صبح روز جمعه، نهم آذرماه، چهاردهمین رویداد «محله گردی مادران و کودکان» به همت کتابفروشی ماهی سیاه و با معرفی هویتهای دومین خیابان رشت برگزار شد. در این رویداد، عناصر هویتی پیادهراه فرهنگی اعلم الهدی، بازخوانی شد و گروه با حضور در خانه دکتر«عباس شعار»، نام این پزشک شهیر را گرامی و خدمات شادوران بیژن شعار، در ارتقای تیم فوتبال سپیدرود رشت یادآوری شد.
«مهری شیرمحمدی» مدیر اجرایی این برنامه با تشریح وضعیت خیابان های رشت در دوره قاجار که یک بافت درهم تنیده را تشکیل می دادند گفت: در اواخر جنبش جنگل به دلیل کودتای بلشویکها، چندین بار رشت توسط بلشویکها و قزاقها بمباران میشود.
در پاییز سال ۱۲۹۹، با بمباران های پی درپی رشت، شاهد فرار دسته جمعی بسیاری از اهالی رشت به سمت قزوین و تهران هستیم که برخی در اثر سرما در مسیر جان میسپارند و برخی هم دیگر به رشت باز نمیگردند. با روی کارآمدن پهلوی اول، حاکمان نظامی و شهرداران فرمایشی دست به اقدامات زیربنایی میزنند.
در پاییز سال ۱۲۹۹، با بمباران های پی درپی رشت، شاهد فرار دسته جمعی بسیاری از اهالی رشت به سمت قزوین و تهران هستیم که برخی در اثر سرما در مسیر جان میسپارند و برخی هم دیگر به رشت باز نمیگردند. با روی کارآمدن پهلوی اول، حاکمان نظامی و شهرداران فرمایشی دست به اقدامات زیربنایی میزنند.
در گام نخست، ساختمانهای دولتی و عمومی بر ویرانه های بناهای حکومتی و قبرستان مرکز شهر ساخته میشود. سپس چهار خیابان با موازات عمارت بلدیه احداث شد؛ نخست خیابان سپه ( امام فعلی)، سپس خیابان شاه ( اعلم الهدی فعلی)، خیابان شیک (شریعتی فعلی) و در نهایت خیابان سعدی بود.
مهری شیرمحمدی ادامه داد: از سال۱۳۱۰ تا ۱۳۱۵ خیابان شاه احداث میشود. علت طولانی شدن، تملک و تخریب خانه های مسیر بود تا از کوچه پس کوچه های باریک و تاریک مرکز شهر، راهی به سوی باغ سبزه میدان باز شود. از جمله خانه های تخریب شده، بخش اعظم عمارتهای برادران کوچصفهانی بود.
این فعال فرهنگی افزود: با احداث این خیابان، کم کم عناصر فرهنگی، تجاری، خدماتی و تفریحی همچون؛ کتابخانه ملی، کتابفروشی طاعتی، کتابفروشی نصرت، زورخانه فردوسی، سینما سپیدرود، هتل ساوی، عکاسی فتودروی، مطب پزشکی دکتر شعار، مطب دکتر محمدی، کافه قنادی شمشماد و… احداث شدند و اتصال این خیابان به باغ تاریخی سبزه میدان و دیگر عناصر تفریحی این محدوده موجب شد اهالی رشت این محور را همچون خیابان سپه، برای پیاده گردی انتخاب کنند و کم کم به خیابان «شانزلیزه» معروف شد.
شیرمحمدی، با اشاره به فعالیت جمعیت نشر فرهنگ رشت در سال۱۳۰۴ گفت: پس از تاسیس این جمعیت، «سرتیپ فضل الله زاهدی»، فرمانده قشون گیلان و «دبیرعلائی»، کفیل بلدیه رشت، بخشی از قبرستان تسطیح شده مرکز شهر را بعلاوه سه هزار تومان وجه نقد، در اختیار جمعیت قرار داد تا کتابخانه بسازند.
با حضور نیروهای شوروی در رشت پس از کودتای شهریور۱۳۲۰، ساختمان کتابخانه ملی و عمارت بلدیه توسط تصرف سربازان روسیه تصرف شد و جمعیت نشر فرهنگ تنها توانست کتابها را تخلیه کند تا از بین نرود. ۵ سال بعد با خروج اشغالگران، جمعیت دوباره کتابخانه را راه اندازی کرد.
سرتیپ زاهدی، به سرداراف آلمانی که ساختمان بلدیه را احداث کرد ماموریت داد تا بنای نیمه تمام کتابخانه را تکمیل کند، اما مدتی بعد، زاهدی مامور پروژه دیگری در گرگان شد و کار متوقف ماند.
سال۱۳۰۸ تلفنخانه قدیم برای احداث ساختمان جدید برچیده شده بود و «عطائی» مدیر وقت تلفنخانه، ساختمان نیمه کاره کتابخانه را تصرف کرد تا از آن به عنوان تلفنخانه استفاده شود، جمعیت نشر فرهنگ نیز تلفنخانه را ملزم کرد ماهانه مبلغی اجاره بها بپردازد.
تلفنخانه جدید در سال ۱۳۱۲ به ساختمان جدید خود رفت و «موسیو دیمیتری» یونانی الاصل که مریضخانه بلدیه را در حال ساخت داشت، با توافق شهرداری، تکمیل بنای کتابخانه را هم پذیرفت و مهر ۱۳۱۳ ساختمان کتابخانه ملی به بهره برداری رسید.
شیرمحمدی با اشاره حضور نیروهای شوروی در رشت پس از کودتای شهریور۱۳۲۰، یادآور شد: ساختمان کتابخانه ملی و عمارت بلدیه توسط تصرف سربازان روسیه تصرف شد و جمعیت نشر فرهنگ تنها توانست کتابها را تخلیه کند تا از بین نرود. ۵ سال بعد با خروج اشغالگران، جمعیت دوباره کتابخانه را راه اندازی کرد.
مدیر اجرایی برنامه، توسعه کتابخانه ملی را در ادوار مختلف یادآوری کرد و گفت: دی ماه ۱۳۲۹ شهرداری، شش دانگ زمین متصل به کتابخانه را در اختیار جمعیت قرار داد تا مخزن مناسبی ایجاد شود. سال ۱۳۴۶ نیز شهرداری ۲۲۰ متر زمین انحرافی در مسیر احداث خیابان اعلم الهدی فعلی را برای احداث سالن مطالعه به جمعیت بخشید.
شیرمحمدی، با اشاره به تاسیس کتابفروشی طاعتی هم گفت: همزمان با افتتاح کتابخانه ملی، یکی از واحدهای تجاری کتابخانه به یک کتابفروشی اختصاص یافت و قدیمی ترین کتابفروشی رشت، به پشتوانه نام « غلامرضا طاعتی» و با همت سه نسل از این خانواده از سال ۱۳۱۳ تاکنون با همان دکور قدیمی پابرجاست.
این کتابفروشی شاهد نشست های فرهنگی و حضور اساتید بزرگی همچون؛ استادابراهیم پورداود، دکتر محمد معین، ملک الشعرای بهار، سعید نفیسی، پرویز ناتل خانلری، ایرج افشار، حبیب یغمایی، هوشنگ نهاوندی و… بود. طاعتی، نخستین انتشاراتی است که آثار «هوشنگ ابتهاج» و آثار «محمود طیاری» را منتشر کرده است. وی، با اشاره به قدمت ۷۵ساله کتابفروشی نصرت نیز گفت: درست روبروی کتابخانه ملی، کتابفروشی نصرت را داریم که به همت ناصر شهرابی همچنان پابرجاست.
این فعال فرهنگی، با اشاره به تغییر نام خیابان شاه نیز گفت: حجت الاسلام شیخ علی حلقه سری، معروف به اعلم الهدی، امام جماعت مسجد صالح آباد در بازارچه سبزه میدان بود. وی یکی از اعضای هیات اتحاد اسلام(نخستین گروه تشکیل دهنده جنبش جنگل) نیز بود و بعد از انقلاب نام این خیابان به اعلم الهدی تغییر کرد.
اتصال خیابان جدید به باغ تاریخی سبزه میدان و دیگر عناصر تفریحی این محدوده موجب شد اهالی رشت این محور را همچون خیابان سپه، برای پیاده گردی انتخاب کنند و کم کم به خیابان «شانزلیزه» معروف شد.
در ادامه مدیر کتابفروشی ماهی سیاه نیز در سخنانی گفت: شنیدن زندگینامه مشاهیر و بزرگان علم و ادب برای نسل ما همواره جذاب بود و از تلاش های ایشان الگو میگرفتیم.
«دلارام جباری» که سالها در حوزه کتاب و داستان گویی برای گروه سنی کودک و نوجوان فعالیت دارد- افزود: اگرچه در سالهای اخیر کتاب های مربوط به مشاهیر ایران و جهان تنوع زیادی پیدا کرده، اما نوجوانان این نسل، به سراغ کتاب های خیالی و غیرواقعی می روند.
بهنظر میرسد علت آن، نامانوس بودن سبک زندگی مشاهیر ما مثلا در ۱۰۰سال پیش باشد. اما وقتی از نزدیک با اِلمانهای موجود آن آشنا میشوند، همذات پنداری میکنند. مثلا وقتی متوجه میشوند شادروان «غلامرضا طاعتی» با وجود آنکه سواد چندانی نداشت، پایه گذار کتابخانه و انتشاراتی میشود که بسیاری از کتب حوزه گیلان شناسی را منتشر میکرد و یا در همین کتابفروشی کوچک، نشست های فرهنگی با بزرگان ادب برگزار میشد، درک بهتری از جهان واقعیت خواهند داشت.
جباری، با تاکید بر مطالعه زندگی شخصیتهای تاثیرگذار بر نسل جدید گفت: گفت وگو با نزدیکان و بستگان چنین مشاهیری و نقل خاطرات ایشان برای کودکان، تاثیر دوچندانی بر مسئویت پذیری نسل آتی خواهد داشت و تنها با خواندن داستان به دنبال همذات پنداری خیالی نمی رود و چهرهای واقعی را درک میکنند.
از دیگر عناصر دومین خیابان رشت- که سال ۱۳۹۰ تبدیل به نخستین پیاده راه فرهنگی شد- مطب پزشکی دکتر «عباس شعار» است که ساختمان آن اکنون تحت عنوان کافه فوتون تغییر کاربری یافته است.
«عباس شعار» میکروب شناس و رئیس آزمایشگاه بیمارستان پورسینا هم بود. او ابتدا مطب خود را در منزل پدری و در انتهای کوچه ای به همین نام، راه انداخت و پس از احداث خیابان شاه، با خرید یکی از املاک تجاری نبش خیابان، مطب خود را راه اندازی کرد.
ایشان در سال ۱۳۶۸ به رحمت خدا میرود. «بیژن شعار»، فرزند ارشد او نیز سالها مدیرعامل باشگاه سپیدرود بود و حمایت های مالی ایشان موجب شد سپیدرود جزو تیم های افتخارآفرین این شهر باشد. ایشان نیز در سال ۱۳۹۰ زندگی را بدرود گفت.
پایان بخش برنامه، حضور در خانه شعار بود. منیژه شعار، دختر دکتر شعار، ضمن استقبال از گروه، کتابی را به عنوان هدیه به کودکان اهدا کرد و برخی از کودکان نیز با نواختن موسیقی، نام و یاد دکتر عباس و مهندس بیژن شعار را گرامی داشته و خدمات پزشکی و ورزشی ایشان را ارج نهادند.