آقای شهردار بهتر است تا پیش از اینکه به مقام بالاتری در وزارتخانه نایل شود، خیال خود و ما را راحت کرده و در امتداد پروژههای عمرانی دوره مدیریتیاش، تمام نقاط شهر رشت را ۲ طبقهسازی کند.
چرا که ممکن است از بدِ روزگار به فاصلهای اندک(شاید یک دهه) همچون سایرکلانشهرهای مشابه، شهرداری از راه برسد و زحمت جمعآوری و برچیده شدن این پلهای بتنی را متحمل شود.
از یکسال گذشته تا به امروز پیوست طرح توجیهی تقاطع های غیرهمسطح رشت به خصوص گزارشهای شبیهسازی توزیع بار ترافیکی قبل و بعد از احداث و اجرای این تقاطع ها توسط مدیریت شهری و شهردار وقت تهیه و تنظیم نشده تا بدانیم با توجه به هزینه بالای اجرایی این گونه تقاطع ها صرفا این گونه پلها به نسبت کارکردشان از توجیه اقتصادی برخوردارند یا خیر؟!
با توجه به منابع بودجه ای اجرای این تقاطع ها که از وصول مالیات و عوارض تامین میشود، آیا این میزان هزینه اجرایی در مقایسه با هزینه توسعه حمل و نقل عمومی مقرون به صرفه است یا خیر؟!
شهرداری رشت تا به امروز که بیش از یک سال از آغاز بکار این پروژهها میگذرد؛ گزارشهای محاسباتی صف و خطی که ضرورت احداث پلهای بتنی در تقاطعها برایش محرز شده باشد را منتشر نکرده و اصلاً مشخص نیست که چنین محاسباتی فنی و طرح توجیهی و همچنین گزارش شبیهسازی توزیع بار ترافیکی در حوزه طرحهای ترافیکی رشت وجود دارد یا فقط گمان شده که برای حل معضل ترافیکی در شهر بایستی بر رو و زیر هر تقاطع از این شهر روگذر یا زیرگذرهایی احداث شود.
از سال گذشته که روند اجرای این تقاطع ها در رشت آغاز شد، در معابر رشت بیش از ظرفیت، شاهد ترافیکهای سرسامآوری هستیم. اجرای عملیاتی این طرحها که شهر را به یک کارگاه عمرانی تبدیل کرده، باعث شده که معضلات ترافیکی این شهر دوچندان شود.
برخی از تقاطعهای رشت که اکنون از پیشرفت فیزیکی ۸۰ درصدی برخوردارند، به هیچ عنوان در طرح جامع حمل و نقل شهری تعبیه و تمهید نشدهاند؛ بنابراین الزام احداث این پلهای بتنی و توسعه مسیرهای سواره از سوی مدیریت شهری، قطعاً جای تردیدهایی را به وجود میآورد.
از اینرو با توجه به ماهیت ذاتی مدیریت شهری در اجرای پروژههای عمران شهری و منفعت عمومی آنها که هزینهشان از مالیات و عوارض شهری تامین میشود، مدیریت شهری بایستی قبل از اجرای پروژهها، فضایی را برای گفتمان موافقین و مخالفین به وجود آورد که تا به امروز حتی یک نشست تخصصی با کارشناسان و متخصصان برگزار نشده است.
اجرای تقاطع غیرهمسطح، جز آخرین مرحله بهبود روانسازی ترافیک طبق دیدگاه هزینه – فایده محسوب میشود. وقتی در شهر متراکمی مثل رشت توسعه حمل و نقل عمومی، توسعه فضاهای اشتراکی، اصلاح هندسی معابر، توسعه حمل و نقل دوچرخه و سه چرخه محور و حمل و نقل ریلی محدود است و در مجموع هزینه اجرای آنها به نسبت احداث این تقاطعها اگر کمتر نباشد، چندان بیشتر هم نیست و درعینحال بسیار مؤثر است.
در هر حال وقتی به آخرین مرحله یعنی احداث روگذر میرسیم آنهم پشت دربهای بسته تصمیمگیری، بیشتر شک خواهیم کرد که پشت اجرای این طرحهای عجولانه، برنامههای مطالعاتی عمیق و کارشناسی شده وجود ندارد و بیشتر به توجیه غیرکارشناسانه برای به کُرسی نشستن یک خواست مدیریتی شباهت دارد.
در اغلب موارد اجرای این گونه پروژهها در سطوح شهرها، تصمیماتی هستند که بهصورت موردی توسط مدیران اتخاذ میشوند و معلوم هم نخواهد بود که به آن شکلی که در نظر داشته و پیشفرضشان بوده، این پروژهها به نتیجه برسند.
در این موضوع بیشتر از نکات فنی و تخصصی در اجرای عملیاتی این گونه پروژهها، عوامل مختلفی تاثیر گذار خواهند بود. برای نمونه میتوان به برخی از پلهای بتنی به بهرهبرداری رسیده فعلی و آینده رشت اشاره داشت.
اساساً برنامهریزی حمل و نقل در شهرهای ما چندین دهه از برنامهریزی پیشرو عقبتر مانده و مبتنی بر توسعه مسیرهای سواره پیش میرود. احداث این دست زیرگذرها، روگذرها و پلهای هوایی آنهم با حل معضل ترافیک دارای مطالعات عمیق کارشناسی و تخصصی نیستند.
شهرداران مجری این دست پروژههای عمرانی یا منافع خاصی را دنبال میکنند یا خواهان فیل هواکردن در زمینه معضلات شهر و برنامهریزی شهری هستند. ذائقه مجموعه مدیریت شهری رشت در اجرای تقاطعهای غیرهمسطح بسیار سیریناپذیر است. با چنین رویکردی بهتر است بر روی هر تقاطع از شهر رشت یک روگذر احداث کرده و شهر برای عبور و مرور خودروها ۲ طبقه سازی شود، نه روان سازی آنها!
محمد صالحزاده (کارشناس ارشد شهرسازی- برنامهریزی شهری و منطقهای)