گیلان؛ تکه ای از بهشت

پوشش گیاهی و جانوری گیلان عصر صفوی از منظر سیاحان اروپایی؛

9 26,420

تنوع و گوناگونی پوشش گیاهی و جانوری ایران همواره در طول تاریخ، سیاحان داخلی و خارجی بسیاری را به خود جذب کرده است.گیلان نیز در شمال ایران از دیرباز به عنوان یکی از مهم‌ترین و ارزشمندترین زیستگاه‌های ایران به شمار می‌رفته است.

امنیت شکل گرفته درعصر صفوی و به موازات آن تعمیر و تأسیس راه‏ها و تقویت دستگاه راهداری کشور، سیاحان بسیاری را به سوی ایران سوق داد و به دنبال آن موجب افزایش سفرنامه‌نویسی شد. گیلان یکی مناطقی بود که مورد توجه جهانگردان خارجی قرار گرفت.

سلاطین صفویه، توجه خاصی به گیلان داشتند. علاقه‌ی آن‌‌ها به این منطقه به عنوان شکارگاه و یا مرکز تفریح و استراحت، موجب شد که مطالب جالب و ارزشمندی پیرامون پوشش گیاهی و جانوران آن در آثار سیاحان اروپایی این عصر ثبت شود.

امنیت شکل گرفته در عصر صفوی و به موازات آن تعمیر و تأسیس راه‏ها و تقویت دستگاه راهداری کشور، سیاحان بسیاری را به سوی ایران سوق داد و به دنبال آن موجب افزایش سفرنامه‌نویسی شد. گیلان یکی مناطقی بود که مورد توجه جهانگردان خارجی قرار گرفت.

رابینو گفته است: «مسافران اروپایی به محض رسیدن به گیلان، آن را با زادگاه خود مقایسه کرده و از تشابه پوشش گیاهی دو منطقه سخن گفته‌اند. طبقات سنگی و خاکی گیلان در همه جا از گیاه پوشیده شده است.این سرزمین دارای منابع عظیم جنگلی بوده که بخش کمی از آن بهره‌برداری شده  و مقررات جنگل‌داری، به شکل صحیح در آن رعایت نمی‌شود.»

سلاطین صفویه، توجه خاصی به گیلان داشتند. علاقه‌ی آن‌‌ها به این منطقه به عنوان شکارگاه و یا مرکز تفریح و استراحت، موجب شد که مطالب جالب و ارزشمندی پیرامون پوشش گیاهی و جانوران آن در آثار سیاحان اروپایی این عصر ثبت شود.

هانری رنه دالمانی در سفرنامه‌ی خود، گیلان را جنگلی پهناور مملو از مزارع برنج و مناطق مسکونی معرفی کرده که در حفظ و نگهداری درختان آن به ویژه ممانعت از نابودی آن‌ها، سهل‌انگاری شده است.

 دالمانی نوشته است:«در جنگل‌‌های گیلان هر کسی می‌تواند به بریدن درختان و صدور چوب‌‌های آن به نقاط دیگر اقدام کند». صدور چوب چنان تجارت سودآوری بود که اتباع خارجی در پی گرفتن امتیاز صدور آن بودند.

پولاک نیز به وفور درختان شمشاد در گیلان اشاره کرده که به قیمت ارزانی در تجارت چوب به فروش می‌رسیده است.  او دلیل فراوانی شمشاد در گیلان را  نبود شتر در این منطقه عنوان کرده است، چرا که شترها علاقه‌ی عجیبی به شمشاد داشته و آن را تا سرحد مرگ می‌خورند. بنابراین کاروان‌هایی که به گیلان می‌آمدند، از بیم تلف شدن آن‌ها، با خود شتر به همراه نمی‌آوردند.

رابینو از وفور تاک وحشی در گیلان که تا نوک مرتفع‌ترین درخت‌ها کشیده می‌شد، نام برده است. او همچنین به فراوانی درخت دیگری به نام «لوریه» اشاره کرده که در مناطق مختلف گیلان اسامی متفاوتی دارد: در لاهیجان به آن «جلی»، در طوالش «چرم لیوه یا چرم لیفه» و در آستارا «چرم گیله»، نامیده می‌شود.

از جمله درختان میوه‌دار و بی‌میوه‌ای که در سفرنامه‌ی سیاحان اروپایی از آن‌ها نام برده شده، می‌توان به این نمونه‌ها اشاره کرد: راج، مازو، آزاد، سمو، اولس، کی‌کین، قطران، سرو، رزبین، پلدون، قراتیکان، داغداغان، بیدمشک، ابرس، شب خس، نونچ، تبرغو، امرود، ازگیل، انار، گردو، گلابی وحشی، تمشک سیاه و سفید، توت، پسته، انگور، به، زیتون و امثال آن.

حیوانات وحشی گیلان نیز همیشه مورد توجه جهانگردان قرار گرفته‌اند، در آثار آن‌ها به پلنگ، خرس، یوز، گرگ، روباه، شغال، کفتار، گربه‌ی وحشی ، بزکوهی، گوزن سمور، خارپشت، سمور آبی، خرگوش و سنجاب و امثال آن به چشم می‌خورد.

ارنست اورسل نیز در سفرنامه‌ی خود از ببر گیلان که به ببر سلطنتی مشهور است، نام برده و طول آن را از پوزه تا دم در حدود ۳ متر ذکر کرده است. اورسل از قول یک شکارچی هندی نوشته است: «ببرهای گیلان بزرگ‌تر از همه‌ی ببرهایی بوده که وی در سرزمین خود شکار کرده بود.  ظاهرا این ببرها آدمخوار نبوده‌ند و جز زمانی که زخم‌خورده باشند، به انسان حمله‌ور نمی‌شوند. همچنین وجود انبوه گراز و بز کوهی در گیلان که خوراک مورد علاقه‌ی ببر سلطنتی است، دیگر دلیلی برای حمله به انسان‌ها باقی نمی‌گذاشت…»

مکنزی در سفرنامه‌ی‌ خود نوشته است: «در نزدیکی رشت در کنار دریاچه‌ای به نام عینک ، شغال‌ها می‌نشینند و با گستاخی عابران را نگاه می‌کنند و تا وقتی که به طرف آن‌ها شلیک نشود، حرکت نمی‌کنند. در رشت توله سگ کم دیده می‌شود، زیرا شغال‌ها، توله سگ‌ها را می‌خورند. شغال‌ها همچنین آسیب فراوانی به باغ‌های هندوانه می‌رسانند…»

ژوبر نیز از وفور گراز یا خوک وحشی در جنگل‌‌های گیلان که به آن «کله‌خوک» می‌گفتند، صحبت کرده است. او گفته است: «این حیوان با هجوم و صدمه زدن به مزارع  و کشتزارها و با زاد و ولد فراوانی که دارد، مردم به ویژه کشاورزان را عاصی کرده بود.»

مادام کارلاسرنا نیز از پرندگان بومی و یا مهاجر گیلان نام برده  و شکار اردک و قرقاول را به عنوان یکی از تفریحات مهم مردم گیلان دانسته و گفته است: «گوشت اردک را به مصارف عمومی می‌رسانند و پرهای آن، رقم عمده‌ای از صادرات گیلان به باکو و روسیه را شامل ‌شده است. یکی از انواع شکار اردک، شکار با مشعل بوده، به این ترتیب که در شب‌های تاریک، مشعلی را در پشت قایق می‌گذاشتند و مردی با توری، که با دو تیر بسته شده بود در کمین می‌نشست و به محض نزدیک شدن اردک، تور را انداخته، چوب‌ها را به هم نزدیک می‌کرده است. تعداد اردک‌ها به قدری زیاد بود که با تور هربار صدتا  صدتا می‌گرفتند.»

از دیگر پرندگان گیلان که در ساحل دریای کاسپین یافت می‌شدند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: قو، غازچینی، لک‌لک، لک‌لک سیاه، حواصیل، کلاغ بغدادی، زاغچه، طرقه، چنگر، دارکوب، مرغ قهقهه، آب کاکایی، قمری، مرغ سقا، مرغ غواص، تولخوم(مرغ حق)، سبزقبا، بلدرچین، دم جنبانک ابلق، گیلان‌شاه و امثال آن.

اورسل نیز مجاورت گیلان با دریای کاسپین و همچنین فراونی نهرها، رودخانه‌ها، تالاب‌ها در این منطقه ستوده و گفته است: «فرهنگ خوراک مردم این سامان، با ماهی عجین شده و این حیوان اصلی‌ترین غذای اهالی گیلان به شمار می‌آید. همانطوری که اهالی مرکزی ایران هیچ قسمتی از گوسفند را دور نمی‌ریزند، مردم گیلان نیز از تمامی قسمت‌های ماهی استفاده می‌کنند. ماهی به همراه برنج، خوراک منحصر به فرد اهالی این منطقه است.»

رابینو نیز از صید ماهی خاویار و زمان صید آن از آغاز ماه فوریه(بهمن) تا آخر ماه می(اردیبهشت) سخن گفته است. ژوبر هم از معروف ترین ماهی گیلان یعنی ماهی سفید نوشته و اشاره کرده است که گیلانی‌ها این ماهی را  شور و یا دودی نیز می‌کنند که بیشتر مورد علاقه‌ی خودشان است و روس‌ها از آن استقبال نکرده‌اند.

به گفته‌ی اکثر سیاحان اروپایی، گیلان تکه‌ای از بهشت بر روی زمین با انواع درختان، گیاهان و جانوران مختلف بوده که مسافران خسته از نگریستن طولانی مدت به بیابان‌های خشک را ناگهان شگفت‌زده و شادمان می‌کرد

در گیلان همواره به دلیل مجاوت دریا و خشکی از یک سو و همجواری جلگه‌های ساحلی و کوهستانی از سوی دیگر و وجود جنگل‌های انبوه، زمینه‌های حرکت باد فراهم بوده است. رابینو در سفرنامه‌ی خود از دریاوا( باد برخاسته از دریا)، خزری وا، رشت وا ، خشک وا، گرم وا و … نام برده است.

اورسل نیز، منجیل را به عنوان بادخیزترین منطقه‌ی گیلان معرفی و گفته است: «در گیلان بادی به نام «سام» نیز می‌وزد که باعث خفگی حیوان‌ها و حتی انسان‌ها می‌شود با وجود این اکثر بادها در منطقه‌گیلان مرطوب بوده و طراوت و تازگی را به همراه دارد.»

سخن آخر آن‌که، به گفته‌ی اکثر سیاحان اروپایی، گیلان تکه‌ای از بهشت بر روی زمین با انواع درختان، گیاهان و جانوران مختلف بوده که مسافران خسته از نگریستن طولانی مدت به بیابان‌های خشک را ناگهان شگفت‌زده و شادمان میکرد. انعکاس پوشش گیاهی و جانوری گیلان در عصر صفویه، در آثار به جامانده از سیاحان اروپایی نشان از اهمیت این خطه در زمانه‌ی خود داشته است.

9 نظرات
  1. شیدا می گوید

    بسیار عالی و کامل بود
    ممنون از نویسنده محترم

  2. همسفر می گوید

    سلام
    توصیف عالی و منطبق با واقعیت

  3. همسفر می گوید

    سلام
    توصیف عالی و منطبق با واقعیت بود احسنت

  4. سکوت می گوید

    واقعا گیلان.تکه ای از بهشت است….فرهنگ گیلان زبان زد تمام ایران هستش…من ب عنوان یک کرجی این حرف رو میزنم ..چون بارها شاهد بودم

  5. محمود می گوید

    متاسفانه بیشتر از نصف چیزهای گفته شده در این مطلب امروزه در گیلان نابود شده است سعی کنیم آن حداقل باقیمانده را حفظ کنیم.

  6. باهر می گوید

    و شش میلیون هکتار از این جنگلهای شمال ایران طعمه کارخانجات کاغذ سازی و‌پالت سازی و ام دی اف سازی و نیز تغییر کاربری برای ساخت ویلا با ژیلا برای مرفهان بیدرد و نیز تهیه زغال و یا زمین کشاورزی و …نابودگشته است آن هم طی ۴۵ سال گذشته!!!
    نابودی محیط زیست ایران به این گستردگی و سهمگینی و بی رحمی و بدسگالی و …. در طول تاریخ ایران بی مانند هست که فقط از بعد از انقلاب اتفاق افتاده و هنوز هم ادامه دارد!!!
    ان هم محیط زیستی حساس و شکننده و در حال بیابانی شدن و بی اب شدن و فرونشست و تبدیل به مراکز ریزگرد سرتاسری!!!
    و مسیولین نالایق مسبب هم در کاخ های خود به عیش و‌نوش و تجملات و تشریفات و صدور دستور قتل و کشتار بینوایان معترض مشغول و مشعوف با ایل و تبار خدایی خودی و خالص شده می باشند!!!!

  7. علی می گوید

    عالی

  8. مازیار می گوید

    عاشقتم گیلان ، واقعا تکه ای از بهشتی

  9. یاس می گوید

    بی نظیر

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.