هفدهمین برنامه محله گردی «مادران و کودکان» با خوانش شعر معروف «علی اکبر دهخدا» آغاز شد که در رثای اعدام جهانگیرخان صوراسرافیل، از مجاهدان مشروطه سروده بود.
در این برنامه که به همت کتابفروشی ماهی سیاه برگزار شد؛ شرکت کنندگان با حضور بر سر مزار شهدای مشروطه گیلان، با افروختن شمع، یاد شهدای مشروطه گیلان را گرامی داشتند.
همخوانی مسمط دهخدا «یادآر زشمع مرده یاد آر/ اختر به سحر شمرده یادآر/از سردی دی فسرده یادآر/بر بادیه جان سپرده یادآر/تسنیم وصال خورده یادآر» و شمع هایی که می سوخت، فضای متفاوتی در خیابان پرستار ایجاد کرده بود.
مدیر اجرایی این برنامه گفت: درست در یک روزجمعه،۳صفر۱۳۳۰ هجری قمری، مقارن با۱۲ بهمن ماه ۱۲۹۰ خورشیدی، چهار تن از مشروطه خواهان گیلان، در یک دادگاه فرمایشی به دست روسیه تزاری در صحرای ناصریه اعدام می شوند و هر۴ شهید را در یک گودال دفن و شفته آهک روی ایشان می ریزند تا مکان مزار معلوم نشود. روسیه تزاری میخواست با ایجاد رعب و وحشت مانع از حرکت های آزادیخواهی بعدی شود.
پس از اعدام چهار تن از مشروطه خواهان گیلان،آزادی خواهان تنها توانستند نشانه ای در محل دفن این چهار شهید قرار دهند تا مکان مزار گم نشود تا بعدها بتوانند بنای یادبودی برای آنها احداث کنند. زیرا صحرای ناصریه، در آن زمان سبزه زاری خارج از محدوده شهر بود
مهری شیرمحمدی، ضمن معرفی این شهدا اظهارکرد: «ملا عبدالعزیز شریعتمدار کرگانرودی» روحانی غیور تالش بود که در زمان شایع شدن حمله محمدعلی شاه به گیلان، تفنگچیان تالش و مشروطه خواهان را برای مقابله تجهیز کرد.
«یوسف خان جوبنه » سرتیپ نظمیه (شهربانی) وقت رشت، به دلیل مقاومت در برابر خواست «نکراسف»، کنسول روسیه در رشت- که به دنبال حبس و شکنجه مجاهدان گیلان بود- دیگر مجاهدی است که به اعدام محکوم شد. همچنین «صالح خان مژدهی» از نیروهای ژاندارمری رشت و «کاظم خان نوکام»، نایب کلانتری سبزه میدان که جلوی زیاده خواهی های روسیه ایستادگی کردند، به اعدام محکوم شدند.
وی اضافه کرد: پس از اعدام، آزادی خواهان تنها توانستند نشانه ای در محل دفن این چهار شهید قرار دهند تا مکان مزار گم نشود تا بعدها بتوانند بنای یادبودی برای آنها احداث کنند. زیرا صحرای ناصریه، در آن زمان سبزه زاری خارج از محدوده شهر بود.
شیرمحمدی با بیان اینکه سال ۱۳۰۱ وضعیت کشور از هرلحاظ بهویژه شیوع انواع بیماری و کمبود دارو، آشفته و نابسمان بود، اضافه کرد: در این سالها، انجمن های مختلفی از جمله انجمن های فرهنگی، خیریه و پزشکی توسط گروههای مردمی تشکیل میشود و در همین سال با کمک همین گروه ها، سنگ بنای بیمارستان ملی در صحرای ناصریه گذاشته می شود.
مالکیت بخشی از زمین صحرای ناصریه رشت درا ختیار الکساندر تومانیانس، یکی از سرمایه داران بزرگ در دوره روسیه تزاری بود که در ایران و روسیه تجارت میکرد و املاک زیادی در گیلان داشتند.یکی از این املاک، اراضی بزرگ صحرای ناصریه و ضلع جنوبی آن معروف به« قطعه شهیدان» یادآور داستان غمبار اعدام بود
شادروان «جهانگیر سرتیپ» پوربا همراهی «دائی نمایشی»، تئاتر«عاقبت وخیم» را بهرروی صحنه می برند و تمام درآمد آن به مبلغ ۵ هزار تومان در اختیار هیات موسس بیمارستان قرار میگیرد. مرحوم «حاجی رضا مطبعه»، مدیر چاپخانه، نیز اعلامیه و بلیت ها را مجانی چاپ میکند. این هیات موسس ترکیبی از پزشکان، هنرمندان و برخی از بازماندگان جنبش جنگل و انقلاب مشروطه بود.
این فعال فرهنگی،با اشاره به مالکیت بخشی از زمین صحرای ناصریه گفت: الکساندر تومانیانس، یکی از سرمایه داران بزرگ در دوره روسیه تزاری بود که در ایران و روسیه تجارت میکرد و املاک زیادی در گیلان داشتند.
یکی از این املاک، اراضی بزرگ صحرای ناصریه بود و ضلع جنوبی آن معروف به« قطعه شهیدان» یادآور داستان غمبار اعدام بود. هیات موسس از جمله «محمدعلی پیربازاری» که خود از مبارزین جنبش مشروطه و جنگل بودند، مخصوصا قطعه معروف به شهیدان را خریداری کردند تا بتوانند ضمن ساخت بیمارستان، برای این شهدا نیز بنای یادبودی بسازند.
بنابراین ۷هکتار زمین، متری ۱قران خریداری و ساخت بیمارستان با ادامه نمایشهای سرتیپ پور و دائی نمایشی و جمعآوری کمکهای مردمی ادامه یافت. این گروه زمین دیگری هم مقابل شهیدگاه خرید تا برای دختران بی سرپرست یتیمخانه ایجاد کند که اکنون ساختمان اداره بهزیستی است. درنهایت، روز دوشنبه ۶/خرداد ۱۳۰۸ بیمارستان ملی رسما افتتاح میشود و سال ۱۳۱۷ نام آن به «پورسینا» تغییر مییابد.
راهنمای این گروه، پروسه ساخت یادمان شهدا را نیز اینگونه توضیح داد: بعد از خرید زمین، یادمانی گِلی برای نخستین بار بر مزار شهدای مشروطه ساخته میشود با ساخت بخشهای مختلف بیمارستان، بخش شهیدگاه، در قسمت عفونی بیمارستان قرار میگیرد.
طراحی و ساخت بنای یادبود به همت مهندس «کاظم دلشاد» انجام شد که برگرفته از گنبدهای ایرانی است که چهارپاره شده است. دلشاد، سنگ بنای یادبود دوره پهلوی را در وسط نگه داشت و المانی برگرفته از معماری ایرانی در چهارطرف سنگ یادبود ساخت
شیرمحمدی، با اشاره به ستون سنگی وسط یادمان -که نام شهدا بر آن ذکر شده است گفت: این ستون سنگی در واقع نخستین یادمان شهدای مشروطه است که در سال ۱۳۲۸ در تهران و به دستور دولت وقت ساخته و به رشت فرستاده شد.
در روزنامه البرز(شنبه اول مرداد۱۳۲۸ به شماره ۴۲۰)، خبری با عنوان «عطیه ملوکانه برای آرامگاه شهیدان» چاپ شده که شرح سنگ تراشی و ارسال یادمان به رشت آمده است.
۲۷ اسفندماه همان سال، با حضور استاندار و مردم گیلان، سنگ بنای یادبود افتتاح و پس از ۳۸ سال از این شهدای مظلوم رفع اتهام شد. اما همچنان بخش شهیدگاه در حیاط بیمارستان بود تا اینکه به همت شورای اول رشت، این بخش از بیمارستان جدا و در منظر عمومی قرار گرفت.
مهری شیرمحمدی، چگونگی واگذاری شهیدگاه و ساخت یادمان را اینگونه توضیح داد: با مذاکره سروش اکبرزاده، رئیس نخستین دوره شورای شهر رشت، با دکتر بهبودی، رئیس وقت بیمارستان پورسینا، ۴ دستگاه ماشین لباسشویی با کمک یکی از خیرین گیلانی مقیم خارج از کشور برای بیمارستان خریداری شد و بخش شهیدگاه از محوطه حیاط بیمارستان خارج شد.
وی با توضیح مفهوم المان یادآور شد: طراحی و ساخت بنای یادبود به همت مهندس «کاظم دلشاد» انجام شد که برگرفته از گنبدهای ایرانی است که چهارپاره شده است. دلشاد، سنگ بنای یادبود دوره پهلوی را در وسط نگه داشت و المانی برگرفته از معماری ایرانی در چهارطرف سنگ یادبود ساخت.
شیرمحمدی، همچنین گفت: پرداخت هزینه ماشین لباس شویی ۴۰میلیون تومان و هزینه طراحی و اجرای یادمان ۳۰میلیون تومان بود که تمامی آن توسط مهندس مهدی متقالچی پرداخت شد.
در پایان برنامه، از برج میراثی کارخانه گونی بافی رشت واقع در اداره جهادکشاورزی نیز بازدید شد. لازم به ذکر است، کارخانه کیسه بافی، در سال ۱۳۱۱ ساخته شد. این کارخانه با ۶۰۰ کارگر، انواع گونی و نخ کنفی را تولید میکرد.
کیسه بافی رشت نخستین کارخانه کنف بافی کشور بود که احداث آن باعث توسعه کشت گیاه کنف در گیلان و مازندران شد. این کارخانه تا دهه ۶۰نیز کم و بیش فعال بود و اکنون تنها برج و منبع آب آن باقی مانده که در فهرست آثار ملی ثبت شده است.