عدالت آموزشی در ایران رنگ باخته است و وجود مدارسی با عناوین مختلف از قبیل مدارس غیردولتی، تیزهوشان، هیأت امنایی، نمونه دولتی، وابسته، هوشمند، فوتبال، طبیعت و مدارسی که تنها عنوان مدرسه را یدک میکشند در کنار دریافت شهریههای بالا و بیضابطه باعث شده تا شکافی عمیق بین دانشآموزان و خانوادههای با برچسب بابضاعت و بیبضاعت ایجاد شود.
در چنین اوضاعی بازار نوشتافزار هم به دو بخش تقسیم شده، بازاری مملو از کالاهای لوکس و بازاری با اقلام ساده، قیمتهایی پایینتر و البته کیفیت نه چندان رضایتبخش. طبق یک نظرسنجی که توسط مرکز افکارسنجی سرمایه در شهریور امسال انجام شده مشخص شد؛ امسال قیمت نوشتافزار به طور میانگین رشد ۵۰ درصدی داشته است.
تقریبا از اواخر دهه ۷۰ بحث خودکفایی در تولید نوشتافزاردر اولویت دولتهای وقت قرار گرفت حتی دولت رییسی نیز یک برنامه ۴ ساله را برای این منظور تدارک دیده بود و ادعا داشت همین حالا هم ایران در تولید بسیاری از اقلام اینچنینی خودکفاست. اما آمارها و مشاهدات میدانی خلاف این ادعا را ثابت میکند.
طبق یک نظرسنجی که توسط مرکز افکارسنجی سرمایه در شهریور امسال انجام شده مشخص شد امسال قیمت نوشتافزار به طور میانگین رشد ۵۰ درصدی داشته است.
هجوم نوشتافزار چینی و رنگ باختن خودکفایی ملی
هجوم کالاهای چینی در بخش نوشتافزار روی دیگر شعارهای خودکفایی است که تاکنون سر داده شده است. رییس اتحادیه صنف نوشتافزار تهران نیز به تازگی اعلام کرده یکی از دلایل مهم تغییر و گرانی نوشتافزار، رشد قیمت مواد اولیه آن بوده.
به گفته «محسن گلستانی»، ظاهرا به علت تغییرات مداوم نرخ ارز، قیمت نوشتافزار در کشور افزایش زیادی داشته است. زیرا مواد اولیه بخش قابل توجهی از این اقلام که اعلام میشود در داخل تولید میشود همچنان وارداتی است.
وی همچنین اضافه کرده که قطعی مکرر برق در تابستان امسال بر روند تولید نوشتافزار تأثیر منفی بر جای گذاشته است.
جنب و جوش خانوادهها در تمام نقاط ایران از جمله گیلان برای تهیه مایحتاج تحصیل فرزندانشان برقرار است. تعطیلات آخر شهریور تقریبا به پایان رسیده اما شهر رشت هنوز از مسافر خالی نشده است و با اینکه فصل بازگشایی مدارس به زودی فرا میرسد هنوز در خیابان، کوچه و بازارهای این شهر و دیگر شهرها و مناطق مختلف گیلان شاهد ازدحام مسافران هستیم.
بازار نوشتافزار، کیف و کفش و مانتو مدارس این روزها پذیرای خانوادههای زیادی است که سعی دارند در این برزخ اقتصادی، تورم و اجاره بها مسکن، برای فرزندان مدرسهای خود خرید کنند.
سالها پیش که هنوز تورم اینچنین به جنگ قشرهای مختلف مردم ایران نیامده و طبقه متوسط را زیر فشار بی امان خود له نکرده بود، دغدغه مسئولان زدودن نمادهای به اصطلاح غربی از روی نوشتافزار و کیف و کفش مدارس دانشآموزان بود. اتفاقا مبارزه بیوقفهای را هم با آنچه که تهاجم فرهنگی میخواندند آغاز کردند. نتیجه آن شد که تا یکی دو سال این بازار با نمادهای داخلی پر شد. اما این کار ماندگار نبود.
با این حال در آستانه بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۴ – ۱۴۰۳ نمادهای غیرایرانی مجدد به بازار نوشتافزار و کیف و کفش بازگشته است. با این تفاوت که اینبار قدرت خرید مردم به نسبت ۱۰ سال پیش افت محسوسی داشته و تورم و گرانی چنان بلایی بر سر خانوادهها آورده که دیگر کسی به تندی سالهای قبل به زدودن نمادهای خارجی فکر نمیکند.
یک فروشنده نوشتافزار: خانوادههایی که فرزند دانشآموزدارند خواه ناخواه مجبورند که این وسایل را تهیه کنند اما بیشترازقیمتها شکایت دارند. ما مقصر این گرانی نیستیم این مسئولان هستند که باید جواب بدهند چرا تورم و گرانی به این حد رسیده است
آموزشی که برخلاف قانون اساسی، دیگر رایگان نیست
آموزش و پرورش قرار بود طبق میثاقنامهای که در همان ابتدای انقلاب بر روی آن توافق شد و در قانون اساسی کشور به صراحت در مورد آن نوشته شده برای همه ایرانیان تا پایان تحصیلات متوسطه رایگان باشد اما اینچنین نشد.
نه تنها مدارس در ابتدای بازگشایی و در طول سال از خانوادهها به خاطر انواع و اقسام هزینهها، وجه طلب میکنند بلکه تأمین اقلام و وسایل مورد نیاز دانشآموزان برای حضور در کلاسهای درس به بودجه زیادی نیاز دارد که خانوادهها مجبورند برای بازنماندن فرزندشان از تحصیل، هر طور که شده آن را فراهم کنند.
طی دوره ای در دهه ۶۰ نه تنها در روزهای ابتدایی بازگشایی مدارس، آموزش و پرورش اقلامی مانند دفتر، مداد، خودکار، مانتو و مابقی ملزومات یکسال تحصیلی را در بین دانشآموزان توزیع میکرد بلکه خبری هم از طلب وجه برای ثبتنام و به پایان رساندن سال تحصیلی نبود.
اما از آنجا که عدالت آموزشی مانند طبقه متوسط در کشور پایمال شده و جزء یک اسم از آن باقی نمانده تقبل هزینههای ریز و درشت تحصیل فرزندان به نگرانی بزرگ خانوادهها تبدیل شده است.
نوشتافزارهای ارزان قیمت اما بیکیفت
«احمد قاسمی» یک فروشنده نوشتافزار در رشت به مرور میگوید: با آنکه زمان زیادی تا بازگشایی مدارس باقی نمانده اما هنوز آنچنان بازار مملو از مشتریانی که برای تهیه این وسایل سری به مراکز عرضه و فروش میزنند نیست.
وی بیان میکند: قیمت نوشتافزار مطابق با سایر اقلام خوراکی و غیرخوراکی که از سال گذشته تاکنون جهش قیمتی را تجربه کردهاند تغییر کرده و بالطبع مانند گذشته نیست. او معتقد است در این بازار برای همه خانوادهها با هر بضاعت مالی جنس برای خریدن وجود دارد اما هر چه قدر قیمتها کاهش پیدا میکند کیفیت اجناس نازل میشوند.
«رامین بهبودی» فروشنده دیگری است که درست در مرکز شهر رشت بساط نوشتافزار بزرگی را به صورت دستفروشی برپا کرده است. وی در مورد میزان استقبال خانوادهها میگوید: خانوادههایی که فرزند دانشآموز دارند خواه ناخواه مجبورند که این وسایل را تهیه کنند اما بیشتر از همه از قیمتها شکایت دارند که البته ما به عنوان فروشنده مقصر این گرانی نیستیم و این مسئولان هستند که باید جواب بدهند چرا تورم و گرانی به این حد رسیده است.
«مرضیه امینی» مادر یکی از دانشآموزان هم که به شدت از قیمتهای نوشتافزار، کیف و کفش گله دارد میگوید: برای تهیه نوشتافزار فرزند پسرم که به کلاس چهارم ابتدایی میرود حدود ۳ میلیون تومان کنار گذاشته بودم اما حالا با این قیمتهای بازار انگار باید دو برابر هزینه کنم زیرا لباس فرم مدرسه هم هزینه جداییست که خود خانوادهها باید بپردازند.
وی این را هم اضافه کرد که حراجیهای فروش آنلاین موقعیت خوبی برای تهیه اقلام مورد نیاز دانشآموزان است که قیمتهای به نسبت پایینتری نسبت به بازار دارند اما در مورد کیفیت اجناس، کمی ریسک است که همه خریدها را آنلاین انجام دهیم.
افزایش نجومی هزینههای مسکن، باعث شده حدود ۶۰ درصد از هزینههای خانوار به مسکن و بعد به خوراک اختصاص پیدا کند تا دیگر جایی برای سایر هزینههای ضروری از جمله تحصیل فرزندان باقی نماند. اتفاقی که به عقیده تحلیلگران اقتصادی یک فاجعه است.
دغدغه هر ساله خانوادهها؛ گرانی نوشتافزار
«زهرا محمدی» خود را یک زن خانهدار معرفی میکند. وی که گویا همسرش کارگر است و حقوق ۸ میلیون تومانیاش سه ماه به سه ماه پرداخت میشود میگوید که تنها فرزندشان را در مدرسه دولتی ثبتنام کردهاند. با این حال برای خرید ابتداییترین وسایل مورد نیازش به مشکل برخوردهاند. به گفته او حقوق همسرش بعد از دادن اجاره سه میلیون تومانی خانه به زور کفاف مابقی هزینههای زندگی را میدهد.
گویا یک کولهپشتی به قیمت ۵۰۰ هزار تومان، یک جفت کفش به قیمت ۴۰۰ هزار تومان، به همراه تعدادی دفتر و چند قلم لوازم ضروری حدود ۲ میلیون تومان هزینه روی دست این خانواده سه نفره گذاشته در حال که بسیاری از لوازم مورد نیاز هنوز خریداری نشده است.
وی ضمن انتقاد از وعدههای عملی نشده مسئولان گفت: هر سال مسئولان قول میدهند که لوازمالتحریر با قیمت مناسب در دسترس افرادی که توان مالی بالایی ندارند قرار بگیرد، اما کیفیت این لوازم به قدری پایین است که خیلیها ترجیح میدهند هر طور که شده حتی با گرفتن قرض، همان لوازمالتحریر استاندارد مغازهها را با قیمتهای بالا خریداری کنند که دوام بیشتری هم دارند.
هزینه مسکن و خوراک تمام درآمد خانوار را میبلعد!
تورم بسیار بالای خوراک که حتی در سالهای اخیر به ۸۰ درصد رسید، موجب شده است سهم خوراک از سبد هزینههای خانوار در سالهای اخیر افزایش پیدا کند. در کنار آن، افزایش نجومی هزینههای مسکن هم باعث شده حدود ۶۰ درصد از هزینههای خانوار به مسکن و بعد به خوراک اختصاص پیدا کند تا دیگر جایی برای سایر هزینههای ضروری از جمله تحصیل فرزندان باقی نماند. اتفاقی که به عقیده تحلیلگران اقتصادی یک فاجعه است.
متأسفانه سیاستها و روند پیش روی اقتصاد کشور به سمتی در حال حرکت است که لحظه به لحظه به تعداد خانوادههای بیبضاعت و کم بضاعت افزوده میشود. مسألهای که بدون هیچ شک و تردیدی یکی از ریشههای اصلی ترک تحصیل است و در روند تحصیلی فرزندان این خانوادهها اثر مخربی را بر جای گذاشته و خواهد گذاشت.
همین هفته گذشته بود که خبر خودسوزی پدر یک دانشآموز بلوچ به خاطر عدم ثبتنام فرزندش در مدرسه در رسانهها منتشر شد و جنجال به پا کرد. سخنگوی وزارت آموزش و پرورش اما در واکنش به این اتفاق گفته که وزارتخانه این موضوع را نفی نمیکند و حتما آن را رسیدگی خواهد کرد.
اتفاقات اینچنینی در فضای کشور نشان میدهد؛ ادامه بیتوجهی به مشکلات اقتصادی، معیشتی و فقر و طرح شعارهای رنگ و لعابدار بدون پایه اجرایی منطقی و برنامهریزی شده، اوضاع اجتماعی را برای کشور خطرناکتر از این خواهد کرد.
نظرات بسته شده است.