دوم مردادماه خبرگزاری میراث آریا، از آغاز عملیات مرمت و بازسازی اسلحهخانه تاریخی میرزاکوچک، در گوراب زرمیخ شهرستان صومعهسرا با حضور استاندار گیلان خبر داد.
پیش از این نیز در دوم اسفندماه ۱۴۰۳، وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی در سفر خود به گیلان از بقایای اسلحهخانه مذکور بازدید کرد و زمزمه دریافت ۵ میلیارد تومان اعتبار دولتی برای مرمت بنایی که از جنبش جنگل باقی مانده شنیده شد. مرمت مخروبهای که به گفته مدیرکل میراث فرهنگی گیلان، بیش از ۹ میلیارد تومان اعتبار نیاز دارد.
هسته نخست تشکیل جنبشی که بعدها «جنگل» نامیده شد، توسط ۲۸ نفر از معاریف گیلان در قالب هیأت اتحاد اسلام در سال ۱۲۹۳ خورشیدی کلید خورد. در آغاز میرزا کوچک جنگلی به همراه ۶ نفر دیگر از جمله دکتر حشمت طالقانی با رفتن به جنگلهای تولم، یک نهضت مسلحانه را در جنگلهای غرب گیلان به مرکزیت دهستان «کسما» پایه گذاری کردند.
آنچه نگارنده از نزدیک مشاهده کرده از ساختمان منسوب به «مدرسه نظام» و نه صرفا اسلحهخانه در «گوراب زرمیخ»، چیز زیادی بجز چند ستون آجری باقی نمانده است. متاسفانه بخش زیادی از این بنا در ادوار پیشین تخریب و تبدیل به کتابخانه عمومی و فضای سبز شده است.
«گوراب زرمیخ»، «گوراب زرمخ» و یا با نام قدیمتر آن «گوراب زنبق»، نخستین انشعاب فکری میان جنگلیان بود. اگرچه در ابتدا کسما نقطه مرکزی جنبش بود، ولی اندکی بعد تقابل میان دو جریان فکری، باعث ایجاد دو پایگاه سیاسی و نظامی در دو نقطه نزدیک بهم یعنی در کسما و گوراب زرمیخ شد
گوراب زرمیخ، شهری در ۱۱ کیلومتری صومعه سرا و در نزدیکی کسما قرار دارد. اگر چه در تقسیمات جغرافیایی، «کسما»، از توابع شهرستان صومعهسراست، اما در دوره قاجار، کسما مرکز بخشی از منطقه غرب گیلان بود. منطقه آباد و برکتخیزی بود که مالیات آن با فومن و صومعهسرا محاسبه میشد و آنگونه که لوئی رابینو، نایب کنسول انگلیس در رشت در اوایل قرن بیستم، گزارش داده، بیش از ۵۳ دهکده و آبادی،تابعه کسما به حساب میآمد.
دهکدههایی همچون: اباتر- ازگم- اشپلم- بلگور- پاتاوان- پاسکه- پردهسر- پشت مسار- پشتمخ- پیرده- پیشخان- پیرسرا- پشتیر- پیرکیان- پوستینسرا- تنیان- تتف رود- جامه شوران- جیرگوراب- چالوک سر- چمن- چومثقال- خرف رود- دوگور- دوهنده- راسته کنار- زرکام- زیدق سرا- سنگجو- سورم- سهسار- سهشنبه- سیاورود- شارم- شعلهپس- صیقلان- عربان- زعفان- فشخام- فتمهسر- قاضیده- قصاب سرا- کما- کوده- گوراب زرمیخ- لادمخ- لیموده- مرکیه- مهویزان- مناره بازار- ندامان- واقعه دشت- ولد.» (ولایت دالرالمرز،ص: ۱۹۷)
بنابراین، گوراب زرمیخ، تابع دهستان کسما در زمان جنبش جنگل بود. میدانیم در چند سال نخست آغاز جنبش جنگل، «حاج احمد کسمایی» مرد شماره ۲ نهضت و قدرتمندترین حامی مالی این جنبش است. او که تاجر ابریشم و صاحب کارخانه پاپیروس(توتون) و ابریشم کشیدر کسماست، علاوه بر توان مالی، نیروی انسانی دهستان کسما و نزدیکترین افراد نزدیک به خود را نیز در اختیار جنبش قرار داد.
از مطالعه کتاب خاطرات حاج احمد کسمایی که بعد از مرگش منتشر شد، میخوانیم که ۱۰ خانه که او در کسما مالکش بوده، در اختیار جنگلیان برای اسکان قرار گرفت. پس از مدتی و با پیوست حسن خان آلیانی، دو پایگاه کسما و آلیان، نقطه مبارزات جنبش جنگل شده و گوراب زرمیخ نقطه اتصال این دو پایگاه مهم گردید.
تا زمانیکه «حاج احمد کسمایی» و «دکتر حشمت» تسلیم نیروهای دولتی نشده بودند، نام کسما با نهضت جنگل عجین است. بنابراین در ابتدای امر بهتر بود المانهای باقی مانده از نهضت جنگل در خود کسما برای مرمت و بازسازی مورد توجه قرار میگرفت.
اگرچه بخش باقی مانده حمام تاریخی کسما در سالهای گذشته مرمت شده، ولی وعده احیای خانه تاریخی «ابراهیم بزاز کسمایی»(برادر حاج احمد) در کسما از سال ۹۶ تاکنون بر زمین مانده و شرایط آن به مراتب بهتر از ستونهای آجری مدرسه نظام به جامانده در گوراب زرمیخ است.
ضمن اینکه رئیس شورای جنگ جنبش، در ابتدا ابراهیم کسمایی معروف به «کبریت خان» بود. گویی تقابلی که در ابتدای جنبش، بین نیروهای «هسته کسما» به رهبری حاج احمد و «گورابزرمیخ» به رهبری میرزا حسین خان کسمایی ایجاد شد، همچنان باقی است.
مرمت و یا بهتر بگوییم «بازسازی»، مدرسه نظام، تنها عملکرد نظامی نداشت. بررسی خاطرات بهجامانده از جنگیان نشان میدهد تقابل جریان فکری، بهانهای برای ایجاد مدرسه نظام در گوراب زرمیخ میشود. در واقع تنها نبرد مسلحانه نبود که گوراب زرمیخ را تبدیل به اجتماع حلقه فکری نخبگان جنگل میکرد، این ساختمان که بعدها بخشی از آن تخریب و کتابخانه عمومی شد، شبهای شعر و شاهنامهخوانی به خود دیده و شاید در همین ساختمان بود که نوشتههای روزنامه جنگل تحریر میشد. اگرچه دفتر روزنامه جنگل در کسما بود.
«گوراب زرمیخ»، «گوراب زرمخ» و یا با نام قدیمتر آن «گوراب زنبق»، نخستین انشعاب فکری میان جنگلیان بود. اگرچه در ابتدا کسما نقطه مرکزی جنبش بود، ولی اندکی بعد تقابل میان دو جریان فکری، باعث ایجاد دو پایگاه سیاسی و نظامی در دو نقطه نزدیک بهم یعنی در کسما و گوراب زرمیخ شد.
تشکیل مدرسه نظام در گوراب زرمیخ، آغاز اختلاف فکری بین نیروهای مبارزی بود که افکار و آرمانهای متفاوتی را داشتند. نیروهای پیرامون حاج احمد کسمایی در کسما و نیروهای سرخورده از جنبش مشروطه در حلقه میرزاکوچک
در برخی منابع آمده است که ایجاد دو پایگاه، موجب دلخوری کسمایی ها شده بود« اطرافیان حاج احمد و مجاهدان کسما معتقد بودند که میرزا نسبت به کسما بیتوجه و بیاعتناست و برای جلوگیری از افزایش نفوذ حاج احمد، تأسیسات نظامی را در گوراب زرمیخ پایه گذاری نموده و بیشتر از افراد غیر محلی استفاده میکند.
نزدیکان میرزا، نیز مجاهدان کسما را به بی انضباطی و عدم توجه به اصول و مقررات متهم کرده و معتقد بودند که طرز تفکر حاجی احمد با مقتضیات و شرایط زمان متناسب نیست». (حاج سید جوادی، گیلان، سرزمین قیام) یا به تعبیر «بهاءالدین املشی»، عضو برجسته هیأت اتحاد اسلام، «طرفداران میرزا کوچک اغلب تهرانی و رشتی و در احزاب سیاسی کار کرده بودند.»
دکتر ناصرعظیمی، تعبیر جالبی از این تقابل فکری دارد؛ اگر در پیرامون کسمایی افرادی با منشأ روستایی و سنتی گردآمده بودند، در طرف کوچک خان «بیشتر یک تفکر شهری و نسبتاً متجدد با اهداف مشروطهخواهی شکل گرفته بود.»
به تصریح دکتر هومن یوسفدهی،«کسما به عنوان مهمترین مرکز نظامی و مالی جنگلیها و محل استقرار کمیتۀ اتّحاد اسلام، جایگاه خود را تا اسفند ۱۲۹۷ خورشیدی حفظ کرد؛ ولی پس از اینکه به تصرّف قوای اعزامی دولت وثوقالدّوله و نیروهای اعزامی انگلیس درآمد و حاج احمد و دیگر مبارزان کسمایی دستگیر، زندانی و متواری شدند، این شهر هم اهمیّت خود را از دست داد.
اندکی بعد جنگلیها مجدّداً در گوراب زرمخ در نزدیکی کسما مستقر شدند که پیش از این دومین مرکز نظامی و اداریشان بود؛ ولی خود کسما با آنکه همچنان قلمرو جنگلیها محسوب میشد، هیچگاه جایگاه قبلیاش را بازنیافت. پس از پایان کار نهضت جنگل در آذر سال ۱۳۰۰ کسما عملاً نابود شد.»
این مورخ مینویسد: « پس از پیشرفت کار جنگلیها و ایجاد نهادهای اداری و نظامی توسّط آنها، یک کمیسیون یا شورای جنگ در کسما و یک کمیسیون نظام در گوراب زرمیخ تشکیل شد که ریاست اوّلی با کربلایی ابراهیم و ریاست دومی با میرزا کوچک خان بود و در هر دو جا نیروهایی که به نهضت میپیوستند، تحت آموزش افسران خارجی قرار میگرفتند. کربلایی ابراهیم مدّتها ریاست این کمیسیون را بر عهده داشت و نیابت او را هم محمّدحسن کسمایی بر عهده داشت.»
«محمدعلی گیلک» درباره احداث و تاسیس ِمدرسه نظام در «تاریخ انقلاب جنگل» مینویسد:«علاقه مفرطی که کوچکخان به ایجاد مدرسه نظام داشت همین که از طرف هیأت امور مربوط به جنگ به او واگذار شد در اولین فرصت در قریه گوراب زرمخ نزدیکی کسماء که مرکز اصلی جمعیت و از رشت ۵ فرسخ فاصله داشت اقدام به تأسیس مدرسه نظام کرد.
علاقه مفرطی که کوچکخان به ایجاد مدرسه نظام داشت همین که از طرف هیأت امور مربوط به جنگ به او واگذار شد در اولین فرصت در قریه گوراب زرمخ نزدیکی کسماء که مرکز اصلی جمعیت و از رشت ۵ فرسخ فاصله داشت اقدام به تأسیس مدرسه نظام کرد
و اغلب ملزومات سربازها (از قبیل لباس، کفش، وسایل جزئی، کل و غیره) بهوسیله کارگاههای دستی تهیه میشد و همچنین کارگاه آهنگری درست شده بود که تفنگ و به طور کلی اسلحه را تا اندازهای تعمیر مینمودند، این مدرسه در عرض چند ماه در حدود ۱۲۰۰ نفر افراد نظامی که مقدمات مشق و تعلیمات نظام را آموخته بودند پرورش داده و … افسران آن ۱۰ الی ۱۲ نفر از صاحب منصبان نظمیه رشت بودند…
بعد از آنکه مدرسه نظام ملی در گوراب زرمخ تأسیس شد در لاهیجان نیز تشکیل یافت … اداره امور مدرسه نظام گوراب زرمخ و لاهیجان و تعلیم و تربیت افراد همه به عهده افسران ایرانی بود و ایشان از لحاظ آنکه نزد صاحب منصبان سوئدی تعلیم گرفته و پرورش یافته بودند؛ افراد را به طریق تعلیمات سوئدی مشق میدادند… مدرسه نظام ملی تا اوایل جنگ قزاقها که به امر وثوقالدوله آغاز شد دوام داشت و از آن پس در نتیجه مهاجرت جنگلیها به تنکابن، منحل شده و از بین رفت.»
کلنگی که هادی حق شناس، در نخستین روز از اَمرداد در گوراب زرمیخ برزمین زد، هدفش بازآفرینی نمادهای بهجامانده از جنبشی است که میخواست مشروطه ناکام مانده را احیا کند. مشروطهای که با نبرد مسلحانه آغاز شد و با تداوم آن در جنگلهای گیلان خونباتر گشت.
باززندهسازی «مدرسه نظام» که قرار است به قول مدیرکل میراث فرهنگی، موزه نهضت جنگل شود، پندی از تاریخ است. تاریخ پررنجی که میباید علل ناکامی جنبش های مشروطه و جنگل را تحلیل کند. نهضتهایی از تاریخ معاصر ایران که پس از یک صد ثابت شده، صرف نبرد مسلحانه بیپشتوانه فکری و عقلانیت و آینده نگری از بعد تغییر و تحولات منطقه و نفوذ و ضربه همسایه شمالی، محکوم به شکست خواهد بود.