مدرنیته رضاشاهی، مظهر تقابل قاجار و پهلوی بود
گفت و گو با بهزاد نیکفهم به بهانهی انتشار کتاب تاریخ گیلان
انتشار سومین جلد از مجموعه آثار تاریخ گیلان ناصر عظیمی در ماههای گذشته به واسطهی جامع نگری و عمقی که وی به تاریخ این مرز و بوم دارد برای بسیاری از صاحبان اندیشه، مورخان و پژوهشگران پهلوی اول، اثر ارزشمند و قابل اتکایی است. پیش از این، دو کتاب دیگر او از همین مجموعه که مربوط به دوره هایی از آغاز تا پایان حکومت های محلی خان سالار و همچنین از ورود شاه عباس تا پایان انقلاب جنگل در سال های اخیر منتشر شد که فهم متفاوتی از پژوهشگری در تاریخ معاصر گیلان ارایه داد.
یک هفته پس از نقد اخیر مرور بر جلد سوم کتاب تاریخ گیلان، «بهزاد نیکفهم» از دانشآموختگان رشته معماری، عضو سازمان نظام مهندسی استان و همچنین عضو هیات علمی دانشگاه آزاد واحد صومعهسرا در شبکه های اجتماعی نظرات متفاوتی ارایه داده است که دریچه جدیدی را به تاریخ عصر رضاشاهی گشود.
گفت و گو با بهزاد نیکفهم پیرامون جلد سوم کتاب تاریخ گیلان و جهت گیری های موجود اخیرا به منظور نقد و بررسی آراء و نظرات صاحبان اندیشه در مقوله های فرهنگ انجام شده است:
* جناب نیکفهم همانطور که اطلاع دارید کتاب تاریخ گیلان اثر ناصر عظیمی، اغلب تحولات مدرنیته در گیلان را مربوط به بندر انزلی و رشت میداند. جنابعالی اخیرا مدعی شده اید که این تحولات در شرق گیلان هم صورت گرفته است. دقیقا در دورهی پهلوی اول در لاهیجان و اساسا شرق گیلان چه تحولی اتفاق افتاد؟
ـ در حوزهی معماری از ۱۳۰۴ تا پایان دوره پهلوی اول بعنوان یک دوره تحول یاد میشود. وقتی دربارهی توسعه یافتگی در ایران معاصر صحبت میکنیم یکی از تظاهرهای این توسعه در حوزهی معماری و شهرسازی بوده است.
با دقت در تاریخ شکل گیری شهرها در این دوره متوجه میشویم که لاهیجان، رودسر و لنگرود در شرق استان بیش از سایر شهرهای دیگر گیلان مورد توجه واقع شدهاند. شهرهای شرق گیلان به جهت نوع مالکیت ها و تاثیراتی که برخی تجار رودسری از اواسط دوره قاجار تا پهلوی اول در رابطه با دادوستد بین ایران و روسیه برعهده داشتند منجر به بروز برخی تحولات شهری در آنها شد. بخصوص شهر رودسر که به واسطهی ارتباط نزدیکی که شخص رضاخان با چند تن از این بزرگان و تجار داشت این اثرگذاری نمود بیشتری دارد.
حتی رضاخان یکی از اولین کاخ های خود به نام کاخ ناهارخوران را در شهر رودسر بنا کرد. به همین خاطر یکی از شهرهایی که در ادبیات معاصر ما بسیار مغفول مانده شهر رودسر است. در رودسر کامل ترین میدان شهری دورهی رضاخانی را شاهد هستیم که در همین دوره ساخته شد و به پایان رسید. این درحالیست که شکل گیری میدان در برخی دیگر از شهرها از جمله انزلی و رشت که در دورهی رضاخانی شروع شد سال ها طول کشید که تکمیل شود و حتی کاملا هم به اتمام نرسیدند.
* بیشتر چه نوع اصلاحات مدنی یا موسسات تمدنی در این بخش از گیلان تاسیس و توسعه یافت؟
ـ معیارهای توسعه یافتگی و حرکت به سمت مدرنیته به عوامل گوناگون معیشتی و اقتصادی وابسته است. بعنوان مثال پراکندگی راههای شوسه، تشکیل ادارات محلی و مدارس به شیوهی جدید، خیابان کشی های داخل شهری، ورود و توسعه شبکه برق رسانی، ایجاد شبکهی حمل و نقل عمومی، راهدارخانه از جمله موضوعاتی بود که در راستای توسعه یافتگی آن دوران رخ داد. همچنین عمده جرایدی که در آن دوره وجود دارد بار خبریشان عموما روی مرکزیت رشت، انزلی و لاهیجان و کمی رودسر است. در واقع اینها فاکتورهایی است که نشان میدهد توجهی بیشتری از سوی حاکمیت به این مناطق بوده و امری بسیاری طبیعی است. عمدهی روابط تجاری و اقتصادی از دوره قاجار تا پهلوی با سرزمین های شمالی نیز از طریق دریای خزر و بنادر این مناطق انجام شده است.
آن چیزی که مشخص است رضاشاه توجه ویژه ای به بندر انزلی داشت و در یک رقابت میان قاجار و پهلوی ابتدا آثار دورهی قاجاری در این شهر را از جمله بنای شمس العماره را از بین میبرد و با استفاده از الگوی معماری که به اروپای شرقی توجه دارد ساختمانهای جدید از جمله کاخ میان پشته و ساختمان موزیک و شهرداری را بنا میکند.
* چرا چنین تحولی درغرب گیلان اتفاق نیافتاد؟
– در غرب گیلان این موضوع کاملا به محاق رفت. مناطق تالش، فومنات و گسکرات به دلیل خان سالاری موجود و حکام محلی در منطقه و زاویهای که در آن دوره با حاکمیت پهلوی اول داشتند با عدم توسعه یافتگی مواجه شدند و چندان مورد توجه قرار نگرفتند. در حالیکه این مساله برای شهر آستارا به دلیل مرزی بودن و تجارتی که در منطقه وجود داشت اتفاق نیافتاد.
در نگاهی به نهضت جنگل هم می بینیم که این نهضت نتوانست در شرق گیلان خیلی نفوذ داشته باشد ولی درغرب استان با آنها همراهی میشد و موفق بود . شاید به دلیل همراهی حکام محلی بود. به این خاطر پس از به حکومت رسیدن رضاخان وی نگاه غضبناکی به آن مناطق (غرب گیلان) دارد.
*چقدر این اتفاقات وابسته به حاکمیت بود؟
ـ تا حدود زیادی وابسته است. اساسا شکل دهی این شهرها در شرق گیلان براساس روابط رضاشاه و دوستی با چند خانوادهی سرشناس و تجار رودسری بود. حتی یکی از این خانواده ها نمایندهی رسمی دولت در تجارت نفت با روسیه بود. یا اینکه خیلی از مصالحی که از روسیه وارد ایران می شد از طریق دریای خزر و بنادر این شهرها بود.
پیشتر در نوشتاری دیدم که نمیشود غرب و شرق گیلان یعنی بیه پس و بیه پیش را در دوره پهلوی در یک کفه قرار داد. در واقع غرب گیلان به دلایل مختلف و وجود حاکمیت مرکزی، آنگونه که شرق استان به واسطهی داد وستد با مازندران و ارتباط نزدیک با حاکمیت پهلوی داشت نتوانست پیشرفت کند.
*چقدر خود مردم نقش داشتند؟
ـ به نظر میرسد شرایط اجتماعی جامعهی آن دورهی ایران خیلی به سمت مدنیت و پیشرفت نرفته بود و مردم چندان تاثیر گذار نبودند. بعنوان مثال در رودسر دورهی پهلوی اول، دور میدان فقط ۱۱ اداره دولتی وجود داشت که نشان دهندهی وجود رابطه فیمابین با قدرت حاکمیت بوده است. این ارتباط و روند در شهرسازی و معماری رودسر تاثیرگذار بود و تحول در معماری این منطقه ناشی از این روابط بوده است.
از سوی دیگر کشور درحال طی کردن توسعهی اجتماعی از نوع مدل رضاخانی بوده وعملا توسعه و مدنیت به مفهوم امروزی اتفاق نیافتاده بود.
* مواردی که به آن اشاره کردید بیشتر به رودسر معطوف شده است. در لاهیجان و لنگرود چندان نمونه ای وجود ندارد.
ـ اتفاقا همزمان با دوره ای که همزمان با آغاز مدرنیزه در اروپا بود نوع ارتباطات ایران و اروپا را مخصوصا از طریق مسیر بندر انزلی میبینیم و این تغییر اساسی از دورهی قاجاریه بنیان گذاشته شد و به اوج رسید. اما وقتی از دوره پهلوی اول صحبت میکنیم، نگرش مدرنیزاسیون شامل همهی کشور می شود. در این دوره تجربهی تشکیل آموزش و پرورش، مدارس دخترانه و شهرهایی را داریم که با مداخله مستقیم شهرسازان احداث شده اند. در واقع رشت و انزلی قبل از دوره پهلوی این تحولات را شاهد هستند. اما شرق و غرب استان از این تغییرات محروم نبودند. به عقب که بر میگردیم میبینیم که رودسر و لنگرود به واسطهی نوع دریانوردی که درآن زمان وجود داشت خود دارای بندر بودند و از طریق این بنادر در دورهی قاجاریه با کشورهای شمالی دریای خزر به تبادل کالا و مسافر میپرداختند. حتی راه گذری به سمت اروپا بودند. اما توسعهی راه دریایی به اروپا به دلایل جغرافیایی بیشتر از سمت پیر بازار و انزلی صورت گرفته بود.
ارتباطات و دوستی رضاشاه با دو خانوادهی معروف رودسری (ارفع التجار و امیر رییس) که تعاملات زیادی در دوره قاجاریه با روسیه داشتند، به ۵ سال پیش از شروع حکومت پهلوی و در زمان صدراعظمی وی برمیگردد. جالب اینکه شهر رودسر در آن زمان بندر و محصولات تولیدی خاصی نداشت و در واقع ارتباط افراد بود که این روابط را فراهم میکرد.
اما در شرق استان همزمان با رودسر در شهرهای لاهیجان و لنگرود نیز شاهد تحولاتی هستیم. اتفاقا وقتی به تصاویری که مربوط به عکسبرداری هوایی سال های ۱۳۳۵ به این سو است نگاه میکنیم میبینیم یکی از بهترین سندهای موجود که در قرائت شکل شهر وجود دارد همین نقشههای هوایی هستند که توسط ارتش تهیه شده است و سابقهاش در کشور به یک قرن میرسد. در این نقشهها، تحولاتی مانند خیابان کشیهای جدید را شاهد هستیم. اساسا خیابان کشی در دورهی پهلوی یک دگر ریسی شهری و تبدیل شهرهای محله محور به شهرهای مدل اروپایی را نشان میدهد.
حتی در لاهیجان با خیابان کشیهای صورت گرفته شاهد گسست دربافت تاریخی آن هستیم. بافت تاریخی لاهیجان قدمتی به درازای تاریخ دارد و این شهر مرکز بیه پیش در استان بود. در مظاهر جدید این دوره در لاهیجان تفرجگاهها و املاک سلطنتی و سبکهای جدیدی از شهرسازی می بینیم که همه اینها قرائت هایی از سبک شهرسازی جدید است. به وجود آمدن میدان چه ها و فلکه ها به جای محلات مرکزی که در این شهر نقش مهمی داشتند از همین نمونه است. در لاهیجان محلات ۸ گانه یک شهرسازی مبنتی بر استخوان بندی محله ای وجود داشت که هر کدام حول محور یک مرکز مذهبی و بقعه هایی مربوط به سادات کیایی شکل گرفته بودند.
این نظام محلهای در بافت تاریخی، دقیقا در دورهی پهلوی و با توسعه شهری و بازگشایی خیابان های جدید از بین می رود که تظاهر آن ایجاد بلوار است که پیش از این دورهی قاجاریه وجود نداشت.
با گاهی به اسناد تاریخی و عکس های موجود هوایی سال ۱۳۳۵ از شهر لنگرود شاهد تغییرات رضاشاهی هستیم. شهری که مبتنی بر ساختار قدرتمند قجری است ناگهان در دوره پهلوی اول شاهد تغییراتی می شود که متاثر از تغییر دولت مرکزی در ایران است. این درحالیست که در همان برهه غرب گیلان به دلایل مختلف از جمله خواستگاه نهضت جنگل بودن مورد جفا و عدم توسعه یافتگی قرار می گیرد.
* نگاه نویسنده به تحولات مدرنسیم در این دو شهر بیش از این که به تمایل شخصی رضاشاه متکی شده باشد در کنار خواست و ارادهی حاکمیت در پهلوی اول، بیشتر حاصل یک روابط گسترده بین گیلان و کشورهای همسایه نیز بود. اما نمونه ها و مصادیق شما بیشتر حول و علاقه شخصی رضاشاه بود؟
ـ نمیتوان این موضوع را به یک جناح ربط داد. اساسا در همه مظاهر توسعه عوامل متعددی در کنار هم نقش دارند. اما آن چیزی که
مشخص است رضاشاه توجه ویژهای به بندر پهلوی و انزلی داشت و در یک رقابت میان قاجار و خودش ابتدا آثار دوره قاجاری در این شهر را از جمله بنای شمس العماره را از بین میبرد و با استفاده از الگوی معماری که به اروپای شرقی توجه دارد ساختمانهای جدید از جمله کاخ میان پشته و ساختمان موزیک و شهرداری را بنا میکند چرا که انزلی را مظهر ارتباط کشور با اروپا میداند. همچنین مجموعه اقداماتی که در رودسر انجام می دهد به تناسب اینست که لاهیجان از دورهی صفویه تا قاجاریه در استان مرکزیت داشت.
بافت تاریخی لاهیجان قدمتی به درازای تاریخ دارد و این شهر مرکز بیه پیش در استان بود. در مظاهر جدید این دوره در لاهیجان تفرجگاهها، املاک سلطلنتی و سبک های جدیدی از شهرسازی اساسا قرائت هایی از سبک شهرسازی جدید در ایران است.
حتی ارتباطات و دوستی رضاشاه با دو خانواده معروف رودسری (ارفع التجار و امیر رییس) که تعاملات زیادی در دوره قاجاریه با روسیه داشتند، به ۵ سال پیش از شروع حکومت پهلوی و در زمان صدراعظمی وی برمی گردد. جالب اینکه شهر رودسر در آن زمان بندر و محصولات تولیدی خاصی نداشت و در واقع ارتباط افراد بود که این روابط را فراهم کرد.
از سوی دیگر، با وجود اینکه انزلی همیشه بندر مهمی از دوره قاجاریه بود و محصولاتی از جمله چوب و مصالح از روسیه وارد این شهر بندری میشد، این لوازم از طریق انزلی به لنگرود برای ساخت خانه های اربابی ارسال می گشت. حتی تا دورهی ناصری، لنگرود بندری داشت که از طریق رودخانه به دریا متصل بود. این موضوع نشان میدهد که لنگرود در داد و ستد دریایی کمتر از بندر انزلی نبوده است.