کشور ما بیش از هر زمان دیگری نیازمند تولید است. با این حال، روند فعلی در حوزه فعالیتهای تولیدی نشان میدهد که بهجای حمایت، موانع متعددی بر سر راه سرمایهگذاران ایجاد میشود. هر مجوز و هر واحد دامی صنعتی یا نیمهصنعتی برای استقرار، باید مراحل قانونی و استعلامهای متعددی را طی کند.
پرسش اینجاست: وقتی یک متقاضی همه قوانین را رعایت کرده و مجوزهای لازم را گرفته است، چرا نباید بتواند واحد تولیدی خود را احداث کند؟ متأسفانه برخی رسانههای استان گیلان با فضاسازی و جنجال، تصویری نادرست از پروژههای تولیدی ارائه میدهند. هدف آشکار این فضاسازیها، تبدیل مناطق رودبار ـ از خاصکول گرفته تا سایر نقاط شهرستان ـ به مناطق صرفا گردشگری و بستری برای ویلاسازی و هجوم غیربومیهاست.
معاون مربوطه استانداری گیلان، باید پاسخ دهد: چرا در استان خود او، اراضی کشاورزی و باغی برای احداث مرغداری و صنایع تبدیلی بهراحتی تغییر کاربری داده میشوند، اما اکنون در گیلان با طرحهای قانونی مخالفت میشود؟ آیا این برخورد دوگانه نتیجه همان تغییر و تحولات مدیریتی تکراری نیست که با ورود هر استاندار جدید رخ میدهد؟ و آیا این رفتارها به تغییر الگوی جمعیتی گیلان و تسهیل مهاجرت غیربومیها دامن نمیزند؟
در زمان حضور استاندار سابق گیلان همه شاهد بودیم که چگونه مدیران مربوطه با طرحهای تولیدی قانونی از جمله احداث مرغداریها موافقت میکردند. حال باید پرسید: چه کسانی مدیران شایسته بودند و چه کسانی بیکفایت؟
وقتی مالک یک زمین مراحل قانونی را طی کرده و مجوز لازم را دارد، چرا نباید در زمین خود مرغداری احداث کند؟ مخالفتهای غیرمنطقی تنها منافع گروههایی خاص را تأمین میکند؛ گروههایی که میخواهند قیمت زمینهای منطقه را بالا ببرند و مانع توسعه تولید شوند. آنها میدانند که با اجرای طرحهای تولیدی، امکان فروش زمین با قیمتهای نجومی به غیربومیها کاهش مییابد.
در جلسات مختلف بارها با متقاضیانی از تهران، کرج، اصفهان، یزد و شیراز برخورد داشتهام. همانهایی که زمانی از هجوم مهاجران به گیلان انتقاد میکردند، حالا که حجم مهاجرت چند برابر شده و بحرانهایی مانند کمبود آب، تخریب محیطزیست و فرونشست زمین گریبانگیر استانهایی مانند تهران و اصفهان و غیره شده است، سکوت کردهاند.
چرا کسی نمیپرسد: چگونه استانهایی مثل اصفهان با استفاده از بودجههای کلان صدها زیرگذر و روگذر احداث کردند، اما گیلان سالها برای یک پروژه ترافیکی حسرتبهدل ماند؟ و حالا همانها بهجای اصلاح مشکلات خود، به استان ما سرازیر میشوند.
آیا باید به جای تولید، راه را برای ویلاسازی لاکچری باز کنیم؟ هر مرغداریای که تأسیس میشود، تحت نظارت و براساس ضوابط تمام دستگاههای ذیربط از جهاد کشاورزی و محیطزیست گرفته تا آب منطقهای و بنیاد مسکن است. امکان ندارد چنین واحدهایی بدون رعایت حریمها و قوانین مجوز بگیرند. اگر دستگاهی خلاف قانون عمل کند و نتیجه استعلام را بعد از بررسیهای کارشناسی اعلام نکند، مرتکب ترک فعل شده است.
انتظار میرود رسانههای متعهد گیلان به جای تخریب سرمایهگذاران واقعی، به زمینخواران و واسطههای غیربومی بپردازند. ما فراموش نکردهایم که چگونه برخی غیربومیها به خصوص از اصفهان زمینهای مردم را در نقاط مختلف گیلان خریدند، شهرک ساختند و حتی تابلوی «ورود افراد متفرقه ممنوع» نصب کردند.
با وجود سوءمدیریتها و فراریدادن سرمایهگذاران، گیلان هنوز یکی از استانهای کلیدی و تأمینکننده بزرگ مرغ تهران است. اگر بهدنبال شفافیت هستیم، باید آمار ورود مهاجران به گیلان قبل و بعد از تحولات اخیر بررسی شود.
طبق قانون، برای استقرار اماکن دامی یکی از ادارات چندگانه که مورد استعلام قرار میگیرد نظام دامپزشکی گیلان است. گیلان تشنه سرمایهگذاری واقعی است. چرا باید رونق تولید قربانی چند ویلای لوکس غیربومی شود؟ کسانی که برای حفظ ارزش و «ویوی ویلا» و خودروهای میلیاردی پارک شده در آن مانع توسعه واحدهای تولیدی گیلان میشوند، همانهایی هستند که میخواهند دوباره در استان ما نقش ارباب را بازی کنند.
دامداریهای صنعتی گیلان در حال نابودیاند، جمعیت دام بومی رو به کاهش است، صنعت پرورش ماهی با تلفات سنگین دستوپنجه نرم میکند و حالا صنعت مرغداری ـ تنها بخش نسبتا پایدار تولید ـ نیز هدف تخریب قرار گرفته است.
این روند را باید متوقف کرد. تولیدکننده گیلانی تنها میخواهد طبق قانون کار کند و امنیت غذایی کشور را تأمین کند، نه اینکه با تهمت و مانعتراشی از پا بیفتد.
«رییس نظام دامپزشکی استان گیلان»