نجاری در دُکان «سرخ دار»

داستان ارّه و چوب با روایتی زنانه

1 779

 مردان و زنانی  که از کنار کارگاه روشن نجاری آنها می‌گذرند اگر لحظه‌ای بایستند، بانوی جوانی را می‌بینند که همراه با همسرش دست‌سازه‌های چوبی را با هنرمندی تمام می‌آفرینند.  بسیاری از آنان که «سودابه مهربخش» را  مشغول به کار با  دستگاه‌های خراطی و پولیش، اره‌ی فارسی‌بر، میخ‌کوب  و منگنه‌کوب  در کارگاه «سرخ‌دار»می‌بینند، برق شگفتی در چشم‌هاشان پدیدار می‌شود اما کمی که به تماشا می‌ایستند درمی‌یابند، زنان هم می‌توانند  نجاران ماهری باشند.

 پای حرف‌هایش که می‌نشینم، می‌گوید: اکثر دوستان و آشنایان من را به اسم سودی می‌شناسند. بیستم بهمن ۱۴۰۰، بیست و نه سالگی‌ام تمام می‌شود. در تمامی دوران تحصیلم عاشق نقاشی بودم و تا سال اول دبیرستان به سختی درس خواندم و با وجود  مخالفت شدید اولیاء مدرسه  بخاطر معدل بالای اول دبیرستانم، در هنرستان و  رشته‌ی نقاشی مشغول به تحصیل شدم. مقطع کارشناسی‌ام را در رشته‌ی هنرهای اسلامی، گرایش نگارگری در دانشگاه هنر اسلامی تبریز و مقطع ارشد را در رشته صنایع دستی در دانشگاه الزهرا تحصیل کردم.

جرقه‌ای برای آغاز

وی ادامه می‌دهد: و اما سال ۱۳۹۸ در مدرسه‌ای به عنوان معلم هنر فعالیت می‌کردم.  همان ابتدای کار مدرسه به من این اجازه را داد که یک واحد کاری تحت عنوان کار با چوب برای دانش آموزان در نظر بگیرم و این جرقه‌ی بزرگی بود که به دنیای پروژه‌های چوبی کودکان ورود کنم و از آن مسیر تصاویر جدید به همراه ایده‌های خلاقانه‌ای رخ داد و سبب شد تا با همسرم درباره‌ی کار کردنم در این رشته به صورت جدی صحبت کردم. همان موقع فیلم‌هایی از زنان نجار و خراط در گاراژهای خانگی می‌دیدم که روزانه ساعتی را در کارگاه می‌گذرانند و این موضوع اشتیاق من را دوچندان کرد تا خراطی را بصورت جدی ادامه دهم و دستگاه بخرم که خوشبختانه تمامی این‌ها هم میسر شد تا  این که دقیقا  خرداد ۱۳۹۹ ما کارگاه مستقلی راه‌اندازی کردیم.

 این بانوی کارآفرین در بخشی از سخنانش اظهار می‌دارد: به شخصه در حوزه‌ی خراطی چوب کار می‌کنم و دارای مدرک از سازمان صنایع دستی استان گیلان هستم و همسرم به دلیل تحصیل در رشته‌ی هنرهای اسلامی گرایش چوب تمامی کارهای درودگری و شاخه‌های مرتبط با چوب را بر عهده دارد. کما اینکه به طراحی سه بعدی و اجرای دکوراسیون داخلی مسلط  و علاقمند است و در این حوزه هم فعالیت دارد. ما  در مسیر تولید  طراحی‌ها و اتودهای اولیه را باهم می‌زنیم و در اندازه‌گیری‌ها به نتیجه می‌رسیم. ساخت اسکلت اصلی و بدنه بر عهده‌ی همسرم است و معمولا من روی قسمت‌های ظریف‌تر وقت می‌گذارم و پرداخت با من است. اگر زمانی کاری را سفارش بگیریم که از لحاظ زمان محدودیت داشته باشیم، باهم برش، ساخت و پرداخت را انجام می‌دهیم.

روایت  کار و زندگی

 حکایت آشنایی این زوج خلاق و کوشا چنین است: من و همسرم «علی پورمهران» در دوران کارشناسی با هم آشنا شدیم و تصمیمات بزرگی گرفتیم که تاسیس این کارگاه فقط یکی از آنهاست. خراطی را علی یادم داد و به من کمک کرد تا بدون هیچ ترسی کار کنم و همیشه برایم شرایطی را فراهم کرد تا درجا نزنم و در کار سه پله جلوتر را ببینم، از این رو همیشه سپاسگزار اعتمادش هستم و خواهم بود.

تولید بر اساس نیاز مشتری

 مهر بخش یادآورمی‌شود:  ۹۰ درصد تولیدات ما کاملا سفارشی است و مطابق با نیاز و خواست مشتری‌ها ساخته می‌شود.۱۰ درصد تولیدات هم به طراحی ایده‌های ما و آزمون خطاهای کارهایی که در فضای مجازی مورد توجه است برمی‌گردد. ما درباره‌ی آنها صحبت می‌کنیم و روی کارهای ساخته شده اتود می‌زنیم و به محصول جدیدی می‌رسیم. حتی این اتودها باعث می‌شود که ابزارهایی تولید کنیم که کارمان را متفاوت‌تر انجام دهد و این بسیار برای ما لذت بخش است. در واقع  ما کلا سفارشی کار می‌کنیم و محصول از پیش ساخته شده برای فروش نداریم. به همین دلیل همیشه با تجربیات مشتری‌ها در مورد نیازشان هم مسیر می‌شویم.

من در تمام زندگی‌ام فعالیت‌ها را به دور از تفکر مردانه و زنانه پیش بردم و این موضوع در خانواده‌ام کاملا پذیرفته شده بود و هیچ‌ وقت بخاطر کاری منع نشدم. همیشه شرایط آزمون و خطا و ریسک‌پذیری را داشتم و با همین تفکر شروع به کار کردم.

تصور می‌کنیم که «چه چیزی می‌تواند کمک کننده باشد» و به مشتری رویکردی  ارائه می‌دهیم مبتنی بر این جمله« شما می‌توانید چیزی را داشته باشید که خاص خودتان است، نه آن چیزی که مناسب بازار است». در نهایت ما در مورد نوع طرح، متریال، رنگ صحبت می‌کنیم و تصمیم می‌گیریم. آنچه که در این میان رخ می‌دهد ترسیم مسیر برای مشتری، تجسم بیشتر برای آنها، تجربه کاری و رشد برای ماست و البته در این  عرصه کیفیت محصول برای ما در اولویت است. همیشه سعی‌مان  بر این است که با بهترین متریال، با کیفیت‌ترین کار ممکن را تحویل مشتری بدهیم. گاها اتفاق افتاده که سفارشی دیرتر از موعد تحویل داده شده و این بدلیل کنترل کیفیت بوده است.

عرضه‌ی آثار در فضای مجازی

نخستین بار محصولات این زوج نجار را در صفحه‌ی اینستاگرام‌شان دیدم.اصلا باب آشنایی ما هم همان صفحه بود. او در این باره بیان می‌کند: ما در فضای مجازی فروش هم داریم. اما موضوعی که به شخصه با آن برخورد کردم، متوجه شدم بیشتر مردم بسیار علاقمند هستند که به فروشگاهی برخورد کنند تا از میان محصولات ساخته شده چیزی را انتخاب کرده و بخرند.

داستان یک روز

سودابه بانو در شرح داستان یک روز کاری‌ خود و همسرش  می‌گوید: روز کاری ما به تعداد سفارشات بستگی دارد. در تقویم تعداد کارها و زمان تحویل را مشخص می‌کنیم و برنامه‌ی کاری را مطابق با خرید چوب، یراق و تایم طراحی و اندازه‌گیری می‌چینیم و سعی می‌کنیم که کارها را همزمان با هم پیش ببریم. بعضی اوقات هم بخاطر فشار کاری تا ساعت ۳ بامداد توی کارگاه کار می‌کنیم تا کار را به اتمام برسانیم.

آموزش

آنها آنچه را که می‌دانند به علاقمندان  یاد می دهند و این آموزش در واقع می تواند مسیری باشد تا  دیگران هم وارد عرصه‌ی کار و تولید شوند. مهربخش می‌گوید: در کنار تولید محصولات چوبی ما آموزش به تمامی سنین برای بانوان و آقایان در رشته‌های هنرهای چوبی و درودگری در فضای کارگاهی در نظر گرفتیم و هم اکنون  هنرآموزان خانم در رشته خراطی و درودگری و  هنرآموزان کودک و نوجوان در رشته معرق چوب  مشغول به آموزش هستند.

بانوان نجار هم می‌توانند باشند

 وقتی سخن از حرفه‌هایی چون نجاری و خراطی  به میان می‌آید، شاید نخست این گونه اندیشیده شود که چنین مشاغلی مردانه هستند اما این بانوی نجار اظهار می‌کند: من در تمام زندگی‌ام فعالیت‌ها را به دور از تفکر مردانه و زنانه پیش بردم و این موضوع در خانواده‌ام کاملا پذیرفته شده بود و هیچ‌ وقت بخاطر کاری منع نشدم.

موضوع جالب توجه این است که تعدادی از سفارشات هم بخاطر این‌که من حضور دارم اتفاق می‌افتد چرا که بسیاری از خانم‌ها معتقدند که ظرافت و پرداخت کار از دید یک خانم نجار بسیار متفاوت‌تر است. در این میان بعضی وقت‌ها هم خانم‌هایی به کارگاه سر می‌زنند و راجع به علایق‌شان به نجاری صحبت می‌کنند و خوشحالند که فضایی را پیدا کردند تا بتوانند چند دقیقه در آن قدم بگذارند.

همیشه شرایط آزمون و خطا و ریسک‌پذیری را داشتم و با همین تفکر شروع به کار کردم. گاهی اتفاق می‌افتد که مردان مسن‌تر جلوی در کارگاه می‌ایستند و با تعجب نگاه می‌کنند و در بعضی موارد وارد کارگاه می‌شوند و از من می‌پرسند،« زَی جان؟ دستگاه تراشکاری امره کار کودندری؟» و من با آنها گفتگو می‌کنم و راجع به کار توضیح می‌دهم. موضوع جالب توجه این است که تعدادی از سفارشات هم بخاطر این‌که من حضور دارم اتفاق می‌افتد چرا که بسیاری از خانم‌ها معتقدند که ظرافت و پرداخت کار از دید یک خانم نجار بسیار متفاوت‌تر است. در این میان بعضی وقت‌ها هم خانم‌هایی به کارگاه سر می‌زنند و راجع به علایق‌شان به نجاری صحبت می‌کنند و خوشحالند که فضایی را پیدا کردند تا بتوانند چند دقیقه در آن قدم بگذارند.

حرف‌های سودابه بانو که به پایان می‌رسد، او را به خدا می‌سپارم و به همه‌ی جوانانی فکر می کنم که می‌توانند با تکیه بر علایق  و تجارب و آموخته‌هاشان، خالق دنیای حرفه‌ای خویش باشند.

1 نظر
  1. مجتبی می گوید

    از اینکه این آدم ها را شناساندید سپاسگزارم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.