به خاطر علاقهام به آهنگسازی هرگز نخواستم افسر بشوم
زمستان 90، نفسهاي واپسيناش را ميكشيد كه به تاكيد "علي رضا پوراميد"، قرار گفتگو با «كاسعلي اكبرپور»، جور شد. «اكبرپور» را هرگز از ظاهر ساده و بي پيرايه، و هم گفتار صميمي و بي تكلفاش نمي شد شناخت. از این رو وقتي اولبار، بساط گفت و شنود پهن شد، برايم شبهه ناك جلوه ميكرد لقبي را كه "تیمورگورگين"، رفيق ديريناش را با آن به من و ديگران مي شناساند؛ "بتهون گيلان!".
«اكبرپور» به واقع نابغهاي بود در موسيقي. نه فقط در گيلان. كه در همهي پهنهي ايران. اين را فقط وقتي ميشود فهميد كه گذشتهها را كاويد و صداهاي فراموش شدهي…