آیا تاکنون به تماشای فیلم فوقالعادهای نشستهاید که هرگز حاضر نباشید دوباره تصاویر آن را ببینید؟ مستند «۲۰ روز در ماریوپل» ( ۲۰ Days in Mariupol 2023) دقیقاً چنین حسی را برای شما خواهد داشت؛ مستندی که به محاصرهی ماریوپل اوکراین در تهاجم روسیه به این کشور میپردازد و تصاویر وحشتناکی را به تصویر میکشد.
این مستند توسط «مستیسلاف چرنوف»، خبرنگار اوکراینی آسوشیتدپرس ساخته شده است. او که بههمراه همکاران عکاس و تهیهکنندهاش در زمان هجوم روسیه به این کشور در ماریوپل حضور دارد، در طول فیلم اعتراف میکند که وجدانش به او اجازه نمیداده که این شهر را ترک کند؛ ازاینرو، تصمیم میگیرد تا روز بیستم در این شهر بماند و از اینطریق، فرصتی برایش پیش میآید تا به تماشای فاجعه بنشیند و تصاویر دهشتناکی را ثبت کند.
به اینترتیب، چرنوف از خلال ساعتها ویدئوی ضبطشده برای خبرگزاری، مستند خود را میسازد. اگرچه مستند از انتها آغاز میشود، اما بلافاصله به ابتدا باز میگردد و روندی خطی را پیش میگیرد و مخاطب را با فاجعهای که درحال رخدادن است، همراه میکند.
چرنوف به تماشاگر میگوید که این مستند حاوی تصاویری وحشتناک است؛ درست همانطور که باید باشد. در نمایی از ساختهی چرنوف، یک خوکچهی هندی را میبینیم که سردرگم در خیابان فرار میکند، اما گویا نمیداند که باید به کجا بگریزد و این دقیقاً بیانگر فضای حاکم بر ماریوپل است که روزبهروز تشدید میشود و به اوج بیپناهی انسانها میرسد.
چرنوف در ساخت مستند خود، از هرگونه شگرد خارقالعادهای دست میکشد؛ چراکه واقعیت این محاصره آنقدر هولناک است که هر مادهی افزودهای میتواند حقیقت را مخدوش کند و از بار سهمگین آن بکاهد.
ازاینرو، هرآنچه میبینید _ اگر بتوانید چشمهایتان را باز نگه دارید و ببینید _ حقیقی است و هر چه را که میشنوید، چرنوف با گوشهای خود شنیده و با دوربین مشاهدهگرش ضبط کرده است. بنابراین، این مستند را میتوان از نوع مشاهدهگر به حساب آورد که حقیقت را عیناً و بدون هیچ کاستی ضبط میکند و تنها گاهی موسیقی متن به کمک کارگردان میآید تا تصاویر ضبطشده را به یکدیگر چفتوبست دهد. اگرچه چرنوف توسط مقامات روسی به مخابرهی «اخبار جعلی» متهم شد؛ اما کمتر کسی با تماشای ۲۰ روز در ماریوپل، میتواند فاجعه را نادیده بگیرد. وقایع ضبطشده چنان فجیع هستند که هرگونه شرحی از آنها در این مطلب، میتواند از هولناکیشان بکاهد. در واقع، چرنوف به تماشاگر میگوید که این مستند حاوی تصاویری وحشتناک است؛ درست همانطور که باید باشد.
در نمایی از ساختهی چرنوف،یک خوکچهی هندی را میبینیم که سردرگم در خیابان فرار میکند، اما گویا نمیداند که باید به کجا بگریزد و این دقیقاً بیانگر فضای حاکم بر ماریوپل است که روزبهروز تشدید میشود و به اوج بیپناهی انسانها میرسد.
کار بهمرور به جایی میکشد که انسانها از خودِ انسانیشان بیرون میآیند و به غارت فروشگاهها و هر آنچه باقی مانده روی میآورند. در سکانسی، یک نفر از فروشگاهی توپ فوتبالی را میدزدد و صاحب فروشگاه با تعجب از او میپرسد که توپ فوتبال به چه کارش میآید. چرنوف نیز در چنین اوضاعی، با رفتارهای متناقضی روبهرو میشود.
در جایی از فیلم، گفته میشود که هرکس که جنگ اطلاعاتی را پیروز شود، بر کل جنگ فائق خواهد شد و مستند چرنوف دقیقاً سندیست بر پیروزی جنگ اطلاعاتی که واقعیت را به طبیعیترین شکل خود برملا میکند
برخی از سوژههای او علاقهای ندارند که در تصاویر حضور داشته باشند، در عوض اغلب پزشکان مدام او را دعوت میکنند که از فاجعهی درحال رخدادن فیلم بگیرد.او در مستندش نهتنها محاصرهی انسانها را بهتصویر میکشد، بلکه دوربینش بهجای زاویهی دید خودش بهعنوان یکی از بازماندگان شهر مینشیند. دقیقاً همان جانشینیای که در فیلم پنجرهی عقبی هیچکاک رخ میدهد؛ یعنی زاویهی دید شخصیت، فیلمساز و تماشاگر بر یکدیگر منطبق میشود.
با اینحال، این انطباق عمقی بسیار بیشتر دارد؛ چراکه همزمان مخاطب را با هراس چرنوف و تلاشش برای ضبط واقعیت همراه میکند. مخاطبِ ۲۰ روز در ماریوپل، خود را در محل حادثه حاضر مییابد و همبستگی حسی عمیقی را با چرنوف درک میکند؛ همین است که میخواهد زودتر فیلم تمام شود تا بتواند از این مهلکه بگریزد و دیگر به آن بازنگردد. چرنوف نیز از این احضار تماشاگر بهره میبرد تا چهرهی جنایتکار را به واقعیترین نوع خود بهعنوان یک سند تاریخی ضبط کند.
نظرات بسته شده است.