بهمن‌خان نه تمام می‌شود و نه فراموش؛

بهمن‌خان؛ آموزه‌هایی که جاودانه شد

0 ۲۳

«عقیده دارم کسی که همین‌اندازه زندگی‌خود را فدای ورزش می‌کند و به خاطر ورزش از همه چیز خود می‌گذرد و یا همین‌اندازه که وقت خود را در ورزش صرف می‌کند، باید مورد تأیید قرار گیرد. آن هم در چنین شرایطی که همه سنگ پول را به سینه می‌زنند و به دنبال کار راحت و درآمد بیشتر هستند.

 

ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که در ورزش آدم‌های دلسوز کم داریم. اگر قرار باشد روی سلیقه‌های فردی و اغراض شخصی، آدم‌هایی را که در ورزش زحمت می‌کشند، آزرده خاطر سازیم، دیگر چه چیزی برای ساختن و پرداختن ورزش داریم؟»

 

بهمن صالح‌نیا در این مصاحبه گویا به خودش و سرنوشت خودش اشاره دارد. می‌خواهد بگوید شاید نیم قرن برای هویت فوتبال انزلی توان و انرژی خود را بکار بسته تا آنچه که امروز از ملوان می‌دانیم عصاره رنج ها، دردها و آموزه‌های او بوده باشد.

 

در کتابش ـ بهمن‌خان ـ روایت آن آمده است که چگونه او و مردانِ بی‌ادعایش، آهسته آهسته و به پایمردی، روح یک شهر را تسخیر کردند و با دستان خالی، از شهری کوچک، بارها از نبرد سخت مستطیل سبز با غول‌های سرخ‌آبی، پیروز بیرون آمدند.

 

کتاب بهمن‌خان صالح‌نیا اثر امین حق ره محقق و پژوهشگر، به نوعی تاریخ شفاهی زندگی و زمانه صالح‌نیا، تیم ملوان و تاریخ فوتبال این خطه است که از زبان خود مرحوم بهمن‌خان صالح‌نیا مربی اسبق این تیم گفته و خوانده می‌شود

 

فوتبال بندر انزلی نه یک ورزش بلکه روح و جوهره این شهر است. بسیاری از ساکنان این شهر در کنار ده‌ها مشغله و امور روزمره بخشی از هویت وجودی آنها با تیم ملوان تعریف شده است. شاید هیچ شهری در ایران نباشد که ساکنان این آب و خاک بیش از آنکه آن شهر را بشناسند از آوازه تیم فوتبال آن یاد کنند.

 

ملوان، بی هیچ چون و چرایی برند و اعتبار این شهر است بی آنکه اشاره‌ای به دریای خزر شود. درواقع ملوان بیش از بندر انزلی در ایران شهره شده است. کم و بیش در مقیاسی بزرگ تر، فوتبال گیلان به عنوان بخشی از قطب فوتبال کشور طی چندین دهه توانسته است نام خود را پرآوازه کند و جامعه ورزشی ایران بشناساند.

 

از همین روست، که نام بزرگان آن، همچون مفاخر فرهنگی و اجتماعی مورد تکریم و احترام همگان است و این در مناسبت‌های مختلف به صدها زبان گفته و شنیده شده است. چندانکه دو دهه پس از درگذشت سیروس قایقران همچنان در مراسم یادبود او هزاران تن به ادای احترام یکی از بزرگترین ملی‌پوشان کشور می‌ایستند و بر یادواره‌های او اقتدا می‌کنند.

 

هفته گذشته بهمن صالح‌نیا، بنیانگذار و مربی سابق تیم ملوان در سن ۸۶ سالگی بدرود حیات گفت. او شاید کلیدی‌ترین و شاخص‌ترین استوانه فوتبال گیلان بود که تا واپسین روزهای حیاتش بر این راه استوار ماند.

 

کتاب بهمن‌خان صالح‌نیا اثر امین حق ره محقق و پژوهشگر، به نوعی تاریخ شفاهی زندگی و زمانه صالح‌نیا، تیم ملوان و تاریخ فوتبال این خطه است که از زبان خود مرحوم بهمن‌خان صالح‌نیا مربی اسبق این تیم گفته و خوانده می‌شود. از خلال آن می‌توان به فراز و نشیب این تیم و چندین دهه روزگار اوج و نشیب آن پی برد که از متن چه رویدادهایی این تیم سربرآورده است و چه روزهای پرشوری را برای مردمان این شهر ثبت کرده است.

 

بهمن صالح‌نیا در این مصاحبه گویا به خودش و سرنوشت خودش اشاره دارد. می‌خواهد بگوید شاید نیم قرن برای هویت فوتبال انزلی توان و انرژی خود را بکار بسته تا آنچه که امروز از ملوان می‌دانیم عصاره رنج ها، دردها و آموزه‌های او بوده باشد

 

صالح‌نیا در این گفتگوی طولانی یکی از عوامل اصلی موفقیت این تیم را ـ جز پایمردی و انضباط خودش ـ جدی گرفتن درس ورزش و تربیت بدنی در سال‌های جوانی خود دانست و تلویحا گفته است از درون این کلاس‌های درس دانش آموزی و صمیمیتی که بین او و دانش آموزان بود نطفه اصلی این تیم شکل گرفت. «یکی از عوامل اصلی که باعث موفقیت ما و همکارهای ما در انزلی، در سطح آموزشگاه‌ها، شده بود، جدی گرفتن درس ورزش و تربیت بدنی بود و این که بسیار به مسئله‌ی آموزش(تئوری و عملی) نظم تأکید داشتیم. مثلاً ما در مدارس، روز‌های بارندگی هیچ وقت ورزش را تعطیل نمی‌کردیم. بچه‌ها را می‌بردیم کلاس و براساس علاقه‌مندیشان به رشته‌های مختلف ورزشی، قوانین همان رشته‌ها را برایشان تشریح می‌کردیم.»

 

بعدها شکل‌گیری تیم ملوان با وقایعی گره خورد که جز با پشتکار و اصرار مداوم صالح‌نیای جوان ادامه نمی‌یافت و تحقق آن به عنوان یک تیم شاخص گیلان امکان پذیر نبود.

 

«بعد از اینکه تیم نیروی دریایی بندر پهلوی تشکیل شد، بخش نامه‌ای آمد که مسابقات کشوری در مرحله مقدماتی باید در استان‌ها برگزار شود، یعنی قهرمان هر استان ابتدا در مسابقات منطقه‌ای شرکت کند و بعد از آن تیم برگزیده به مرحله بعد، راه پیدا خواهد کرد.

 

ما هم اولین بازی‌مان را با نام نیروی دریایی در انزلی با همان تیم فوتبال گیو داشتیم. مسابقه برگزار شد و این تیم را شکست دادیم. خاطرم هست که آقای عزیز وکیل منفرد بعد از بازی رفت زیر جایگاه و من همان‌جا اشک‌های ایشان را دیدم. این بازی فکر می‌کنم سال ۵۰-۵۱ انجام شد و من مربی ملوان بودم و مربی گیو خود عزیزآقا با همراهی یکی از پسرهایش بود.» (۳۱)

 

ملوان و هزاران هواردارش جدای اینکه در این سال‌ها در تب و تاب درونی خودش غرق بود و سعی در قد برافراشتن خود داشت همواره فوتبال را یک مصاف سهمگین قلمداد می‌کرد. آنچنان جدی و مصمم که گویی فوتبال نیمه دیگری از مصاف مرگ و زندگی است.

 

«اولین بازی رسمی ملوان با سپیدرود در سال ۱۳۵۶ در انزلی برگزار شد. از سری بازی‌های جام حذفی کشور که ۱-۲ تیم رشتی را شکست دادیم. یک بازی دیگر هم در خاطرم مانده و آن مربوط به اوایل دهه ۶۰ است و فکر می‌کنم یک عکسِ تاریخی هم از آن ثبت شده است که بازیکن‌های قدیمی رشت توی آلبوم‌شان دارند. حضور هوادارهای رشت و انزلی در ورزشگاه به حدی بود که بعد از پُر شدن جایگاه‌ها آمدند و داخل پست دوومیدانی (در کنار زمین) نشستند.

 

داور هم مجبور شد بازی را به مدت بیست دقیقه تعطیل کند و بعد از بازیکنان و مربیان دو تیم خواستند هوادارهایشان را راضی کنند که دور زمین را خلوت کنند و بروند و در انتهای پیست بایستند. به هرحال، در نهایت بازی بسیار خوبی بود و ما باز هم برنده‌ی میدان شدیم.» (۴۵)

 

بر همین سعی و تلاش بود که در این خطه، تیمی قد برافراشت که در هیچ شهری از نوار ساحلی خزر تیمی چنین پرآوازه نشد. بی دلیل نیست که بسیاری از ورزش دوستان این سرزمین، مجموع فعالیت‌های فوتبال گیلان را از خلال جنب و جوش‌های تیم ملوان یا در مقایسه با آن به یاد می‌آورند.

 

می‌توان گفت که فوتبال انزلی بدون فوتبال گیلان کمتر شناخته شده است. شاید به این جهت که این تیم همیشه در مصاف با تیم‌های شاخص استان و حتی ملی از خود غیرت و شاید هیاهویی به نمایش می‌گذاشت که هر شهروندی را مشغول می‌کرد

 

با این‌همه می‌توان گفت که فوتبال انزلی بدون فوتبال گیلان کمتر شناخته شده است. شاید به این جهت که این تیم همیشه در مصاف با تیم‌های شاخص استان و حتی ملی از خود غیرت و شاید هیاهویی به نمایش می‌گذاشت که هر شهروندی را مشغول می‌کرد. تعصب و حمیتی که بازیکنان و طرفداران این تیم به نمایش می‌گذاشتند دهه‌ها زبانزد عام و خاص بود. این حمیت و پشتکار ملوان بعدها باعث شد که تیم‌های استانی نیز از خود تبلوری را به نمایش گذارند که مایه حسادت و رقابت هم می‌شد.

 

چندان‌که در بخشی از این مصاحبه طولانی، صالح‌نیا از فوتبال گیلان چنین می‌گوید: «فوتبال گیلان یکی از قطب‌های فوتبال کشور است. لیگ فوتبال گیلان با حضور تیم‌های قدرتمند همچون استقلال، سپیدرود رشت، شیلات انزلی و… دست کمی از فوتبال‌ باشگاه‌های تهران ندارد و یکی از معتبرترین لیگ‌های فوتبال کشور است. حضور بازیکنان ارزنده به مانند قایقران و افتخاری، نمونه کوچکی از خیل عظیم و استعدادهای فراوان جوانان این خطه است. ضمن این‌که مربیان شایسته و فراوانی در حال حاضر در سطح استان مشغول به کار هستند و این‌ها همگی دلیل بر غنای فوتبال استان گیلان است.» (۱۴۹)

 

* * * *

صالح‌نیای محبوب ملوان زمانی روی در نقاب خاک کشید که ریشه‌های این تیم حالا پس از نیم قرن تلاش بی وقفه او و دیگر همگنانش، به درخت تنومندی تبدیل شده که در این آب و خاک، شهره و پرآوازه است. بدرقه و تشییع پیکر او در میان هزاران تن از دوستدارانش از هر کوی و برزن، چنین باشکوه بدرقه شد تا نقش بی‌همتای او، نامی در تاریخ فوتبال گیلان، از خود برجای بگذارد.

 

شاید بدین جهت بود که پژوهشگر زندگی و زمانه بنیانگذار ملوان در پایان کتاب بهمن‌خان، اینچنین به مشایعت او رفته است:

«صالح‌نیا تمام می‌شود و فراموش هم می‌شود، اما بهمن‌خان نه تمام می‌شود و نه فراموش. همان‌طور که پرویزخان نه تمام می‌شود و نه فراموش. همان‌طور که محمود آقایی و حریری، در اصفهان نه تمام شد و نه فراموش. همان‌طور که امیر نعمت‌پور و کلوب شنا، در اهواز فراموش شدنی نیستند. همان‌طور که دکتر اکرامی، جاودانه شد. همان‌طور که «سالیا» در آبادان در قلب یک نسل و دو نسل و سه نسل زندگی کرد.»(۱۷۹)

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.