کلماتی که هم اکنون میخوانید از پنجرهی اینترنت به ضیافت نگاه شما آمدهاند. احتمالا همین حالا که مردد هستید مابقی سطور را بخوانید یا بروید سراغ مطلبی دیگر، آلارم از راه رسیدن یک ایمیل ، دریافت پیامی در واتساپ و یا دیگر شبکههای اجتماعی شما را ترغیب میکند که خوانش این مطلب را ندید بگیرید. بخت اگر با من یار باشد، شما بر همهی این تردیدها و ترغیبها فائق میآیید و با من همراه میشوید تا برایتان ازکتابی بگویم که اخیرا خواندهام.
«اینترنت با مغز ما چه میکند؟» عنوان کتابیست که نویسندهای آمریکایی به نام «نیکلاس کار» نوشته است. او در این اثر با نگاهی عمیق به تاثیر اینترنت بر ذهن انسان میپردازد. نیکلاس در پیشگفتار کتابش آورده است: «رایانههای ما آنقدر خوب نوکریمان را میکنند که توجه دادن به اینکه آنها در واقع ارباب ما هستند به نظرمان توهینآمیز میرسد.»
تردیدی وجود ندارد که پای اینترنت به بسیاری از امور کار و زندگی ما رسیده و این روزها چنان عصای دست ما شده که حالا جای خالیاش حتی برای چند ساعت به شدت بر احوالاتمان تاثیر میگذارد و فعالیت برخی مشاغل بدون آن اصلا در تصورمان نمی گنجد.
دسترسیِ سریع و آسان به اطلاعات، مسیریابی، ارسال پیامهای گوناگون، خرید و فروش، آموزش، سرگرمی و بسیاری از دیگر امور روزمره با اینترنت درهم تنیده شده و ما برای بهرهمند شدن از این موهبت خوشنودیم، اما آن چه که کمتر به آن میاندیشیم، بیقراری ما در آن برهه از زمان است که میخواهیم بر کاری خاص متمرکز باشیم. شما وقتی کتابی را میخوانید یا وقتی قرار است برای امتحانی آماده شوید و انبوهی از مقالات و جزوات در انتظارتان هستند و یا حتی وقتی سرگرم پختن یک غذا هستید چند بار میان کار به سراغ تلفن همراهتان میروید؟ چند بار آلارم از راه رسیدن ایمیل یا پیامهای دیگر در شبکههای اجتماعی حواستان را پرت میکند؟ شما تا چه میزان میتوانید مقاومت کنید و نسبت به این آلارمها بیتوجه باشید؟ چند نفر از ما میتواند تلفن همراه خویش را بیصدا کند یا اصلا بدون اتصال به اینترنت بر کار خویش متمرکز شود و یا از آن دشوارتر به خوانش یک مقالهی تخصصی در اینترنت با تمرکز کافی بپردازد؟
هایپرلینکها باعث تغییر تجربهی ما از رسانهها میشوند. در واقع لینکها فقط ما را به آثار تکمیلی یا مرتبط ارجاع نمیدهند بلکه ما را به سمت آنها هل میدهند. آنها ما را ترغیب میکنند تا به جای این که توجهی پایدار را صرف هر متن کنیم ، غرق در مجموعهای از متنها شویم و بیرون بیاییم.
نیکلاس کار در کتابش یادآور میشود که تاثیر ابزار بر انسان از دیرباز آغاز شده است. وقتی نیچه به سبب بیماری ناچار به استفاده از دستگاه تایپ شد، دوستش متوجه تغییر در سبک نگارش او میشود و نیچه در پاسخ به دوست خویش مینویسد:«حق باتوست. ابزار نگارش در شکلگیری افکار ما نقش دارد.»
و اما اکنون ما با خوانش کتاب«اینترنت با مغز ما چه میکند؟» در مییابیم که ازهمان آغاز فناوری چه تاثیری بر آدمی داشته است. بعنوان مثال، نقشه چگونه روش تفکر ما و ساعت مکانیکی به چه صورت شیوهی نگاه ما به خود را تغییر داد. تغییراتی که برای انسان هنگام بگارگیریِ فناوریها غیرقابل پیشبینی بوده است.
رسانهای با عمومیترین ماهیت
«رسانهای با عمومیترین ماهیت» عنوان پنجمین فصل از این کتاب نیکلاس کار است. وی به این موضوع پرداخته که اینترنت رسانهای دوسویه است. از همین رو این سیستم برای ما بسیار مفیدتر از سایر رسانههاست. نیکلاس در همین فصل از کتاب میگوید که با گسترش استفاده از اینترنت زمانی که ما صرف خواندن نشریات و کتابها می کنیم کاهش مییابد. وی همچنین متذکر میشود که هایپرلینکها باعث تغییر تجربهی ما از رسانهها میشوند. در واقع لینکها فقط ما را به آثار تکمیلی یا مرتبط ارجاع نمیدهند بلکه ما را به سمت آنها هل میدهند . آنها ما را ترغیب میکنند تا به جای این که توجهی پایدار را صرف هر متن کنیم، غرق در مجموعهای از متنها شویم و بیرون بیاییم.
واقعیت این است که اینترنت بستری فراهم کرده تا در هر لحظه از زمان به انبوهی از اطلاعات دسترسی داشته باشیم و ما به تبع همین امکان بیشتر خواهان پیگیری اطلاعات کوتاه و مورد علاقهی خویش هستیم. اطلاعاتی که عمق نمییابند و به سرعت فراموش میکنیم.
نیکلاس کار در فصلی دیگر به امتداد حیات کتاب در عرصهی رقایت رسانهها با یکدیگر پرداخته واظهار میدارد: « در میان همه رسانههای فراگیر، کتاب شاید تنها رسانهای است که در برابر نفوذ اینترنت بیشترین مقاومت را کرده است.»
و اما باز در بخشی دیگر از همین فصل تصریح میکند که هرگز هیچ رسانهای همانند اینترنت برای برهم زدن تمرکز و معطوف ساختن ذهن ما به جهات مختلف برنامهریزی نشده است.
البته نباید عجولانه نتیجه بگیریم که اینترنت حس اخلاقی ما را تضعیف میکند. اما عجولانه نیست که بگوییم اینترنت مسیرهای حیاتی ما را عوض میکند و ظرفیتی را که برای تعمق و تامل داریم کاهش میدهد و عمق عواطف و همین طور افکار ما را تغییر میدهد.
ما با خوانش این کتاب در مییابیم که وقتی در فضای آنلاین چند کار را باهم انجام می دهیم به مغزمان میآموزیم تا به زوائد توجه کند در حالی که تبعات این روند ممکن است برای زندگی فکری ما مرگبار باشد. همچنین اینترنت توانایی درک عمیق یک موضوع، ساختن مجموعهای غنی و ویژهی ارتباطات در ذهنمان که به شکلگیری هوش منحصر به فرد منتهی میشود را نابود میسازد.
کلیسای گوگل
«کلیسای گوگل» نام جالبی است که نیکلاس کار برای فصل هشتم کتابش برگزیده است. «گوگل» موتور جستجوییست که پاسخ سوالهای ریز و درشت ما را در آستین دارد. ما هر روز به دلایل مختلف سوالهامان را با گوگل درمیان میگذاریم. به محض این که علایم یک بیماری را در خود مشاهده میکنیم یا قرار است از عوارض جانبی یک دارو سر دربیاوریم می رویم سراغ گوگل؛ ما از دستور پخت غذاها، دلیل ترک خوردن کیک، علت زرد شدن برگ بنجامین کنج اتاق تا انواع اطلاعات تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقصادی، سیاسی و …. را در گوگل جستجو می کنیم. و اما نیکلاس در این فصل از کتابش به سوالات ما دربارهی خود گوگل پاسخ میدهد.
وب، فناوری فراموشی است
نیکلاس کار در کتابش به موارد متعددی از پژوهشها و مطالعات که از سوی محققان و دانشمندان صورت گرفته، استناد میکند. تحقیقاتی که به فیزیولوژی مغز، فرایند انتقال دادهها و به خاطرسپاری آنها میپردازد. نتایج این مطالعات مخاطبان را در فکر فرو میبرد.
این نویسنده وب را فناوری فراموشی دانسته و یادآورمیشود:«کلید تحکیم حافظه، توجه است. ذخیره خاطرات آشکار و فرایندی به همان اندازه مهم یعنی ایجاد اتصالات بین آنها مستلزم تمرکز ذهنی بالایی است که با تکرار یا درگیری حسی یا تفکر عمیق تقویت شده باشد. هر قدر توجهمان دقیقتر باشد، حافظهمان دقیقتر خواهد بود.»
بهایی که میپردازیم
ما از فوایدِ بسیار اینترنت بهرهمند میشویم و در این میان اغلب از یاد میبریم آن چه که در برابرش از دست میدهیم توانایی تمرکز و تفکر عمیق است، ولی این همهی تاثیر اینترنت بر ما نیست و نیکلاس در آخرین فصل اثری که به رشتهی تحریر درآورده، نوشته است:«البته نباید عجولانه نتیجه بگیریم که اینترنت حس اخلاقی ما را تضعیف میکند. اما عجولانه نیست که بگوییم اینترنت مسیرهای حیاتی ما را عوض میکند و ظرفیتی را که برای تعمق و تامل داریم کاهش میدهد و عمق عواطف و همین طور افکار ما را تغییر میدهد.»
مطالعه و آگاهی
«اینترنت با مغز ما چه می کند؟» دربرگیرندهی ده فصل است. خوانش این کتاب مخاطبان را با جهان شگفتانگیز به خاطرسپاری دادهها و روند تاثیر فناوری بر آن همراه میسازد. این اثر با ترجمهی روان و بسیار خوب «محمود حبیبی» سال ۱۳۹۴ در قالب مجموعه کتابهای «تجربه و هنر زندگی» از سوی نشرگمان انتشار یافت و تا کنون به چاپ هشتم رسیده است.
نیکلاس کار کتابش را در ۳۴۵ صفحه نوشته است اما پایان این کتاب، آغاز نوعی آگاهی در ماست. اندیشیدن به تمرکزی که تحلیل میرود و دریافت انبوه دادههایی که به ذهن نمیسپاریم .