یکم:
گفتن، نوشتن و اظهار نظر در باب شهر خلاق رشت، برای بسیاری از فعالان و کنشگران و ذینفعان این حوزه امری مهم و البته لذت بخش است! چه بسا دستاوردهای این ثبت جهانی در این سالها، همیشه مایه بحث و حتی انقادات فراوان بوده است. چه آنان که از ابتدا این ثبت را برند شخصی و افتخار خود دانسته و توسعه آن را در فعالیتها و اقدامات اثربخش خویش میدانند و چه آنان که معتقدند این ثبت جهانی هیچ دستاورد و افتخاری برای رشت نداشته است.
اما سوال جدی این است که دستاورد این ثبت جهانی و برند شهر خلاق خوراک شناسی برای رشت چه بوده و چه کسانی ذینفعان اصلی آن قلمداد میشوند؟
دوم:
آنچه مهم است باید دانست که شهرخلاق چیست و چرا ثبت این عنوان برای شهرها در کل جهان اهمیت دارد؟
طبق تعریف، شهرهای خلاق شهرهایی هستند که فرآیند تغییر از«مکان» به «مقصد» را از طریق پاسخ به سوالاتی نظیر چگونه یک مکان خلق میشود، عرضه میشود، مصرف میشود، درک میشود، ارزشگذاری میشود و در نهایت به یک جایگاه تثبیت شده دست مییابد، طی کردهاند. چنین شهرهایی الزاما جریانسازند و منتظر نمیمانند که جریانی از مبدا دیگری بیاید و آنها را تحتتاثیر قرار دهد. خود صاحب نقش اند و جریان های خلاقانه ارزش آفرینی و مفهوم آفرینی را ایجاد میکنند.
هر شهری ظرفیت ها و منابع زیادی دارد و در شهرهای خلاق این ظرفیت ها فراتر و بیشتر از حدامکان وجود دارد و مفاهیم جدید در حوزه مدیریت شهری را به مفاهیم کارآفرینی خلاق و هم آفرینی نزدیکتر و هم معنا می کند. در واقع مفهوم شهر خلاق با تغییرات گسترده در اقتصاد و جامعه، که خلاقیت انسانی عامل کلیدی ست، گره میخورد و اگر تکنیک ها و مراحل اجرایی به درستی اجرا شود و پیش فرض های راهبردی شبکه جهانی شهرهای خلاق در برنامه های آن لحاظ گردد مفهوم شهرخلاق – شهروند خلاق، در راستای توسعه کارآفرینی خلاق و گردشگری خلاق به عنوان یک راهبرد پایدار به توسعه شهری هدفمند منجر خواهد شد. چه متولیان دولتی و حاکمیتی بخواهند چه نخواهد، مردم راهبران این جریان خلاقانه در آن شهر بودند و هستند و ثبت جهانی شهر خلاق صرفا آن شهر را در ویترین مقصد های خلاق قرار میدهد تا گردشگران و علاقه مندان ملی و جهانی آن را برای سفر انتخاب کنند.
سوم:
نقش ساختار دولتی در مدیریت برنامههای شهرهای خلاق، صرفا کنترلیست و رویکرد آمرانه آن را محدود و محکوم به شکست خواهد کرد. این نقش ها موجودیت یافته تا چارچوبهای کلی را با در نظر گرفتن نظرات همه ذینفعان شهری تعیین کند و پس از آن ماموریت اصلیاش، فراهم آوردن امکانی است که صاحبان ایدههای خلاقانه، که ایدهای همراستا با چارچوب کلی توسعه شهر دارند، مجال عرضه و عملیاتی کردن ایدههایشان را بیابند. شاید بتوان اصلی ترین نقش دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی مانند شهرداری، که متولی اصلی برنامه های توسعهای شهر خلاق رشت است را در برنامهریزی و سیاستگذاری هدفمند برای توسعه برنامههای اجتماعی، اقتصادی و حتی کالبدی شهر دانست تا با ایجاد یک زنجیره مشارکت ذینفعان، به عنوان یک مقصد جهانی در جذب و خدماتدهی مناسبتر، یاریگر و حمایت کننده برنامه ها و راهبردها باشد. مداخله در مسایل و طرح و اجرای ایده های شهروند محور، آن طرح و ایدهها را به ناکجا آباد خواهد کشاند و بسان این سالهای از دست رفته پس از ثبت رشت در شبکه جهانی شهرهای خلاق، ایده ها و برنامه های توسعهای، کارکرد و اثرگذاری چندانی به جهت پیشرفت اقتصادی و اجتماعی شهری نخواهد داشت و هر یک از برنامهها و طرحها در همان مقطع بدون دستاورد خاصی پایان مییابد.
در واقع این مردم و شهروندان هستند که باید بگویند چگونه میتوان ظرفیت و پتانسیلهای موجود در شهرخلاق خوراک شناسی رشت را با توجه به مختصات روز به مخاطبان کشوری و جهانی معرفی کرد. اگر بازیابی پتانسیل های اقتصادی، اجتماعی و خلاق صنایع فرهنگی و غذایی بومی رشت، به وسیله شهروندان، هنرمندان و فعالان این حوزه نبود، رشت تاکنون به همین میزان نیز در معرفی و ترویج برند شهرخلاق خوراکشناسی موفق نمیشد.
چهارم:
نهاد عمومی شهرداری و متولیان دولتی را شاید بتوان جاماندههای بهره مندی از این ثبت جهانی نامید. مردم و بخش خصوصی در حد توان و وسع کسب و کار خود تا حدودی توانست از این برند بهره لازم را ببرند. نگاهی به آمارهای رشد کمی تعداد رستوران ها در شهر رشت، در قبل و بعد از ثبت رشت به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی گواه بر این ادعاست. تنوع در منوی این مراکز عرضه غذا و خوراک نیز در این سالهای پس از ثبت و گرایش به غذاهای محلی و بوم آورد و حتی توجه ویژه به طراحی محیط مکانهای عرضه و استفاده از ظرف و ظروف و لباس و آداب محلی نسبت به زمان قبل از ثبت، تفاوت و تغییرات محسوسی داشته است.
در حوزه محتوایی نیز بلاگر ها بسیار موفق تر از نهادهای دولتی و عمومی و رسانههای رسمی، فعالیتی اثرگذار انجام دادهاند. محتوایهای تولید شده توسط بلاگرها، در ترویج و تبلیغات این تنوع غذایی و حتی برند شهرخلاق خوراک شناسی رشت، به دور از دستورات و برنامه های سازمان های متولی بوده که رشت را مقصدی جدی برای اهالی گردشگری خوراک معرفی کنند.
گردشگرانی که صرفا غذا و خوراک را به عنوان یک جاذبه دنبال نمیکنند نیز به واسطه فعالیت های محتوایی و ترویجی بلاگرها، رشت و گیلان را مقصدی لذیذ میشناسند. رستورانهای فعال و خلاق نیز در این موضوع بسیار موفق عمل نمونه و با رقابت جدی در افزایش کیفیت و تنوع غذاهای محلی در منوی رستوران های خویش، بر طبل تبلیغاتی و ترویجی این ثبت جهانی موفق تر کوبیدند و فرصت تجربهای جدی و اثرگذار را برای مخاطبان این شهر ایجاد کردند.
پنجم:
شاید بتوان دلیل اصلی اجرایی نشدن بسیاری از طرحها و ایده های مطرح شده توسط ذینفعان و کنشگران در رشت را، موانعی دانست که مدیران شهری و دولتی بر راه افراد میگذارند. گاه ایده ها و برنامه هایی که در برخی مقاطع نیز اجرایی شد با توجه به خط و مشی و سیاست بازی های مدیران و دخالت های غیرکارشناسانه، در بن بست قرار میگرفت. طرحها و برنامههایی که در پاره ای از زمان اجرا شد بعضا بدون هویت و نشانه بارز خلاقیت بوده است. مانند برخی همایشات، نمایشگاهها و جشنوارههایی که در سالهای اخیر با نگاه پیمانکاری و بدون پیوستهای اقتصادی، برندسازی، اجتماعی و توسعه شهری برگزار شد و به گواه کارشناسان هیچگاه به مطلوب خود نرسید.
ششم:
با استناد به پژوهشها و تحقیقات انجام شده، در سالهای اخیر و به واسطه ثبت رشت به عنوان شهر خلاق خوراک شناسی و در راستای برنامههای توسعه کالبدی شهری، اکنون رشت به یک مقصد گردشگری مهم و جدی تبدیل شده است. بافت پیاده راه فرهنگی و تاریخی شهرداری رشت، بازار بزرگ سنتی رشت به عنوان بزرگترین بازار رو باز کشور، وجود رستورانهای خلاق با تنوع غذاهای بوم آورد و محلی، میزان حضور گردشگران را بیش از پیش در این شهر پر رنگ کرده است.
در زمان تصدی دکتر ثابت قدم به عنوان شهردار رشت، به درستی برند این شهر با بهره مندی از پیوستن رشت به شبکه جهانی شهرهای خلاق، به عنوان ” رشت؛ سرزمین جشنواره ها و رویدادها” انتخاب و برنامه ریزی شد تا با اجرای ایده ها و برنامه های مرتبط بتوان با نگاهی راهبردی به توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، محیط زیستی و نهایتا توسعه شهری پایدار برسد. و لیکن به دلیل عدم ثبات در مدیریت شهری، این برنامه ها به ناکجا آباد رسید و بعد از آن هیچ برنامه و رویکرد راهبردی دیگری جهت بهره مندی از این ثبت جهانی اعلام و رونمایی نشد.
حال باید پرسید چه کسی از برند شهر خلاق رشت بهره نبرده است؟ مردم یا نهادهای متولی؟
آن چه مسلم است، ثبت جهانی باعث میشود یک شهر یا یک مکان به ویترین مقاصد گردشگری راه یابد و در معرض انتخاب سفر کنندگان و گردشگران قرار گیرد. مردم به واسطه خلاقیت و کسب منافع به اندازه وسع و توان کسب و کار خود توانستند بهره مندی مقتضی را از پیوستن رشت به شبکه جهانی شهرهای خلاق بیابند و خودجوش به ترویج و تبلیغ فرهنگ و دارایی های محلی خود بپردازند و مخاطب جلب کنند.
اما سوال اصلی همچنان این است که متولیان دولتی و مدیران شهری، با تمام انتقادهایی که از خود و همکاران خویش دارند، چه میخواهند و چه خواهند کرد؟