گرد و خاکهای گسترشیافته، این روزها به یکی از مخاطرههای آبوهوای گیلان مبدل شده است. فراوانی روزهای همراه با گردوخاک، شدت و غلظت آن همگی در یک دهه اخیر به طرز قابل توجهای افزایش پیدا کرده است.
گرمایش جهانیِ مستمر منجر به از بین رفتن تعادل اکولوژیک موجود در بیابانهای منطقه شده است. این مسأله کانونها و منشاءهای گسیل گردوخاک خاموش را فعال کرده است. از سال 1394، علاوه بر کانونهای منطبق بر مناطق بیابانی خاورمیانه، چندین کانون بر موارد قبلی افزوده شده است.
کانونهای جغرافیایی گردوخاک استان از 2 به 5 افزایش یافته است. کانونهای پیشین با تمرکز بسیار زیاد در شبه جزیره عربستان و با میزان کمتری بیابانهای داخلی ایران که امروزه مناطق جغرافیایی آسیای میانه، شمال غرب کاسپین و قفقاز هم به آن افزوده شده است.
مطابق آخرین پژوهش بیابانهای گسیلکننده گردوخاک به جنگلهای هیرکانی شامل، دلتای اترک (ترکمنستان)، بیابانهای قرهقوم، قزلقوم، معینقوم، اوستیورت، دریاچه خشکشده آرال، بارسوکی (در کشورهای ترکمنستان، ازبکستان، قزاقستان)، دلتای رودخانه اورال، بیابان راینِ در روسیه، بیابان قُبستان در آذربایجان، بیابان عربی (با تمرکز در عربستان و عراق)، بیابان شام (سوریه)، صحرای لیبی. گردوخاکهایی که این خطه را متاثر میکند، دارای پیامدهای مخاطرهآمیز است.
اکوسیستم جنگلی گیلان، اکوسیستمی شکننده و وابسته به شرایط آبوهوایی خاص( آبوهوای مرطوب و معتدل خزری و به نسبه پاک) است؛ اکوسیستمی شکننده و حساس.
اگر در زاگرس بلوطهایی که اتفاقاً با شرایط آبوهوایی و بومشناختی خشک و نیمهخشک منطقه جنوب ایران سازگاری داشته و تابآوری بیشتری در برابر گردوخاک دارند، از افزایش فراوانی وقوع و تراکم گردوخاک تاثیر پذیرفتهاند و اخبار واصله نشان از خشکی آنها در اثر گردوخاک دارد، بیشک اثرات این پدیده در مورد گونههای حساس چون راش، زَربین، مَمرَز این تاثیر ناخوشایندتر خواهد بود.
نظرات بسته شده است.