بیش از یکماه از حادثه آتشسوزی مجتمع ونوس سپری شده است. آنچه که همه ما شاهد بودیم این حادثه بیش از آنکه یک حادثه ناگهانی و بیشبینیناپذیر بوده باشد، بهنظر میرسد بیشتر یک سهلانگاری جمعی بود. سهلانگاری که میتواند شامل همه سطوح آن باشد. از ساخت و معماری این مجتمع تا تجهیز و ایمنی ساختمان؛ همه و همه میتواند دلایل واقعی چنین حریق خانمانسوزی بوده باشد.
یک ماه پس از فروکش کردن این التهاب و خاکستر شدن آمالها و آرزوها، اینک براساس قراین و شواهد پرسشهایی در اذهان متبادر میشود که جای تأمل دارد:
ـ آیا مقاومت مصالح استفادهشده در ونوس، منطبق بر استانداردهای ملی بود؟
ـ آیا سیستم اطفای حریقِ ونوس، نقش واقعی و عملی خود را ایفا کرد؟ یا آنکه تنها یک دکوراسیون فریبنده بود؟
ـ براساس مستندات موجود، میدانستید که تنها کمتر از نیمی از وجوه پیشفروش صرف ساخت مجتمع شد؟
– آیا اسکلت فلزی این مجتمع مطابق استاندارد ملی ۲۸۰۰ بود؟
ـ آیا گزارشهای کارشناسی مستقل از فاجعه، تخریبپذیری ساختمان در برابر آتشسوزی هیچگونه هشدار و اخطاری نداده بود؟
– آیا سرمایه پیشفروشهای مردمی، که پیشتر قرار بود صرف توسعه استان شود، به تمامی براساس تعهدات هزینه شده بود؟