سرنوشتِ کلماتی که حوالی مجرای گوشهای شما پرسه میزنند، به کجا میانجامد؟ وقتی کسی با شما حرف میزند، کلمات به درونتان راه مییابد و مفاهیم تبیین میشوند یا نه حواستان در دنیایی دیگر سِیر میکند؟ اصلا شما چگونه گوش میدهید؟
«خوب گوش نمیدهی»عنوان کتابی است که «کیت مرفی» روزنامهنگار مستقر در هیوستون تگزاس به رشتهی تحریر درآورده است. او که همکاری با رسانههایی چون روزنامههای نیویورک تایمز و اکونومیست در پیشینهی کاریاش درج شده، این کتاب را به همهی کسانی که درست درک نکردهاند یا احساس میکنند درست درک نشدهاند تقدیم کرده است. و البته کسی نیست که نداند این احساس تا چه اندازه مهم است و چه بسیارند انسانهایی که با این مساله دست به گریبان هستند. موضوعی که بر اهمیت مهارت شنیدن تاکید دارد و مورفی به سبب حرفهاش این اهمیت را به خوبی دریافته و تلاش کرده تا با کاوش پژوهشهای دانشگاهی در باب گوش کردن و انجام مصاحبههای متعدد با افرادی که شغلشان بر گوش کردن متمرکز است و همچنین افرادی که بصورت تصادفی با آنها برخورد کرده بدین موضوع مهم بپردازد.
اپیکتتوس: طبیعت به انسان یک زبان و دو گوش داده تا بتوانیم دو برابرِ آنچه میگوییم بشنویم.
وی تلاش کرده تا یادمان بیاندازد که با اشتیاق و دقت به حرفهای هم گوش دهیم. او به ما متذکر میشود که با خوب گوشکردن میتوانیم به ایجاد گفتوگو، درک، همدلی و برقراری ارتباط دست یابیم و متعاقب آن انسانیت خویش را ارتقاء دهیم. مورفی گوش کردن را اساس هر رابطهی موفقی میداند.
دو گوش و یک چشم
کیت مورفی در مقدمهی کتابش از گفتهی «اپیکتتوس» فیلسوف یونان باستان مبنی بر این که «طبیعت به انسان یک زبان و دو گوش داده تا بتوانیم دو برابرِ آنچه میگوییم بشنویم»، یاد میکند. این روزنامهنگار همچنین پس از یادآوری مضرات حواسپرتکنهای دیجیتال گفته است:«گوش کردنِ حقیقی یعنی انگیخته شدنِ فیزیکی، شیمیایی، عاطفی و ذهنی توسط روایتِ یک شخصِ دیگر.»
مورفی در کتابش ابتدا به سرفصلی تحت عنوان «هنر گمشده گوش کردن» میپردازد.
وی با ذکر مثالهای ملموس به اهمیت چگونه شنیدن و عملکرد یک شنوندهی موفق به ویژه در جایگاههای شغلی مرتبط با این موضوع و همچنین نیاز انسان معاصر به شنیدهشدن میپردازد. و اما «عصبشناسی گوش کردن»، مبحث دیگری است که مولف کتاب دربارهی آن نوشته است. مخاطبان در این بخش با نشانههای رفتاری یک شنوندهی بد آشنا میشوند. رفتارهایی که شاید در بسیاری از ما وجود داشته باشد و باید بکوشیم تا ترکشان کنیم.
«گوش کردن به حس کنجکاویمان»، موضوعِ مبحث دیگری از کتاب « خوب گوش نمیدهی است» که نویسندهاش معتقد است گوش کردن بیش از هر چیزی نیازمندِ کنجکاوی است. او میگوید:« ارزشمندترین چیزی که در کارم، بهعنوان روزنامهنگار، یاد گرفتهام این است که همه جالباند، به شرط اینکه ما سوالهای درست بپرسیم.»
فرضییات گوشگیر
مورفی در فصلی دیگر از کتاب، فرضیات را به مثابهی گوشگیرمیداند و به مواردی چون اثرات نامناسب سوگیری و قضاوت در امر شنیدن میپردازد.«جوابهای از سر بیاعتنایی: چرا آدمها ترجیح میدهند با سگها حرف بزنند؟» و «مثل لاک پشت حرف زدن، مثل خرگوش فکر کردن: اختلافِ سرعتِ گفتار و اندیشه» عناوین سر فصلهای پنجم و ششم این کتاب است. اختلاف سرعتِ گفتار و اندیشه مسالهی مهمی است که شاید برای بسیاری از مخاطبان این کتاب جالب باشد. چرا که هر یک از ما شاید بارها با معضل عدم تمرکز بر سخنان معلمان در کلاسهای درس و کارگاههای آموزشی دستوپنجه نرم کردهایم. چه بسا کوشیدهایم تا شنوندهی خوبی برای یکی از اعضای خانواده، دوست، همکار یا خویشاوندی باشیم اما نتوانستهایم حواس خویش را جمع کنیم. ما به حرکت لبهای آنها چشم دوختهایم ولی غرق در افکار خویش شدهایم. مورفی در این بخش از کتاب میگوید که «ما میتوانیم خیلی سریعتر از حرفزدنِ دیگران فکر کنیم. بهطور متوسط، سرعتِ حرفزدنِ هر شخص حدود ۱۲۰ تا ۱۵۰ کلمه در دقیقه است و این کسرِ کوچکی است از پهنای باندِ ذهنیمان که توانش را ۸۶ میلیارد سلول مغزی تامین میکنند. بنابراین، در این ظرفیتِ ادراکیِ مازاد سرگردان میشویم و به خیلی چیزهای دیگر فکر میکنیم، و همین باعث میشود نتوانیم روی سِیرِ رواییِ گوینده تمرکز کنیم.»
در این میان شاید این پرسش به ذهنتان خطور کند چگونه میتوان بر این مشکل فایق آمد و برخورداری از هوشِ بیشتر چه تاثیری بر این موضوع میتواند داشته باشد؟ مورفی به این پرسشها پاسخ داده و شما با همراه شدن با او در این کتاب میتوانید اطلاعات خوبی در این زمینه کسب کنید. البته «گوش کردن به دیدگاههای مخالف: چرا حس میکنیم یک خرس دارد تعقیبمان میکند؟»؛ «تمرکز بر آنچه مهم است: گوش کردن در عصر کلانداده»؛ «گوش کردنِ بداهه: وقتی داشتم میرفتم سر کار، اتفاق بامزهای افتاد»؛«حساسیتِ مکالمه ایوجه: اشتراک بین تِری گِروس، ال.بی.جی، و کلاهبردارها»؛ «گوش کردن به خود: ندای پرحرفِ درون»؛ «چکشها، سندانها و رکاب: موجهای صوتی به موجهای مغزی»؛«اعتیاد به حواسپرتی»؛ «آنچه کلمات مخفی میکنند و سکوتها برملا»؛ «اخلاقِ گوش کردن: چرا غیبت کردن یک جورهایی خوب است؟» و «کِی دیگر گوش نکینم؟» عناوین دیگریست که در این کتاب بدان پرداخته شده است. کتابی که به مهارت خوب گوشکردن در جهانی میپردازد که انسانها لابهلای نفوذ تکنولوژی و حیرانی در فضای مجازی با تنهاییِ خویش دست به گریبان هستند و به دنبال گوشی شنوا برای سخن گفتن هستند. کتابی که یادمان میاندازد ما برای پیش رفتن در مسیر تعالی، و همچنین کسب موفقیت در ابعاد مختلف زندگی خویش باید نگاهی نو به مهارت شنیدن داشته باشیم و برای کسب این مهارت تلاش کنیم.
و اما در پایان باید گفت، کتاب «خوب گوش نمی دهی؛ چه چیز مهمی را از دست میدهی و چرا؟» اثر «کیت مورفی» با ترجمهی«سمانه پرهیزگاری» از سوی انتشارات «ترجمان علوم انسانی» در ۲۱۶ صفحه منتشر و روانهی بازار کتاب ایران شده است.