اینجا «بیمارستان» نیست
اکثر ملافهها و پتوها با کمی استثنا پاره، پر از لک خون، بتادین و داروست. به هر طرف که چشم میچرخانی بیمارانی با سروصورت خونی، گاه بیهوش و تعدادی سر فرو برده در کیسههای پلاستیکی میبینی تا بالا بیاورند.
نالهی بیماران با همههی همراهان و پرستاران در سالنی کوچک و بدون تهویهی مناسب تبدیل به داد و فریادهای گاه و بیگاه میشود.
فضا آنقدری عجیب است که با کمی شک میتوان از خود پرسید آیا بهمن 1399 و مکان پورسینا، قدیمیترین بیمارستان رشت است یا برگشتهایم به سال 1308 و صحرای ناصریهی همین شهر؟
میتوان سوالات را ادامه داد که…