پایداری و خلاقیت؛ اینها من را بزرگ می‌کند

طراحی با نگاه به زندگی لباس‌ها پس از ما در گفتگو با تکتم همتی؛

0 111

دنیای مد و طراحی همواره عرصه‌ای پرچالش و الهام‌بخش بوده است که در آن خلاقیت، دانش و تجربه به‌طور همزمان نقش‌آفرینی می‌کنند. دراین میان، افرادی با پشتکار و نوآوری توانسته‌اند نه ‌تنها مسیر خود را در این صنعت هموار کنند، بلکه موفق شدند تغییرات بنیادین و پایداری در آن ایجاد کنند.

 

تکتم همتی،دانش‌آموخته DBA رهبری ریتیل و فروشگاه‌داری از دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، کارشناسی ارشد گرافیک از دانشگاه الزهرا و کارشناسی طراحی پارچه و لباس، طراح و هنرمندی برجسته از ایران، یکی از این چهره‌های تاثیرگذار است. او با ترکیب دانش آکادمیک و تجربیات عملی، مسیر منحصربه‌ فردی را در دنیای طراحی و هنر طی کرده و به ‌عنوان یک پیشرو در حوزه‌هایی همچون مد پایدار، توسعه محصول و مدیریت طراحی شناخته می‌شود.

 

گفت‌وگویی که پیش رو دارید، سفری است به مسیر حرفه‌ای این طراح برجسته؛ از چالش‌ها و تجربیاتش در دنیای مد و هنر، تا دیدگاه‌هایش درباره طراحی پایدار، فروشگاه‌های مفهومی و تعامل بین هنر و صنعت.

 

شما مسیر خود را از طراحی لباس و صحنه برای تئاتر و فیلم آغاز کردید. چه چیزی باعث شد وارد این حوزه شوید؟

طراحی لباس برای تئاتر و فیلم‌های کوتاه بخشی از تجربیات دوران دانشجویی من بود. اما پس از فارغ‌التحصیلی، اولین تجربه حرفه‌ای من به‌عنوان مدیر واحد طراحی در چرم مشهد شکل گرفت.

همزمان نیز در دانشگاه سوره به تدریس مشغول بودم. سپس به این نتیجه رسیدم که طراحی لباس  صحنه، در حد یک تجربه دانشجویی برایم کافی بوده و علاقه اصلی‌ام در فعالیت حرفه‌ای و صنعتی نهفته است. من این مسیر را بدون حمایت یا سرمایه‌گذاری آغاز کردم و با وجود دشواری‌ها، ادامه دادم. از ابتدای شروع، با ثبات قدم در این حوزه ماندم و خوشحالم که علایقم از همان ابتدا برایم روشن بود.

من این مسیر را بدون حمایت یا سرمایه‌گذاری آغاز کردم و با وجود دشواری‌ها، ادامه دادم. از ابتدای شروع، با ثبات قدم در این حوزه ماندم و خوشحالم که علایقم از همان ابتدا برایم روشن بود

تجربه شما از کار در خارج از ایران (هند و ترکیه) چه تاثیری بر توسعه دیدگاه‌ها و مهارت‌های حرفه‌ای‌تان داشت؟

درخارج ازایران درحیطه طراحی فشن به شیوه صنعتی و پارچه‌بافی درکارگاه‌هایی شروع بکارکردم. پس‌ از بازگشت به ایران، در زمینه استانداردسازی برخی از پارچه‌های سنتی مانند بُرک‌بافی و حوله‌بافی که در خراسان جنوبی رایج بود، با هدف حفظ و ارتقای این هنرهای بومی فعالیت کردم.

شاگردی از تربت جام داشتم، که با تلاش و پشتکار خود پیشرفت چشمگیری داشت، توانست برندی به نام تریزه (Tareeze) تأسیس کند. این برند نه تنها به حفظ پارچه‌بافی سنتی منطقه کمک کرده، بلکه به کارآفرینی برای مردم همان منطقه نیز پرداخته است.

 

فرهنگ گیلان و گیلانی بودن چقدر در کسب و کار شما نقش داشت؟

در سال ۱۳۹۵ پروژه‌ای با عنوان “احیای چادرشب‌بافی منطقه قاسم‌آباد” را طراحی و اجرا کردیم. برای این پروژه، یک ورکشاپ پنج‌روزه با هدف نشان دادن کاربردهای این پارچه‌های سنتی در طراحی مدرن در منطقه قاسم‌آباد برگزار کردیم.

این ورکشاپ مورد استقبال گسترده‌ای قرار گرفت و از سراسر ایران افراد در آن ثبت‌نام کردند. اساتید این حوزه به آن دعوت شدند و افرادی چون “علی بلوچ”، “شهلا رسولی”، “نازنین مجلسی” نیز در آن حضور داشتند.

 

لطفا از تجربیات خود در حوزه ریتیل و فروشگاه‌داری بفرمایید؟

من به‌عنوان یک طراح، همواره ارتباط خوبی با صنعت داشتم، اما همواره احساس می‌کردم دیالوگ مشترک و مؤثری بین من به‌عنوان طراح و صاحبان کارخانه‌ها که عمدتاً از دیدگاه فروش و تجارت به محصول نگاه می‌کنند، برقرار نمی‌شود.

ریتیل، در واقع فرآیند و اتفاقاتی است که در فروشگاه رخ می‌دهد و طی آن محصول به مشتری معرفی می‌شود. حضور در DBA ریتیل دانشگاه تهران، فرصتی برایم فراهم کرد تا ببینم بسیاری از بزرگان صنعت و مدیران کارخانه‌های بزرگ کشور نیز در این دوره حضور دارند. این تجربه به من نشان داد که ریتیل به‌دلیل کمک به درک بهتر رفتار مصرف‌کننده و همچنین ارائه دانش عمیق‌تر درباره زنجیره تأمین، بازاریابی، و برندینگ، می‌تواند به بهبود طراحی محصولات من کمک کند.

 

در نهایت، من در دورهDBA  ریتیل توانستم دیالوگ مشترکی با صنعت پیدا کنم و تجربه‌ام در ریتیل موجب شد؛ بتوانم با صاحبان برندها گفت‌وگوهای مؤثرتری داشته باشم، موضوعاتی را که پیش‌تر نمی‌فهمیدم بهتر درک کنم و حتی مفاهیم طراحی را به زبان کسب‌وکار ترجمه کنم تا ارتباط عمیق‌تر و کاربردی‌تری شکل بگیرد.

 

در مورد فروشگاه‌های مفهومی (کانسپت استور) توضیح می‌دهید؟

کانسپت استورها، فروشگاه‌هایی هستند که براساس یک مفهوم یا ایده خاص طراحی و فعالیت می‌کنند. در طراحی، دو رویکرد اصلی وجود دارد: دیزاین برای دیزاین (Design for Design) و دیزاین برای هنر (Design for Art).

 

در رویکرد اول، تمرکز بر تولید انبوه کارخانه‌ها با کمک دپارتمان طراحی برای بهتر شدن آن است؛ و در رویکرد دوم، به تولید محدود یا نسخه‌های خاص (Limited Edition) توجه می‌شود. کانسپت استورها عمدتا در این دسته قرار می‌گیرند؛ آنها محصولاتی را ارائه می‌دهند که یا در نسخه‌های محدود تولید شده‌اند.

 

مثلا یک کانسپت استور ممکن است مفهومی مانند مینیمالیسم را به نمایش بگذارد. در چنین فروشگاهی هدف تنها فروش لباس نیست؛ بلکه ارائه یک سبک زندگی (Lifestyle) است. این فروشگاه‌ها معمولا دامنه‌ای گسترده از محصولات را در یک کانسپت واحد به مشتری عرضه می‌کنند، از طعم شکلات گرفته تا مبلمان، لباس، کفش و جواهرات همه با یک هویت و سبک مشخص.

 

تجربه‌ام در ریتیل کمک کرد که در این حوزه تحقیقاتی انجام دهم و استراتژی‌های مختلفی را تحلیل و بنویسم. همچنین به‌عنوان مشاور استراتژی، با فروشگاه‌های کانسپت استور همکاری داشته‌ام.

تمام مجموعه‌های من تا حد زیادی از ادبیات ایران و تجربه زیسته‌ام در لوکیشن ایران الهام گرفته‌اند. برای هر مجموعه، چه لباس و چه آرت‌ورک، ماه‌ها تحقیق و مطالعه می‌کنم تامطمئن شوم که‌کارم با نیازهای فردی در جامعه ایران همخوانی دارد. به‌نظرم همین عناصر و مفهوم پایداری هستند که کار مرا خاص و متمایز می‌کنند

مفهوم مد پایدار در نظر شما چیست و چگونه این دیدگاه را در پروژه‌های خود پیاده کردید؟

تقریبا ۹ سال است که در حوزه مد پایدار فعالیت می‌کنم، و ورود من به این مسیر کاملا اتفاقی بود. برای من، دیزاین همیشه به معنای حل مسئله بوده است؛ جایی که سوالی یا مشکلی وجود دارد و من به‌عنوان دیزاینر باید پاسخی برای آن پیدا کنم. زمانی که ریدیزاین (بازطراحی) لباس‌های قدیمی یا خلق محصول جدید از مواد بلااستفاده برایم جالب شد، این مسیر به شکلی طبیعی آغاز شد.

 

در ابتدا، صرفا به دنبال معنای خاص واژه “مد پایدار” نبودم، بلکه ریشه این نگاه در تجربه زیسته‌ام در ایران است؛ جایی که لباس‌های کوچک‌شده معمولا به خواهر یا برادر کوچکتر می‌رسیدند یا به اشیاء کاربردی دیگری مثل دستمال یا چهل‌تکه تبدیل می‌شدند. بعدها با مواجهه  مشکلاتی مثل دورریز زیاد پارچه‌ها در اتاق برش، کنجکاوی‌ام بیشتر شد. این سوال که “این ضایعات چه می‌شوند؟”

 

در آن زمان، مفهوم مد پایدار هنوز در ایران شناخته‌شده نبود. در جریان مطالعاتم، با ایده زیرو وِیست (Zero Waste) آشنا شدم، روشی که از الگوهایی استفاده می‌کرد که کمترین ضایعات را تولید کنند. از آنجایی‌که در الگوسازی مهارت داشتم، برایم به چالشی جذاب تبدیل شد که چگونه بتوانم لباس‌هایی طراحی کنم که ضایعات پارچه در آنها به حداقل برسد.

 

ابتدا الگوهای زیرو ویست و بعد به‌تدریج مفاهیم دیگری را نیز وارد کارم کردم: طراحی لباس‌هایی که بدون جنسیت یا بی‌زمان باشند و با لایه‌بندی مناسب درهرفصلی قابل استفاده باشند و استفاده از پارچه‌هایی با کیفیت و عمر بالاتر.

از آنجایی که من یک فایبرآرتیست هستم، ضایعات پارچه‌ها را در آثار هنری‌ام به کار می‌بردم. حتی آرت‌ورک‌هایی که به فروش نمی‌رفتند،دوباره به لباس تبدیل میکردم. این رویکردها به‌تدریج مفهوم مد پایدار را وارد کار من کردند.

 

به نظر شما، چالش‌های اصلی پیش روی توسعه مد پایدار در ایران چیست؟

پایداری یکی از مگاترندهای (ابر روندهای) جهانی است و به دلیل افزایش تمایل افراد برای همراه شدن با این موج، بازار ادعاهای جعلی و فریبکارانه در این حوزه نیز به سرعت در حال گسترش است. برای مثال، برخی برندها با ادعای پایداری تلاش می‌کنند مخاطبان بیشتری جذب کنند، اما در عمل به این ادعاها پایبند نیستند.

 

اگر این برندها کوچک‌ترین اشتباهی کنند، اعتماد جمعیت زیادی که به مد پایدار باور پیدا کرده‌اند، از بین می‌رود و بازسازی این اعتماد و تغییر دیدگاه آنها بسیار دشوار خواهد بود. این چالشی است که همواره وجود خواهد داشت.

 

در ایران، در نبود استانداردها و معیارهای مشخص برای تعریف و ارزیابی مد پایدار، شاهد تبلیغات دروغین در رسانه‌ها با محوریت مد پایدار هستیم، در حالی که برخی از این برندها با بسته‌بندی‌های ضد محیط‌زیستی، حجم بالای ضایعات و سیاست‌های ناعادلانه نسبت به کارکنان، مانند دستمزدهای پایین فعالیت می‌کنند.

دنیای مد و طراحی همواره عرصه‌ای پرچالش و الهام‌بخش بوده است که در آن خلاقیت، دانش و تجربه به‌طور همزمان نقش‌آفرینی می‌کنند. در این میان، افرادی با پشتکار و نوآوری توانسته‌اند نه‌تنها مسیر خود را در این صنعت هموار کنند، بلکه تغییرات بنیادین و پایداری در آن ایجاد کنند

فروشگاه‌های مفهومی چه ارتباطی با ریتیل و فروشگاه‌داری دارند؟ تجربه شما در حوزه چه بوده است؟

کانسپت استورها در واقع نوع خاصی از ریتیل یا خرده‌فروشی هستند که فراتر از فروش محصول، یک سبک زندگی یا لایف‌استایل را ارائه می‌کنند. در دنیای پرمشغله امروز، این فروشگاه‌ها به مشتری کمک می‌کنند تا سریع‌تر سبک مورد علاقه خود را پیدا کند.

 

محصولاتی که در کانسپت استورها عرضه می‌شوند، اغلب خاص و منحصربه‌فرد هستند. به‌عنوان مثال کتی که در این فروشگاه‌ها عرضه می‌شوند، معمولا در برندهای دیگر پیدا نمی‌شوند. این نوع فروشگاه‌ها می‌توانند پلی میان هنر و صنعت باشند و مخاطبان آنها اغلب افرادی هستند که نه لزوما پولدار ولی از سطح جامعه و فروشگاه‌های معمولی بالاتر هستند.

 

چگونه در کارتان ارتباطی بین هنر و صنعت برقرار می‌کنید؟

هنگامی که به‌عنوان مدیر دپارتمان طراحی در یک صنعت فعالیت می‌کنم، طبیعتا با برند همان شرکت همکاری می‌کنم. اما در جایگاه شخصی خودم و در طراحی با برند تکتم همتی، این ارتباط بین هنر و صنعت اغلب از طریق همکاری با کانسپت استورها شکل می‌گیرد.

مخاطبان من افرادی با سلیقه خاص هستند، و از این رو، از نظر طراحی، قیمت و جامعه هدف، کانسپت استورها بهترین مکان برای ارائه کارهای من هستند.

 

به نظر شما چه چیزی طرح‌ها و آثار شما را متمایز می‌کند؟

من طی ۹ سال گذشته بر روی دو موضوع اصلی متمرکز بوده‌ام و هرگز از آنها کوتاه نیامده‌ام. اول، مفهوم پایداری که در تمام آثار من، چه در طراحی لباس و چه در نمایشگاه‌های هنری و آرت‌ورک‌ها، وجود دارد. به‌عنوان مثال، در نمایشگاهی که سال گذشته برگزار کردم، تمام پارچه‌های زائد موجود در استودیو را به آثار هنری تبدیل کردم و آخرین نمایشگاهم نیز در کارخانه نوآوری دیهیم در حال نمایش است.

 

دومین موضوع، بی‌جنسیتی است که به‌نظر من کارم را از دیگران متمایز می‌کند. لباس، به‌عنوان نزدیک‌ترین محصول به بدن انسان، ارتباطی بی‌واسطه با فرد دارد. من به‌عنوان طراح لباس، رسالتی دارم و وقتی ذهنیت من این باشد که محصولی بی‌جنسیت، بی‌زمان و با کیفیت طراحی کنم، به مرور زمان فرد مصرف‌کننده هم یاد می‌گیرد که از این روند پیروی کند.

 

تمام مجموعه‌های من تا حد زیادی از ادبیات ایران و تجربه زیسته‌ام در لوکیشن ایران الهام گرفته‌اند. برای هر مجموعه، چه لباس و چه آرت‌ورک، ماه‌ها تحقیق و مطالعه می‌کنم تا مطمئن شوم که کارم با نیازهای فردی در جامعه ایران همخوانی دارد. به‌نظرم همین عناصر و مفهوم پایداری هستند که کار مرا خاص و متمایز می‌کنند.

من پایداری را دوست دارم و همواره تلاشم را خواهم کرد که اتفاقات خوبی در این حوره بیافتد و افرادی را برای مد پایدار تربیت کنم. تمام تلاشم استمرار و پافشاری روی نقاطی است که سالها روی آن کار می‌کنم، تجربه زیسته من در اقلیم ایران، جریان پایداری، خلاقیت، قطعا اینها من را بزرگ می‌کند و به جایی که می‌خواهم می‌رساند

چه اصولی در در کارتان برای شما اهمیت بیشتری دارد؟

ویژگی‌های کارهای من شامل مینیمالیسم رنگی (معمولا با رنگ‌های سفید، سیاه و خاکستری)، برش‌های خاص و متفاوت و طراحی‌هایی بدون جنسیت است. یکی از مجموعه‌های من با نام “بار دیگر شهری که دوست می‌داشتم” شناخته می‌شود. در این مجموعه، نقشه‌های هوایی شهرهای گیلان را بر روی لباس‌هایم پیاده کرده‌ام و رنگ زرد را وارد این طرح‌ها کردم تا تقدس و ممنوعیت خاصی را برای این شهرها بیان کنم. در طراحی‌های من، هر رنگی که استفاده می‌شود، پشت آن یک کانسپت و مفهوم خاص وجود دارد.

 

پایداری و تجربه زیسته من در اقلیمی به نام ایران با همه چیزهای خوب و بدش، خودم بودن است و خلاقیتی که می‌توانم به مخاطب هدیه بدهم که بتواند من را متفاوت از بقیه کند. در کنار این ویژگی‌ها، بدون جنسیتی بودن، بی‌زمان بودن و محدود بودن تولیدات از دیگر ویژگی‌های کارهای من است.

 

به عنوان یک کارآفرین، با چه چالش‌هایی در حوزه کاری خود روبرو هستید؟

من خود را کارآفرین نمی‌دانم، اما افرادی را تربیت کرده‌ام که به کارآفرینان حرفه‌ای به‌ویژه در زمینه پایداری تبدیل شده‌اند. در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، مد همچنان موضوعی حساس و خط قرمز است و انجام کارهای مرتبط با آن به‌طور آزادانه دشوار است. به ‌عنوان مثال، برای هر مجموعه‌ای که تکمیل می‌کنم، نمی‌دانم چگونه از آن عکاسی کنم.

 

یکی دیگر از چالش‌ها، کمبود مواد لازم برای طراحی و تولید لباس با توجه به پایداری و کیفیت است. در ایران، یافتن موادی مثل پارچه، زیپ، دکمه یا لایه‌های چسب با کیفیت دشوار است. وقتی این مواد را از خارج وارد می‌کنم، مسئله قیمت‌گذاری پیش می‌آید. چرا که باید قیمتی تعیین کنم که هم فروش برود و هم سود مناسبی برایم داشته باشد.

 

چطور می‌توان از هنر و طراحی برای ترویج ارزش‌های اجتماعی و فرهنگی بهره برد؟

پوشش به‌نوعی نمایانگر فرهنگ هر منطقه یا کشور است. لباس‌های من هویت ایرانی دارند زیرا مثلا از الگوهای لباس مردان عشایر در طراحی‌هایم استفاده می‌کنم.

 

چه رؤیاهایی برای کارتان دارید؟

من پایداری را دوست دارم و همواره تلاشم را خواهم کرد که اتفاقات خوبی در این حوره بیافتد و افرادی را برای مد پایدار تربیت کنم. تمام تلاشم استمرار و پافشاری روی نقاطی است که سالها روی آن کار می‌کنم، تجربه زیسته من در اقلیم ایران، جریان پایداری، خلاقیت، قطعا اینها من را بزرگ می‌کند و به جایی که می‌خواهم می‌رساند.

 

من نیروهای زیادی را تربیت کرده‌ام و گاهی فکر می‌کنم که اگر در جایی مانند گیلان یک کارخانه بزرگ و استودیوی عالی داشتم و همه شاگردانم را در آنجا جمع می‌کردم، چه اتفاق زیبایی می‌افتاد. زیرا هم آنها و هم من  می‌دانند چه کنند. در شرایط کنونی و با طراحی درست، می‌توانستیم محصولاتی با استانداردهای عالی تولید کنیم و آن زمان بود که می‌توانستم خود را یک کارآفرین بنامم.

 

اگر بخواهید یک توصیه به جوانانی که قصد ورود به این حوزه را دارند داشته باشید چیست؟

دیزاین، حل مسئله است و طراحی لباس نیازمند تجربه واقعی در شرایط عملی است. دانشگاه اصول اولیه را آموزش می‌دهد، اما تجربه در کمپانی و محیط صنعتی اهمیت بیشتری دارد. افراد باید خودشان کاوش کنند و این پروسه سال‌ها طول می‌کشد.

پژوهش و خواندن نیز بسیار مهم است، اما متاسفانه امروز بسیاری از افراد از کتاب و مقاله دور شده‌اند. کارورزی و یادگیری مستمر از منابع مختلف در این مسیر ضروری است.

فعالیت در این حوزه به صورت کارورزی یا دستیار و یا هرحالتی که کمک به یادگیری کند و خواندن و آپدیت کردن خودشان، در این مسیر بسیار کمک‌کننده است.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.