نگاتیوهای برجای مانده از گذشته، روایتی تماشایی از زیستن آدمی هستند. قابهای کوچکی که لحظهها بر آنها ماندگار شدهاند و میتوانند آدمی را راهی سفری دور و دراز در دالانهای تاریک و روشن زمان سازند. و اما اینک آثار 《نگار فدایی》 که آمیختهای از جهان واقعی نگاتیوها و پرواز سیمرغ خیالش است در شهر ساحلی انزلی چشمها را به مهمانی تماشا فرا میخواند. نمایشگاهی آکنده از نقش و نگار و خاطره که در گالری «چوم» برپا شده وعنوان «خاطره میماند» بر پیشانیاش حک شده است .
پای حرفهای نگار فدایی که می نشینیم، چنین میگوید: تهران شهری است که در آن به دنیا آمدم، اما حدود سه سال است که در روستایی واقع در حد فاصل لاهیجان و سیاهکل با همسرم زندگی میکنم. از ۱۴ سالگی بصورت پیوسته نقاشی ایرانی کار کردم. حدود ۱۸ سالگی به سمت نقاشی مدرن گرایش یافتم و از آن هنگام به شکل حرفهای در این زمینه فعالیت میکنم. تحصیلات دانشگاهیام در رشتهی گرافیک و تصویرسازی است و تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کردهام و آثارم را در نمایشگاههای مختلف انفرادی و گروهی در داخل و خارج از کشور به نمایش گذاشتهام . البته از سال ۹۶ کار با سفال و سرامیک را هم به شکل مستمر شروع کردهام.
این بانوی نقاش تعداد آثارش که درچوم گالری به نمایش گذاشته شده را حدود ۴۰ اثر اعلام کرده و اظهار میکند: آثار به نمایش درآمده در این نمایشگاه، مجموعهی کوچکی از کارهای سالهای اخیرم است. بیشتر این آثار اکریلیک روی بوم هستند و چند طراحی هم در کنار آنها به نمایش درآوردهام.
آدمها و خاطرات
این بانوی هنرمند در بخشی از سخنانش میگوید: ایدهی این مجموعه با نگاتیوهای موجود در خانه شروع شد . نگاتیوهایی که یادآورِ زیست خانوادهی ما بودند و در واقع لحظات نابی که نگاتیو شده بودند. در این نگاتیوها عزیزان زیادی بودند که دیگر در بین ما نیستند . کم کم این نگاتیوها با تصاویر خیالی و رنگهای خودم و پس زمینهی نقاشی ایرانی و طراحیهایم پیش رفت؛ تا جایی که در بسیاری از کارها مرز واقعیت و خیال در هم آمیخته است. واقعیتی که خود خیالی بیش نیست و به گذشته باز میگردد.
وی میافزاید: زنان بطور خودآگاه در این نقاشیها حضور پررنگی دارند. محدودهی بسیار کوچکی از زنان که میخندند، میترسند، فکر میکنند و میرقصند. زنانی که گرچه غرق در روزمرگی و رخوت هستند اما به قول 《ویرجینا ولف》 اتاقی از آنِ خود دارند.
و اما عنصر مهم دیگری که در این کارها حضور پررنگی دارند گیاهان هستند. از درختان سر به فلک کشیده گرفته تا گیاهانی که در پسزمینه سرک میکشند و آنهایی که در میانشان پنهان میشویم. گیاهانی که در تمام زندگی من حضور داشتند. گیاهانی که متاسفانه در حال نگاتیو شدن هستند و نگرانیم که از آنها تنها خاطرهای برجای ماند.
خاطره میماند
وقتی قرار میشود این بانوی هنرمند از انتخاب عنوان نمایشگاه حرف بزند، سخنش به خاطرهای تلخ میرسد و از فقدان ناگهانی مادرش، حدود دو هفته پیش از برگزاری این نمایشگاه یاد کرده و بیان میکند: از آنجایی که این نگاتیوها متعلق به مادرم بودند و اکثرا ثبتکنندهی خاطرات او بودند عنوان 《خاطره میماند》 را برای آن برگزیدم که برگرفته از قطعه موسیقی دمموری ریمینز متالیکاست.
وی ادامه میدهد: به نظرم تجارب و خاطرات، مهمترین گنجینهی انسانها هستند و هنرمندان تلاش میکنند تا این گنجینه را با تمام سیاهیها، ناکامیها، رنگها و رسیدنها، سخاوتمندانه به تصویر بکشند. در واقع زندگی چیزی بیشتر از تجارب و خاطرات نیست. خاطراتی که با تصاویر ذهنی ما در هم آمیخته و توهمی از واقعیت برای ما ایجاد میکنند.
گفتنی است که در مورد نقاشی هم نظرم دقیقا همین طور است. ترجیح میدهم از مرکز گرایی فاصله بگیرم و در شهرهای دیگر هم، امکاناتی به همان نسبت که در تهران وجود دارد، لحاظ شود. من نیز ترجیحم این بوده که در شهر دیگری غیر از تهران آثارم را به نمایش بگذارم.
فدایی همچنین اظهار میدارد: انسانها بر اساس جغرافیایی که زندگی میکنند از لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… شرایط مختلفی را تجربه میکنند و نیازها و امتیازات متفاوتی دارند . آنها بر این اساس عمل میکنند و در نتیجه نگاه متفاوتی مییابند. قطعا محل زیست هر انسانی نه تنها نقاش، در نحوهی نگرش آن تاثیرگذار است. شکی نیست که فرسنگها فاصله است بین نگرش نقاشی که در طبیعت و با طبیعت زندگی میکند با نقاشی که زندگی شهری را تجربه میکند. این صرفا به معنای خوبتر بودن یا بدتربودن نیست . بلکه بیان تفاوتها و نگرشهاست؛ و دقیقا همین تفاوتهاست که زندگی و هنر را زیبا و جذاب میسازد.
مخاطبان
فدایی دربارهی تعامل بین آثار نقاشی و مخاطبان میگوید: من خود را اگر یک مخاطب کتابخوان تصور کنم، کتابی را دوست دارم که بتوانم در آن جهان دیگری را زندگی کنم . کتابی که دریچههای دیگری را به روی من بگشاید و بتوانم زندگیهای مختلفی را فارغ از این که نویسندهاش متعلق به چه منطقهای است، تجربه کنم. ولی به همان نسبت ترجیح میدهم که آثار نویسندگان مختلف از مناطق جغرافیایی متفاوت را بخوانم تا جهانهای متفاوتتری را تجربه کرده و وسعت دید بیشتری پیدا کنم. البته که در این میان سلیقهی شخصی خود را مثل هر انسان دیگری دارم . گفتنی است که در مورد نقاشی هم نظرم دقیقا همین طور است. ترجیح میدهم از مرکز گرایی فاصله بگیرم و در شهرهای دیگر هم، امکاناتی به همان نسبت که در تهران وجود دارد، لحاظ شود. من نیز ترجیحم این بوده که در شهر دیگری غیر از تهران آثارم را به نمایش بگذارم. به نظرم گالری چوم در این زمینه خوب عمل میکند و البته خوشبختانه گالریهای بسیار دیگری نیز در شهرهای مختلف مشغول به فعالیت هستند و من از این بابت خوشحالم.
نمایشگاه نقاشی 《خاطره میماند》 از روز ۳ تا ۲۴ تیرماه ۱۴۰۱ همهروزه غیر از شنبهها، ساعت ۱۶ تا ۲۱در گالری چوم به نشانی انزلی- غازیان- کوچهی کافی- پلاک ۶۶ میزبان نگاه علاقمندان است.