ابتدای خیابان سعدی، آنجا که ابرهای آسمان به تماشای میدان شهرداری رشت نشستهاند، تندیس مرد عکاس کنار دوربین قدیمی چشم انتظار آدمهاییست که میآیند تا یک لحظه ازعمرشان را بر کاغذی سپید ماندگار سازند. «ابراهیم درویپور» عکاسی که تندیسش در پیادهراه فرهنگی رشت ایستاده است در هیجدهمین روز از فروردین سال ۱۴۰۰ درگذشت.
«آذر درویپور» یکی از فرزندانش به ما میگوید: پدرم روز ۲۶ فروردین سال ۱۳۱۸ در بندر انزلی به دنیا آمد. پدر و مادرش خیاطان ماهری بودند. بنا بر اظهارات پدرم، پدربزرگم عکاس نیروی دریایی هم بود و در آن زمان غواصی نیز میکرد. ابراهیم درویپور سن کمی داشت که پدرش را از دست داد و از آن پس مادربزرگم با همان حرفهی خیاطی از او مراقبت کرد. پدرم تک فرزند پسر خانواده بود و حدود هیجده سالگی ازدواج کرد. من کمسن و سال بودم اما یادم است که به آلمان رفتوآمد میکرد. او مدرک اصلیاش در رابطه با هنر عکاسی را از آلمان گرفت. پدرم به زبانهای انگلیسی، عربی، آلمانی و ترکی مسلط بود و بصورت جسته و گریخته فرانسه هم میدانست. بسیار با هوش و مستعد بود. پدرم در نواختن سازهای بادی، ضربی و پیانو مهارت داشت؛ همچنین بسیار خوش خط بود.
آذر درویپور: هر ساعت وقت گدراندن با پدرم خاطره بود. میدانست با کودک و بزرگ چگونه رفتار کند. خوشصحبت و مودب بود. بیشتر فرزندانش در عکاسی مهارت دارند. سه نفر از برادرانم با او کار کردهاند، ولی سوگلی پدرم در هنرِ عکاسی خواهرم «آذرتاج» است که دارای گواهینامه بین المللی در این زمینه است.
وی ادامه میدهد: پدرم اولین کسی بود که آتلیهی رنگی را در گیلان راهاندازی کرد و خودش اقدام به ساخت دستگاه چاپ رنگی کرد وبه چاپ عکس رنگی پرداخت و بعد هم از شرکت فوتوکینا در آلمان دستگاه اصلی چاپ رنگی را سفارش داد و وارد کرد.
آذر درویپور اظهارمیکند: هر ساعت وقت گدراندن با پدرم خاطره بود. میدانست با کودک و بزرگ چگونه رفتار کند. خوشصحبت و مودب بود. بیشتر فرزندانش در عکاسی مهارت دارند. سه نفر از برادرانم با او کار کردهاند، ولی سوگلی پدرم در هنرِ عکاسی خواهرم «آذرتاج» است که دارای گواهینامه بین المللی در این زمینه است.
افشین میرزایی: «ابراهیم درویپور» عکاسی و نورپردازی را میفهمید و نورپرداز خوبی در عکاسی پرتره بود. در واقع به نوعی میتوان گفت او بخشی از تاریخ عکاسی گیلان را در خود داشت. وی ادوات و دوربینهای قدیمی خود را ویترین آتلیهاش چیده بود که حسی نوستالژیک داشت.
وی همچنین از برادرانش «آریا» و«آرمین» یاد کرده و میگوید: پدرم در یکی، دو سال آخر عمرش کسالت داشت و این دو برای نگهداری و مراقبت از او بسیار کوشیدند.
بخشی از تاریخ عکاسی گیلان
آتلیه دروی در خیابان اعلمالهدای رشت، عکاسخانهای معروف است. آنهایی که فضایش را دیدهاند از دوربینهای قدیمی وعکسهایی حرف میزنند که چون موزهای نگاهها را به ضیافت تماشا فرا میخواند.
«افشین میرزایی»عکاس و مدرس عکاسی به مرور میگوید: «ابراهیم درویپور» عکاسی و نورپردازی را میفهمید و نورپرداز خوبی در عکاسی پرتره بود. در واقع به نوعی می توان گفت او بخشی از تاریخ عکاسی گیلان را در خود داشت. وی ادوات و دوربینهای قدیمی خود را ویترین آتلیهاش چیده بود که حسی نوستالژیک داشت.
آغاز عکاسی رنگی در گیلان
بیتردید «ابراهیم درویپور» انسانی پر شور و علاقمند به کارش بود. «کفایت آریاییفر» عکاس و مدرس دانشگاه در این باره به خبرنگار مرور میگوید: حوالی سال ۱۳۸۴ در پی تحقیقات کتابخانهای و میدانی برای نگارش پایان نامهام با موضوع «عکاسی در گیلان» بودم. روزی در راستای تحقیقات میدانی خدمت آقای درویپور رسیدم و متوجه شدم که علیرغم سن و سالشان بسیار چابک و پر شور کار میکنند و حرف میزنند. عکاسی دروی شلوغ بود و میدانم که این یک موهبت بوده اما آن هنگام من دوست داشتم عکاسی خلوت باشد تا بیشتر بتوانم با ایشان صحبت کنم. باید بگویم صحبتهای ما بیشتر حاشیهای بود. اما در خلال آن دریافتم که وی به چند زبان مسلط است. چرا که بعضی مطالب را که عنوان می کرد می دیدم همان را به انگلیسی، عربی و یک زبان دیگر هم نقل میکند. برایم قابل توجه بود که او غیر از این که عکاسی حرفهای به شمار میآید، انسانی آگاه است.
بنا به گفته خودشان بسیار اهل کتاب بودند و گاهی همراه با دوستانشان به ترجمه کتاب میپرداختند ومطالب مرتبط با عکاسی را آن کتابها استخراج میکردند.
آریاییفر که نویسندهی کتاب «عکاسان و عکاسخانههای گیلان» است، همچنین اظهارمیکند: گویا کسی که عکاسی رنگی را در گیلان برای اولین بار آغاز کرد، ابراهیم دروی پور بود اما ما با قاطعیت نمیتوانیم این موضوع را اعلام کنیم مگر این که بین چند نفر از بزرگان در این مورد اتفاق نظر وجود داشته باشد. از سوی دیگر در اظهارات آقای درویپور وقتی از اساتیدشان نام میبرند به موضوع الطاف آقای «احمد مایل افشار» بر می خوریم. لازم به ذکر است که مایل افشار از نظر فراهم کردن تجهیزات عکاسی لطف بسیار زیادی نسبت به عکاسان بسیاری داشتند، چرا که او نسبت به شهر و استانش عرق زیادی داشته و از این رو به خیلی از عکاسان این استان کمک کرد.
این پژوهشگر در ادامه با تصریح بر اهمیت تکریم مقام اساتید و بزرگداشت یاد آنها میگوید: نا گفته نماند یکی از نامهایی که در بین اساتید آقای درویپور به چشم میخورد، «رمضان مرکزی» است و او واقعا یک استاد تمام بود. وی عکاسی «زیبا» را اداره میکرد که سرانجام به عکاسی «مرکزی» تغییر نام یافت. باید توجه داشت که بسیاری از عکاسان رشت و سایر شهرهای گیلان مدیون رمضان مرکزی هستند و بنا به گفته خودشان بیمنت عکاسی را به آنها یاد داد.
اساتیدِ درویپور از رافائل تا قدرت
«کبری علیپور» عکاس، پژوهشگر و نویسندهی کتاب «تاریخ عکاسی گیلان» در گفتوگو با مرور اظهار میکند: استاد درویپور پس از اتمام تحصیلات خویش به دلیل علاقه به هنر عکاسی، این فن را نزد «رافائل شارویان» مدیر سابق عکاسی رافائل فرا گرفت. وقتی قرار شد وی ازدیگر اساتید خود نام ببرد از آقای «صفرعکاس» که سالها پیش از باکو آمده بود و در انزلی همانند آقای «جبار نوید» عکاس دورهگرد بود، یاد کرد. بقیهی استادان عکاسی وی به گفته خودش آقایان «رمضان مرکزی»، «امیرخان» مدیر عکاسی متروپل، « شفق»، «مهدی مرکزی»، «اسلام» و « قدرت» بودند. لازم به ذکر است که «اسلام» از عکاسان انزلی بود و «قدرت» نیز بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان مهاجر به ایران آمد و همزمان به سبب علاقهای که داشت به مطالعاتی درزمینهی عکاسی روی آورد.
کبری علی پور، پژوهشگر: وی بعد از مدتی، کار رنگی را به دلیل مشکلاتی که در سلامتیاش به وجود آمد، کنار گذاشت و دوباره به گرفتن عکس پرتره و تکچهرهی کودکان پرداخت. او همزمان با این فعالیت طبیعت زیبای گیلان را نیز به تصویر درمیآورد. و اما او سال ۱۳۶۱ کارش را به خیابان اعلمالهدای رشت منتقل و عکاسی دروی را در پاساژ فاتحی افتتاح کرد.
وی یادآور میشود: زندهیاد دروی پور کار عکاسی را از سال ۱۳۳۴ با تاسیس اولین عکاسخانهی پیشرفته در بندرانزلی آغاز کرد و با پشت سر گذاشتن کلاسهای عکاسی و فیلمبرداری در تهران موفق به اخذ دیپلم فیلمبرداری از مؤسسه کاخ دانش شد. او سپس
برای مدتی به کشور آلمان رفت و بعد از مراجعت به ایران از سال ۱۳۴۰ چاپ عکسهای رنگی را آغاز کرد. درویپور در سالهای آغازین فعالیتش در انزلی با آگراندیسور معمولی و به وسیلهی فیلترهای ورقهای در عکاسخانهاش به چاپ عکس رنگی میپرداخت. بنا بر اظهارات خودش در این مسیر از الطاف آقای «مایل افشار» بینصیب نماند و افشار برای بهبود کار او از نظر وسایل و نکات آموزشی از هیچ کمکی دریغ نمیورزید.
عکاس چهرهها
علیپور با بیان این که زندهیاد درویپور به طبیعت بسیار
علاقمند بود، ادامه داد: وی بعد از مدتی، کار رنگی را به دلیل مشکلاتی که در سلامتیاش به وجود آمد، کنار گذاشت و دوباره به گرفتن عکس پرتره و تکچهرهی کودکان پرداخت. او همزمان با این فعالیت طبیعت زیبای گیلان را نیز به تصویر درمیآورد. و اما او سال ۱۳۶۱ کارش را به خیابان اعلمالهدای رشت منتقل و عکاسی دروی را در پاساژ فاتحی افتتاح کرد.
این بانوی پژوهشگر در بخشی دیگر از سخنانش میگوید: استاد ابراهیم درویپور در زمینهی عکاسی مطالعاتی داشته و در این باره گفته بود که خوشبختانه فعالیتهای من آنقدر زیاد بود که شب و روز برایم فرقی نداشت، از همان ابتدا عکاسی برای من هدف بود نه فعالیت مالی. هدف من هنر بود. همچنین وی دربارهی ابزار کارش یادآور شده بود که این ابزار در آغاز بیشتر روسی بودند و کاغذ با مارکهای گورت، میموزا و لئونار را در دسترس داشتند. او معتقد بود که عکاس باید زاویه و نور را بشناسد و ارائهی یک عکس خوب، ۳۰ درصد در گرو ابزار و ۷۰ درصد دیگر وابسته به خلاقیت و دید عکاس است. مرحوم درویپور دلیل موفقیت خویش در عکاسی را، آشنایی با نقاشی و همچنین پرورش در خانواده ای هنرمند میدانست.
علیپور با بیان این که عکاسی دروی، یکی از شلوغترین و پرمراجعهترین عکاسیهای شهر رشت بود از انتشار عکسهای درویپور با محوریت بقاع متبرکه گیلان در کتاب گیلان یاد میکند.
تندیس «ابراهیم درویپور» در پیادهراه فرهنگی رشت را بسیاری از ما دیدهایم. واقعیت این است که پیشینهی درخشان فرهنگی و هنری استان گیلان بر کسی پوشیده نیست و دامن این سرزین سبز، مهد هنرمندان برجسته و بلندآوازهی بسیاری است. و اما «محمدباقر بشردانش» که در زمان ساخت مجسمههای پیادهراه فرهنگی رشت، مدیرعامل زیبا سازی شهرداری بود در گفتوگو با مرور اظهارمیکند: طرح مجسمههای شهری پیادهراه در دست احداث شهرداری رشت در زمستان سال ۱۳۹۴ پس از دریافت مصوبهی هیات مدیره به استعلام گذاشته شد و یکی از هنرمندان پیشکسوت گیلانی به نام «هادی شریفزارع» دراین استعلام برنده شد.
وی ادامه می دهد: در نظر داشتیم مجسمههایی نظیر قایق ماهیگیر، پیرمرد و دوچرخه، چلنگر و بانوی شالیکار ساخته و نصب شود. در واقع هدفمان این بود که مانند بسیاری از شهرها المانهایی از مشاغل قدیمی شهرمان را در این پیادهراه داشته باشیم. پیرمرد عکاس هم یکی از تندیسهایی بود که در این راستا قرار بود ساخته شود و در قراردادِ سفارش کار نیز عنوان پیرمرد عکاس درج شده و البته در ادامهی کار، هنرمند مجسمهساز بر اساس سلیقه، نبوغ و ایدهی فکری خود این تندیس را شبیه به آقای درویپور ساخت.
عکاس رفت اما…
«ابراهیم درویپور» از عکاسان توانمند و پیشکسوت گیلانی روز ۱۹ فروردین در آرامستان شهر ساحلی انزلی، کنار مزار فرزند شهیدش «آدرخش درویپور» در خاک آرمید. او رفت اما تندیسش که نشان از نگاهِ سرشار از هنرِعکاسان این دیار سبز دارد، باقیست. بیتردید از این پس نیز انسانهای بسیاری لابه لای پرواز کبوتران میدان شهرداری، کنار او می ایستند، لبخند میزنند و عکس میگیرند.
همچنین گزارش تصویری درباره ابراهیم دروی پور را میتوانید اینجا ببینید.