروخته و محو شوند، بنده را تشویق کرد به خرید آن‌ها کرد. هدف من از خرید این اسناد، کمک به تاریخ گیلان بود وگرنه تمکن مالی نداشتم و در تمام این سال‌ها متاسفانه از هزینه زندگی خانواده‌ام کاستم تا بتوانم این اسناد را حفظ کنم.

 

* درباره محتوای اسناد بیشتر توضیح دهید، شنیدم قرار است این اسناد را منتشر نمایید.

البته انتشار آن دغدغه من بوده و هست و تاحدی هم آماده انتشار شده است. بیش از ۱۰۰۰ برگ سند به سختی با کمک سندخوان‌های حرفه‌ای؛ استادان «رضا نوزاد و علی امیری» خوانش شده و محتوای آن استخراج شده است. ولی هزینه‌های گزاف انتشار و فقدان حامی مالی تاکنون مانع از انتشار شده است. البته با کمال رضایت در اختیار تاریخ نویسان گیلان از جمله هومن یوسفدهی قرار دادم تا از متن این اسناد در کتاب‌هایشان استفاده نمایند.

 

 

درباره محتوای اسناد نیز باید بگویم، اسناد بسیار متنوع است. به عنوان نمونه، موضوع ۴ سند با سربرگ دولتی، دقیقا از سوی مجاهدان گیلانی نگارش شده و درباره فتح تهران، محدود شدن اختیارات پادشاهان قاجار در نظام سلطنتی ایران و نهادینه‌سازی حقوق اساسی مانند آزادی فردی، عدالت قضایی و حاکمیت قانون است و این روشن بینی مجاهدان گیلان بود که به دگرگونی نظام سیاسی ایران دوره قاجار، از پادشاهی مطلقه به پارلمان مشروطه منجر گردید.  

 

صدها برگ سند با سربرگ دولتی دسته‌بندی و خوانش شده که با تحلیل محتوای آن می‌توان به نقش افراد دخیل در ماجرای فتح تهران پی برد. البته این بخش کار، می‌باید از سوی مورخان صورت گیرد. اسناد به‌قدری زیاد است که خوانش و بازنویسی آن، چندین سال وقت می‌گیرد. تاکنون اسناد دولتی خوانش شده، ولی مکاتبات شخصی به دلیل خط دشوارتری که به نسبت نامه‌های دولتی دارد، باقی مانده است.

 

این اسناد با توجه به تاریخ مکاتبه، تفکیک شده و برای آنکه از حوصله مطالعه خارج نگردد، به چهار قسمت تقسیم شده است و کار روی هر قسمت چندسال به طول انجامید و امیدارم بتوانم روزی هر قسمت را به‌صورت یک کتاب مجزا به چاپ برسانم.

 

* به یاد دارم، در یکی از نمایشگاه‌های اسناد مشروطه گیلان که در خانه تاریخی میرزا خلیل برپا شد، یک آلبوم اورجینال از عکس‌های مجاهدان گیلانی داشتید، این عکس‌ها به تنهایی سند مهمی است.

ـ از زمان پیروزی مشروطه، نقش مجاهدان گیلان بسیار کمرنگ جلوه داده شده و این نقش پررنگ در سایه مجاهدان تبریز باقی مانده است. درحالیکه به تصریح مورخان، مجاهدان گیلان وقتی به تهران می‌رسند، مجاهدان تبریز در محاصره روس‌ها بودند. و ۹ ماه بعد از فتح تهران پایشان به تهران می‌رسد.

 

صدها برگ سند با سربرگ دولتی دسته‌بندی و خوانش شده که با تحلیل محتوای آن می‌توان به نقش افراد دخیل در ماجرای فتح تهران پی برد

 

آلبوم مذکور  را از بازماندگان یک عکاس ارمنی به نام «آرام آرامیان» خریداری کرده بودم و شامل عکس‌هایی از مجاهدان گیلان و بختیاری در زمان قشون‌کشی به تهران و پس از آن فتح پایتخت است و با انتشار آن باید تاریخ مشروطه را بازخوانی کرد.

 

یک قطعه عکس، مجاهدان گیلانی را با اسلحه نشان می‌دهد که پس از فتح تهران در یک قاب و با غرور زیر طاق مسجد سپهسالار ایستاده و نشسته‌اند. عکس‌هایی از فتح‌الله خان اکبر و سپهدار اعظم در جمع مجاهدان گیلانی و چندین عکس از مجاهدان بی‌نام و نشانی که تنها می‌دانیم گیلانی و یا گرجی تبارهای در قشون گیلان بوده‌اند.

 

می‌دانید که بارها مسئولان از بنده دعوت کردند تا اسناد مشروطه را خریداری کنند و من حتی حاضر بودم، بخشی از اسناد را هم اهدا کنم. ولی در تمام این سال‌ها تنها حرف و وعده نصیب من شد. چند سال پیش متاسفانه بیمار شدم. کسی که نه کار دولتی دارد و نه بیمه، ناچار شدم  به‌خاطر تامین هزینه‌های درمان، این آلبوم را بفروشم. البته امکان خرید مجدد آلبوم هست، اما با پرداخت هزینه بسیار بالاتر از آنچه من فروختم که در این شرایط اقتصادی در توان بنده نیست.

 

من تاکنون برای تاریخ و هویت گیلان خیلی زحمت کشیدم، بدون آنکه از بودجه دولتی بهره‌مند باشم. فکر می‌کنم، نهادهای متولی اعم از اداره کل اسناد، اداره کل میراث فرهنگی و فرهنگ و ارشاد می‌باید کمک کنند. زیرا نگهداری اسناد خطی شرایط خاص خود را می‌خواهد و باید در یک فضای ایزوله و با نور و رطوبت تنظیم شده حفاظت شود.

 

از زمان پیروزی مشروطه، نقش مجاهدان گیلان بسیار کمرنگ جلوه داده شده و این نقش پررنگ در سایه مجاهدان تبریز باقی مانده است. درحالیکه به تصریح مورخان، مجاهدان گیلان وقتی به تهران می‌رسند، مجاهدان تبریز در محاصره روس‌ها بودند. و ۹ ماه بعد از فتح تهران پایشان به تهران می‌رسد

 

متاسفانه برخی از این اسناد پیش از این هم به خوبی نگهداری نشده و بعضا دچار کپک و قارچ شده بود و من توانستم از اسناد اسکن تهیه کنم، ولی حفاظت از اصل اسناد با شرایط ایده‌آل، در توان هیچ مجموعه‌داری نیست. اینجاست که اگر مسئولان گیلانی واقعا به فکر تاریخ و هویت گیلان هستند، باید به وظیفه خود عمل کنند.

 

* گویا مستندی هم از آرشیو اسناد مشروطه گیلان تهیه شده است.

ـ همان سال‌هایی که در عمارت میرزا خلیل رفیع، نمایشگاه اسناد برگزار شد، آقای «بابک بهداد» به سفارش شبکه باران این مستند را تهیه کرد، ولی متاسفانه پخش نشد. و این نهایت بی مهری به تاریخ گیلان است که حتی شبکه استانی هم کوتاهی در حق مجاهدان گیلان کرد.

 

* و حرف آخر

تاریخ یک سرزمین باید بارها خوانده شود، درست خوانده و فهمیده شود و این فهم درست نیازمند اسنادی است که از همان زمان به‌جامانده است. کوتاهی در نگهداشت این اسناد، تنها ظلم به مجاهدانی نیست که در گمنامی جنگیدند تا قدرت و اختیارات را از شاهی که خود را ظل الله می‌خواند، بدرآورند.

 

بلکه ظلم به نسل های آتی است که ما هنوز نتوانسته‌ایم پروسه عقلانیت و قانون را  همگام با مشارکت واقعی مردم حکمفرما نماییم. اگر این تاریخ بازخوانی و درست فهمیده و حلاجی نشود، به حکم تاریخ بازهم مجبوریم تاریخ را تکرار کنیم و راه رفته را دوباره برویم.

 

من احساس می‌کنم تا به امروز به‌عنوان یک گیلانی حتی اگرمتولد تهران باشد به وظیفه خود در قبال تاریخ سرزمین اجدادم یعنی، گیلان عمل کرده باشم اما آیا مسئولین و آنانی که بودجه‌های کلان دولتی در اختیار دارند و قدمی هم برای تاریخ و فرهنگ گیلان برنداشته‌اند، به این مسئولیت عمل می‌کنند ؟!

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.