دهه 40، دکتر منوچهر ستوده از سوی انجمن آثار ملی مامور ثبت بناهای تاریخی کرانه دریای کاسپین میشود. وقتی او بنای آرامگاه « تاج الدین شیخ محمود خیوی» را میبینید، بنای آرامگاه را یکی از عجایب هفتگانه گیلان توصیف کرده و در پایان مینویسد: «این بنا به نظر من واسطهالعقد نگین انگشتری بناهای تاریخی گیلان است.»
اما بنایی که در سال 1352 در فهرست آثار ملی ثبت شده، بی حفاظ و نگهبان در میان جنگلهای آستارا رها شده و مورد دستبرد حفاران غیرمجاز قرار میگیرد.
اگر به قصد دیدن قدیمیترین بنای تاریخی به شهرستان آستارا بروید، بسیاری نه نام عارف قرن هشتم را شنیدهاند و نه موقعیت دقیق آرامگاه را میدانند. آنها هم که اراداتی به او دارند، به زبان تالشی او را «مَلامَمود» مینامند. بنابراین وقتی میپرسید «آرامگاه خیوی» انتظار آدرسدهی درست نداشته باشید. مردم غرب گیلان به مدفن بزرگان، عرفا و سادات «تُربَه» میگویند و مردم شرق گیلان «بُقعَه»
ستوده در جلد نخست کتاب «از آستارا تا اِستارباد» محل بنای بقعه خیوی را در «لَمیر محله» نوشته و منابع جدید در روستای «عنبران محله». با این وجود، فنآوریهای جدید هم نتوانست راهنمای ما برای یافتن مکان دقیق باشد. بهویژه آنکه از شهر آستارا تا عنبران محله، تابلوی راهنمای گردشگری هم دیده نمیشود. به ناچار از مطلعین آستارا کمک میگیریم.
به قصد دیدن قدیمیترین بنای تاریخی به شهرستان آستارا بروید، بسیاری نه نام عارف قرن هشتم را شنیدهاند و نه موقعیت دقیق آرامگاه را میدانند. آنها هم که اراداتی به او دارند، به زبان تالشی او را «مَلامَمود» مینامند
«محمد کاکایی عنبران» یکی از فعالان فرهنگی روستای عنبران محله است و دراین باره به مرور میگوید: «شیخ تاج الدین محمود خیوی» یکی از عرفای بزرگ قرن هشتم بود.
«خیو»، نام قدیم «مشکین شهر» است و ظاهرا تاج الدین مدتی به خیو یا همان مشکین شهر رفته و در آنجا تدریس میکرد. او اصالتا تالش بود و برای تدریس به خیو مهاجرت میکند و دوباره به وطن خود باز میگردد.
البته اهالی خیو یا مشکینشهر، هم تالش زبان بودند.خیاو به زبان تالشی به خیار میگویند چون محصول کشاورزی مشکینشهر، خیار بود. اکنون همباغ های خیار در مشکینشهر زیاد است.
اهالی «عنبران محله» از «عنبران علیا» واقع در شهرستان نمین مهاجرت کردهاند. در محوطههای تاریخی عنبران علیا، یافتههایی به قدمت دوره ساسانی یافت شده که در موزه اردبیل نگهداری میشود. در مقطعی از تاریخ، بخشی از اهالی عنبران علیا به جلگه شهرستان آستارا مهاجرت کرده و روستای عنبران محله را شکل میدهند.
این روستا به لحاظ جغرافیایی، موقعیتی دارد که حائل به کوه بوده و به نوعی در بن بست قرار دارد. به همین دلیل فرهنگ این منطقه و زبان تالشی آنها دست نخوردهتر باقی مانده است. در سالهای اخیر به خاطر وصلتهای خانوادگی، شاهد ترکیب جمعیتی ترک و تالش در عنبران محله هستیم.
کاکائی، درباره مذهب اهالی هم میگوید: روستاهای اطراف همگی اهل سنت و شافعی مذهب هستند ولی با شیعیان منطقه روابط حسنهای دارند. مردم این منطقه به شیخ تاجالدین خیلی عقیده دارند، او عارف وارستهای است که مردم برای برآورده شدن حاجات به وی متوسل میشوند. بههمین دلیل مردم به این تربه اعتقاد زیادی دارند. خود ساختمان آرامگاه به گونهای طراحی شده که فضای روحانی به زوار میدهد. قرارگیری بقعه در دل جنگل، فضای آرامش بخشی به زائران میدهد. خود من هر زمان گرفتاری دارم و یا میخواهم با خدای خود خلوت کنم، به زیارت تربه تاجالدین میروم.
کاکائی، درباره سنگ قبور در آرامگاه هم میگوید: سه قبر در آرامگاه موجود است که احتمالا نفر وسط شیخ تاج الدین است. سنگ قبرهای اصلی و برخی از سنگ قبرهای اطراف گورستان را چندسال پیش اداره میراث فرهنگی با خود برد و از سرنوشت آن بی خبریم و گورهای داخل آرامگاه یک بار بطور کامل کنده شده بود و هنوز هم شاهد رفتارهای نابخردانه سودجویان هستیم و حتی برخی از سنگ لاشههای دیوار را کنده و بردهاند.
وی، از عدم حفاظت از این بنای ارزشمند گلهمند است و میگوید: بنایی که سال 1352 ثبت ملی شده، متعلق به همه ملت ایران است و بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد ولی بسیاری از مردم آستارا حتی این اثر تاریخی را نمیشناسند.
پیشنهاد کاکائی استفاده از بخش خصوصی و سازمانهای مردم نهاد محلی است و میگوید: دهیاری به کمک اداره میراث فرهنگی میتواند حریم آرامگاه را به بخش خصوصی واگذار نماید و مثلا با ایجاد بازارهای هفتگی، هم از بنای ساختمان حفاظت نمایند و هم به گردشگران و زورا خدمات ارائه دهد.
در مسیر رسیدن تا «عنبران محله»، به روستای «بیجاربین» میرسیم. روستایی پر از شالیزار و استخرهای دست کند و یا طبیعی که در زبان تالشی به آن «اَستل» میگویند. سطح این آبگیرها، گیاه قهوهای رنگی در حال رشد است که به تالشی به آن «چِم» میگویند.
به گفته اهالی در فصول گرم که رشد بیش از حد این گیاه مهاجم تمام سطح آبگیر را پر میکند، مسافران به تصور آنکه شانه خاکی جاده است، به آبگیر نزدیک شده و خودروی آنها در آب میافتد و این اتفاق مرتب تکرار میشود، بی آنکه راهداری تابلوی هشدار در مسیر نصب کرده باشد.
پس از روستای بیجاربین، به روستای «ویرمونی» میرسیم و با خانواده «سیفی حیرانی» آشنا میشویم. خانوادهای که تبارشان نه تالش است و نه مهاجرانی از اردبیل. جد ایشان، پس از جداسازی بخشهایی از ایران در عهدنامههای دوره قاجار، به سرزمین مادری کوچ میکنند و برای دریافت شناسنامه، خود را از اهالی ترک منطقه حیران معرفی میکنند و اینگونه نام فامیل سیفی حیرانی برازنده خانوادهای میشود که فرزندانشان اکنون از فعالان فرهنگی شهرستان آستارا هستند.
«شیخ تاج الدین محمود خیوی»، یکی از عرفای بزرگ قرن هشتم و از اهالی خیاوی بوده است. «خیو»، نام قدیم «مشکین شهر» است و ظاهرا تاج الدین از خیو یا همان مشکین شهر به این محله مهاجرت کرده است
روستاهای اطراف و بهویژه عنبران محله، ارادت خاصی به شیخ محمود خیوی دارند. «مهین دخت پیوسته»، مادر خانواده از کرامات شیخ محمود میگوید و خاطرات کودکی و نوجوانی که با مادربزرگش به زیارت تربه «ملاممود» میرفته است. روستاهای اهل سنت شهرستان آستارا، در دهه محرم دستههای عزاداری خود را به سمت تربه خیوی میبرند.
به گفته مهین دخت، نزدیک بقعه از قدیم قبرستان و پر از سنگ قبرهای قدیمی بوده که بیشتر آنها به تاراج رفته است. او میگوید: «سنگ قبر ملا ممود را هم کندند و بردند. روی سردر کتیبهای بود که نوشته شده بود، سرم را بشکن و مغزم را بردار. همین باعث شد کسانیکه دنبال گنج بودند، قبرها را شکافتند. انگار دوتا قبر خالی بوده و در یک قبر طلا داشته، البته من که ندیدم، ولی شکسته شدن سنگ قبرها را دیده بودم.
قدیمها در ورودی تربه را قفل میکردند، یک سرباز هم نگهبان همان محدوده بود. اما سالهاست در آرامگاه باز است تا مردم هر وقت بخواهند به زیارت بروند. ولی بازهم میشنویم برخی برای یافتن گنج اطراف بقعه را میکنند.» مهین دخت از مادربزرگش شنیده که خانه ملاممود بالای کوه مشرف به آرامگاه بوده و بعدها اطراف همان کوه را هم برای یافتن دفینه کندهاند.
فرزاد سیفی حیرانی، همراه و راهنمای ما تا محل تربه شیخ محمود میشود. او نیز خاطراتی از حفارانی دارد که بعضا گفته شده عوامل دولت هستند. کوه مشرف به بقعه را نشان میدهد که یک ردیف درخت سوزنی برگ کاشته شده و توضیح میدهد: «حدود 15 سال پیش، گفتند بالای این کوه معدن دارد و قرار است سنگ معدنی استخراج کنند. چندین ماه بالای کوه و حریم پایین کوه را کندند. از محلیها کسی هم اجازه نداشت اطراف محل حفاری برود. پسر یکی از مسؤولان طراز اول را هم مرتب میدیدیم. بعدها هم محل حفاری را پر کردند و جایش درخت کاج کاشتند.»
و من به ردیف درختان همیشه سبز کاج پای کوه مینگرم، که با درختان بومی محله- که در این فصل سال هنوز در خزان هستند- هیچ تناسبی ندارد. همچون دیگر زیارتگاههای گیلان، اطراف بنای آرامگاه خیوی نیز چندین اصله درخت تنومند آزاد قرار دارد. و درختان جوانتری که از شکل برگهای خشک زیرپا و دانههای بلوط وحشی میتوان فهمید از گونه جنگلهای هیرکانی هستند.
اما حتی یک اصله درخت «کیش» هم نمیبینم. درخت کیش یا شمشاد، گونه دیگری از درختان هیرکانی است که بهواسطه همیشه سبز بودنش دراندیشه مردم گیلان نماد جاودانگی بوده و مقدس است و به همین دلیل در اکثر زیارتگاههای گیلان درخت کیش هم میکاشتند.
دکتر ستوده در مشاهدات خود، در اطراف مزار یادآور شده که 12 اصله درخت کیش قدیمی دیده است. و چون درخت کیش رشد کندی دارد و به خاطر چوب سخت و محکم آن طالبان زیادی دارد، لابد نخستین گنج به سرقت رفت در حریم آرامگاه، همین 12 اصله درخت کیش بوده است.
نزدیک به ساختمان آرامگاه -که بنایی مکعب مستطیل با گنبدی دو پوسته است- تابلویی از سوی اداره میراث فرهنگی نصب شده و مختصری پیرامون این بنا به نقل از دکتر ستوده نوشته شده؛ بنایی که شهریورماه 1352 و به شماره 951 در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
بر همین اساس، توصیف کامل این اثر ملی را از منبع اصلی متذکر میشوم: «بقعه شیخ تاج الدین محمود خیوی در لمیر محله آستارا.کنار یکی از شعب طرف راست رودخانه آستارا، پوزه کوهی است که مسلط بر اراضی شالیزار اطراف است. در میان جنگلی از درختان کیش قدیمی که دوازده اصله آنها بسیار کهن است و زیر سایه سه درخت آزاد قطور کهنسال، بنائی مکعب شکل از سنگ و آجر است.
حدود 15 سال پیش، گفتند بالای این کوه معدن دارد و قرار است سنگ معدنی استخراج کنند. چندین ماه بالای کوه و حریم پایین کوه را کندند. از محلیها کسی هم اجازه نداشت اطراف محل حفاری برود. پسر یکی از مسؤولان طراز اول را هم مرتب میدیدیم. بعدها هم محل حفاری را پر کردند و جایش درخت کاج کاشتند
قسمت پائین چهار دیوار بنا، سنگ تراشیده و ارتفاع آن در دیوارهای جنوبی و غربی و شمالی 250 سانتی متر و طرف شرقی 350 سانتیمتر است. مابقی ارتفاع دیوارها تا 580 سانتیمتر که ارتفاع اصلی بنا غیر از گنبد است، از آجر چیده شده است. ابعاد ضلع شرقی و غربی از خارج 520 سانتیمتر و اضلاع شمالی و جوبی 510 سانتیمتر است.
بام این بنا، گنبدی مدور آجری است که آبروی آن به دو ناودان سنگی که در دو گوشه اضلاع جنوبی و شمالی تعبیه شده است، منتهی میشود. در ورودی شرقی و به عرض 76 سانتیمتر و ارتفاع و ارتفاع 167 سانتیمتر است.
از این در وارد اطاقی به ابعاد 373 سانترمتر میشود. در سه دیوار غربی و جنوبی و شمالی به ترتیب، پنجرههایی به ابعاد 53 سانتیمتردر 92 سانتیمتر و 45 سانتیمتر 92 سانتیمتر و 47 سانترمتر در 93 سانتیمتر، با طاقی هلالی بنا شده است که هر سه پنجره آهنی مشبک است و از خارج توری دارد.
در این اطاق مربع شکل سه قبر با سه سنگ قبر است. قبر وسط که مزار شیخ محمود است، سنگی به طول 210 سانترمتر و عرض 69 سانتیمتر و ارتفاع آن از سطح بقعه 35 سانتیمتر است. قبر شمالی سنگی به طول 210 و عرض 72 و ارتفاع 28 سانتیمتر دارد. سنگی به شکل مکعب مستطیل، عمودا بر بالای سر مدفون و سنگ دیگری به همان شکل پائین پای او نصب شده است. قبر سوم که طرف جنوبی قبر شیخ است، سنگی به طول 210 و عرض 66 و ارتفاع 30 سانتیمتر دارد. مسلما دو قبر طرفین شیخ، قبور نزدیکان یا جانشینان اوست.
بر بالای سر شیخ محمود سنگ سیاه رنگ به عرض 54 و ارتفاع 95 سانتیمتر است که با خط خوش نسخ بر آن عباراتی نوشته شده است. بر پائین پای شیخ نیز سنگی عمودا نصب شده است. ارتفاع این سنگ 73 و عرض پایه آن 40 و قطر دایره بالای آن 38 سانتیمتر است.
بر بدنه خارج سنگی که بر بالای سر شیخ محمود است، این عبارات خوانده میشود:
هذا مرقد الشیخ العالم العامل الفاضل الکامل الزاهد العابد تاج المله والدین محمود بن الشیخ هدیه الخیوی طاب ثراهما توفی ضخوه الحادی و العشر من جمادی الثانیه سنه اثنین و ثلثین و سبعمایه.
بر طرف دیگر سنگی که روی آن به طرف قبر شیخ است، نقش و نگار زیبا و اطراف آن دو بیت شعر عربی از ابوالعتاهیه است. بدین قرار:
کفی خزانا بدفنک ثم انی / نفضت تراب قبرک من یدیّا
و کانت فی حیوتک لی عظات/ و انت الیوم او عظ منک حیّا
بر قسمت پائین قطر سنگ که رو به شمال قرار میگیرد، این عبارات حک شده است: عمل یدالاستاد شرف الدین عثمان بن جمال الشیرازی
در حاشیه پشت سنگ این عبارت است:
الساعی فی عماره هذه ابنه و الوالی فی عهد المجاهد (حق جهاد شکسته است) قال حکیم ابلغ العظات النظر الی محله الاموات.
در حیاط بقعه، در زیر درختان کیش، سنگهای قدیمی به اشکال مختلف دیده میشود که بیشتر نقشها و نوشتههای آنها فرسوده شده و از میان رفته است. یکی دو سنگ شکسته مرمر که یکی متعلق به محرابی قدیمی بوده است، جلو در ورودی بقعه است و بر دیگری نقوش تیر و کمان و نظایر آنها دیده میشود. سنگ آهکی دیگری که داخل آن خالی است به طول 35 و عرض 31 و ارتفاع آن با پایه 55 سانتیمتر، در حیاط بود که بر چهار طرف آن نقش و نگار داشت و بر حاشیه قسمت بالای آن، با خط نسخ آیه الکرسی تا آخر حک شده بود. سنگهای تراشیده متعدد که شاید روزی سنگ قبر مردی یا زنی دیده میشده است در اطراف بقعه زیاد است. این بنا به نظر من واسطه العقد نگین انگشتری بناهای تاریخی گیلان است.»
در شهرستان آستارا بناهای میراثی ارزشمند کم نیست و متأسفانه اداره میراث فرهنگی به لحاظ منابع مالی و نیروی انسانی بسیار محدود بوده و امکان حفاظت شبانه روزی از بناهای میراثی را ندارد
درحال حاضر هیچ سنگ قبری با مشخصات یاد شده داخل آرامگاه وجود ندارد و تنها یک سنگ قبر تقریبا سالم با نقوشی عجیب و چند سنگ قبر شکسته شده در محوطه پراکنده است. دو سنگ مستطیل شکل نیز نزدیک بقعه قرار دارد که انگار تراشیده و میان تهی شده و پراز آب میباشد و پای درختان تنومند آزاد، آثار کنده کاری دیده میشود.
مدیر اداره میراث فرهنگی شهرستان آستارا، درباره بنای آرامگاه شیخ تاج الدین خیوی میگوید: باتوجه به اینکه این بنا در گورستان قدیمی قرار گرفته، متولی اصلی اداره اوقاف شهرستان است. اما به لحاظ اینکه بنا ثبت ملی است، اداره میراث فرهنگی در ادوار گذشته برای حفاظت، مرمت و محوطهسازی اطراف آرامگاه چندین بار هزینه کرده است.
حسن کاظمی، با اشاره به اقلیم مرطوب گیلان و تاثیر بر تخریب بناهای تاریخی، اذعان دارد که حفاران غیرمجاز نیز بلای جان این بنای ارزشمند شدهاند و یادآور میشود: در شهرستان آستارا بناهای میراثی ارزشمند کم نیست و متأسفانه اداره میراث فرهنگی به لحاظ منابع مالی و نیروی انسانی بسیار محدود بوده و امکان حفاظت شبانه روزی از بناهای میراثی را ندارد.
حسین کاظمی همچنین میگوید: عرصه و حریم آرامگاه شیخ محمود خیوی، اداره اوقاف و منابع طبیعی است و برای ایجاد مکانی برای نگهبانی و حفاظت شبانه روزی و همچنین محوطه سازی برای جذب گردشگر تاکنون موفق نشدهایم تفاهم نامهای با اداره منابع طبیعی داشته باشیم.
این مقام مسؤول، درباره سنگ قبور حریم آرامگاه نیز میگوید: این سنگ قبرها که دارای نقوش خاصی بوده و بسیار ارزشمند هستند، برای حفاظت و همچنین خوانش و پژوهش پیرامون آن به ناچار به موزه باستان شناسی رشت منتقل شده است.
کاظمی، اضافه میکند: ایجاد سایت موزه سنگ قبور دوره اسلامی، مطالبه فرهنگی شهرستان آستاراست و چندسالی است در اداره میراث فرهنگی پیگیری میشود. ولی تا ایجاد مکانی مناسب که بتوان شرایط ایمنی و حفاظتی از این آثار را تضمین کرد، به ناچار سنگ قبور دوره اسلامی در موزه رشت باقی خواهد ماند.
مدیر اداره میراث فرهنگی آستارا همچنین از سرمایه گذاران بخش خصوصی استقبال میکند و میافزاید: باتوجه به نزدیکی بنای بقعه به جاده ترانزیتی گیلان به اردبیل، بستر لازم برای توسعه گردشگری با محوریت بقعه خیوی وجود دارد و درصورت اعلام آمادگی سرمایه گذاران بخش خصوصی، میتوان شرایط را برای محوطه سازی و ایجاد مراکز اقامتی با محوریت این بنای میراثی فرآهم نمود.
حسن کاظمی، از سرنوشت درختان تنومند کیش اطراف بقعه اطلاعی ندارد ولی یادآور میشود: حدود 10 سال قبل به دلیل شیوع آفت شمشاد، بخش اعظم درختان کیش منطقه خشک شده است.
وی، در پاسخ به این سئوال که چرا علائم راهنمای گردشگران در مسیر منتهی به تربه خیوی موجود نیست، تصریح کرد: با دهیاری منطقه مذاکراتی شده و تا چندماه آتی تابلوهای مسیرنما نصب خواهد شد.