احتمالا همه شما داستان گرتا تونبرگ در اجلاس اقلیمی سازمان ملل و نامه برخی از دانشمندان به آنتی گوترش را شنیدهاید، “مساله اقلیم هیچ فوریتی ندارد.”
سایه این افکار تا این روزها سرنوشت سیاره زمین را تحت تاثیر قرار داده زیرا پدیده دو قلوی انکار و انفعال با یکدیگر در ارتباطند، حداقل در محدوده تغییر اقلیم چنین است. آنها پدیدههایی پیچیده هستند هم به معنای کلی آن یعنی مرکب و بغرنج بودن و هم در معنای روانشناختی و فنی آن یعنی عقده که به گروهی از احساسات و اضطراب های سرکوب شده اطلاق میشود که در کنار هم سبب رفتار غیرطبیعی میشوند.
استنلی کوهن روانکاو جامعه شناس فقید در کتاب خود بنام حالات مختلف انکار سه نوع انکار را توصیف میکند، اگر چه چارچوب نظریه او از تجزیه و تحلیل نسلکشی و سایر قساوتها بدست آمده است، اما دقیقا در مورد بیتحرکی فردی و جمعی ما در برابر شواهد علمی بسیار عظیم مربوط به تغییرات اقلیمی ناشی از فعالیتهای انسان، نیز صدق میکند.
در مقابل این نگاه گروه “سیصد و پنجاه” که یکی از موسسان آن خانم نائومی کلاین، نویسنده آخرین فرصت تغییر است بر اساس گفته دانشمند ناسا، جیمز هانسن، معتقد است که میزان انتشار کربن جهان نباید از ۳۵۰ قسمت در میلیون بالاتر رود که اگر برود دیگر زندگی به شکلی که اکنون میشناسیم، نابود خواهد شد.
نائومی کلاین یک جمله کلیدی دارد: “همه چیز تغییر خواهد کرد اما تنها در مدت زمان کوتاهی، ماهیت آن در دستان ماست.”
گزارشها نشان میدهد: کشورهای نفتی مثل عربستان، روسیه و کویت ماهها دانش اقلیمی را انکار کردند و یافتههای دانشمندان هیات بینالمللی تغییر اقلیم IPCC و گزارش ویژه یک و نیم درجه زیر سوال برد و در سال ۲۰۱۹ به بنبست رساند. به طور مشخص عربستان در تخریب این مذاکرات پیش گام بوده و بقیه همراهیاش کردند. اما بقول برخی از روسای دولتها “علم قابل مذاکره نیست.”
چرا نمایندگان عربستان با وجود تجربه گرما، خشکی شدید و کمیابی آب، با یافتههای “گزارش ویژه یک و نیم درجه” مخالفت میکنند.
باید بدانیم این گزارش چه نتایجی را برای آن ها در پی دارد. برای مثال، خانواده سعودی با درآمدهای نفتی میتواند یارانه به غذا، سوخت در بسیاری از اقلام مصرفی روزانه و خدماتی شهروندانش انتصاب دهد. بدون این موارد حکومت خودکامه و ثروتاندوز آنها سقوط خواهد کرد. آنها “بهار عربی” را پیش چشم داشتند و تنها دلیلی که آنها هنوز قدرت دارند، نفت است. ۴۴درصد از تولید ناخالص ملیشان و ۸۹درصد درآمدهایشان از میادین نفتی است.
پیامدهای این گزارش، کاهش تقاضای ۴۰ تا ۷۷درصدی را تا سال ۲۰۵۰ خبر میدهند. برای تحقق هدف یک و نیم درجه دیگر نباید هیچ زیرساخت سوختهای فسیلی در هیچ جا و هیچ وقت دیگری ساخته شوند. زیرساختهای موجود به تنهایی میتوانند تا پایان عمرشان ۶۵۸ میلیارد تن دیاکسیدکربن انتشار دهند که ۳۵۸ میلیارد تن آن برای تولید برق از نیروگاه است.
سرمایهدارانی در سراسر جهان در این راه هم پیمان بودند و میلیاردها دلار صرف گسترش و تبلیغ ایدههای بازار آزاد، خریدن سیاستمداران و راهاندازی مراکز قلابی علمی انکار گرمایش جهانی کردهاند تا از تغییر سیاستها جلوگیری کنند.
برخی از آنها در حاشیه مذاکرات اقلیمی، پروژههای جذب و ذخیرهسازی کربن خود را به عنوان راهکارهایی بدیل تبلیغ میکنند؛ چرا که همچنان میخواهند صنایع خود را گسترش دهند تا سود بیشتری کسب کنند.
در حالی که گلن پیترز دانشمند اقلیمی نروژی در حوزه بودجه بندی کربن می گوید: چنین پروژه هایی نمی توانند در ابعاد گسترده ای کربن را از اتمسفر جذب کنند و این اقدامات بدون کنار گذاشتن سریع سوخت های فسیلی، امکانی برای دستیابی به اهداف یک و نیم درجه و حتی و دو درجه فراهم نمیکنند.
تیلرسون اولین وزیر خارجه دولت ترامپ و مدیر سابق شرکت نفتی اگزون موبیل برای راهاندازی مجدد پروژه نفت و گاز بین شرکتهای روشی و اگزون موبیل، از پوتین مدال گرفت. تحقیقات ۴ ساله جمعی از روزنامه نگاران در گزارشی نشان میدهد: شبکه سیاستمداران، لابیگرها و گروههای اجتماعی که از سوی برادران کخ و رابرت مرسر تامین مالی میشوند، راهاندازی و تغذیه اتاقهای فکر تشویق بازار آزاد به انکار گرمایش جهانی و هراسافکنی درباره سوسیالیسم پرداخته تا با اعمال نفوذ بر سیاستگذاران، مانع از تصویب قانونهای حفاظت محیطزیست شوند.
این شبکه علاوه بر تشویق بر ملیگرایی افراطی، اسلامی هراسی و مهاجر ستیزی، انگلستان و سایر کشورها را به جدایی از اتحادیه اروپا تشویق میکند.
زنگنه وزیر نفت دولت روحانی از جلسات اوپک نقل کرده که پوتین و بن سلمان به تنهایی در جلسات خصوصی برای اوپک تصمیم میگیرند و بازار نفت را تنظیم میکنند.
تحریم نفت ایران از سوی آمریکا، بازار بزرگ تری را در اختیار آن ها قرار داد و روسیه و عربستان بیشترین سهم صادرات نفتی را در اختیار گرفتند و آمریکا صادرات گاز طبیعی را به بیش از ۴ میلیارد مترمکعب رساند تا بیش از نیمی از سهم صادرات گازی جهانی را به نفع شرکتهای نفت و گاز آمریکایی در اختیار گرفت و وزارت انرژی دولت ترامپ، گاز طبیعی صادراتی آمریکا را “مولکولهای آزادی” نامیده چرا که به گفته آنها آزادی و رفاه را برای خریداران در جهان به ارمغان آورد.
مایکل مان در کتاب اثر دیوانه خانهای در توضیح پدیده ترامپ و خروج از پیمان اقلیمی و ظهور دوباره پوپولیسم، بیگانه هراسی و تئوریهای توطئه و ایجاد کشورهای ورشکسته مینویسد: “ممکن است تصور کنید، با وقوع یک فاجعه مانند آتشسوزی در یک خانه، همه با درک موضوع اختلافهایشان را کنار میگذراند و با سرعت، هماهنگی و همدلی عمل میکنند، اما برعکس ممکن است به جان هم بیفتند، در دست زدن به اقدامات خطرناک از هم پیشی بگیرند و کار را به جایی برسانند که دیوانهها از آتش خطرناکتر شوند.”
در گردهمایی شورای آتلانتیک به بخشی از سخنان کاوه مدنی در نشست اشاره شده که در سال ۱۳۹۷ و واکنش به سیلهایی که از گلستان تا خوزستان را در نوردید، گفته بود “تغییر اقلیم در حال تحمیل شدن به کشور است.” که بنظر نگارنده نکته بسیار کلیدی است. نتیجه مطالعات او و سایرین شرح می دهند سیلابهای گستردهای نظیر آن چه در ایران روی داده در اثر پیامدهای گرمایش جهانی و تضعیف و اختلال در رودبادهای قطبی رخ میدهد و ممکن است بارها و بارها و حتی شدیدتر اتفاق بیفتد.
گرمایش جهانی در قطب شمال شدیدتر شده و باعث تشدید حرکت پیچ و تاب خوران رودبادهای قطبی میشود. رودبادهای قطبی که نظام آب و هوایی را هم جا به جا میکنند اکنون با روندی افزایش و بیسابقه سیلاب و تشنگی را در سطح سیاره زمین دست به دست میکند و این تهدیدی جدی برای امنیت غذایی بشر است.
اما از تمام یافتههای دانشمندان در مذاکرات اقلیمی استقبال نکردن و خطرات آن همچنان دست کم گرفته شده یا از سیلابها بعنوان نشانههایی از تغییرات مثبت اقلیمی برای بهرهبرداری منابع آبی استقبال شده است.
تا کنون دمای متوسط کره زمین نزدیک ۸/۰ تا ۱ درجه سانتیگراد به طور متوسط گرمتر شده اما بر اساس پیشبینیها قرار نیست در این حد بماند. هنوز دمای زمین چندان زیاد نشده که شاهد آنیم که پهنه وسیعی از خراسان جنوبی از سکنه تخلیه شده، سیستان را خاک خشک فراگرفته و بسیاری از تالاب کشور از گاوخونی، جازموریان و هورالعیم تا تالاب انزلی با خشکی دست و پنجه نرم میکند.
پژوهشهای روحاله اوجی و محمود داودی با بکارگیری شاخصهای حدی اقلیمی نشان میدهد شرایط حدی دما و بارش استان گیلان در حال تغییر است به نحوی که مقادیر و روزهای دارای بارش شامل مجموع و حداکثر بارش طی دو دهه اخیر نوسان بیشتری را نسبت به دورههای قبل تجزیه کردهاند و از طرفی مقادیر دماهای حداقل شبانه و حداکثر روزانه دارای روندی افزایشی بودهاند، در حالی که تعداد روزهای دارای دمای حداکثر و شبهای حداقل، کاملا عکس هم عمل کردهاند، به نحوی که تعداد شبهای دارای دمای حداقل کاهش یافته و تعداد روزهای دارای دمای حداکثر افزایش یافتهاند و در نتیجه اختلاف دمای شبانه روز کاهش یافته است که نشاندهنده تاثیرپذیری از تغییر اقلیم میباشد.
از سوی دیگر پژوهش احسان کهنه و سایرین در حوزه بررسی ارتباط تغییرات اقلیمی با تولید چای در استان گیلان نشان میدهد که الگوی بارش باران در استان گیلان با نیازهای گیاه چای مطابقت نداشته و در فصول برداشت محصول میانگین بارندگی ماهیانه برای رشد چای به صورت دیم مناسب نیست، از سوی دیگر با افزایش دمای هوا به ۳۵ درجه سانتیگراد و بالاتر رشد و فتوسنتز بوتههای چای مختل میشود و تعداد روزهای با دمای بالاتر از ۳۵ درجه سانتیگراد از ۱۳۸۱ تا ۱۳۹۵ به ۲۲ روز در سال رسیده که افزایشی حدود ۲۲ برابر داشته است و از سوی دیگر پراکنش این ماهها به مرداد، شهریور، تیر و اردیبهشت رسیده است و این نشان میدهد باید باغهای چای بالادست را احیاء کرد و بدنبال ارقام مقاوم به تنش خشکی یا حداقل دمای پایه بود وگرنه تولید چای دشتی با بحران مواجه خواهد شد.
در بررسی روند تغییر اقلیم و احتمال بروز ناهنجاریهای اقلیمی در شهرستانهای استان گیلان به لحاظ دمایی و بارش توسط زهرا حجازی، صادق صفائیان و مهدی شفیعی نکته قابل توجه این است که اکثر بارش به صورت افزایش بارش حدی و به صورت رگبار کوتاهمدت و ایجاد سیلاب خواهد بود و افزایش دمای حداقل و حداکثر در همه ایستگاههای هواشناسی مشاهده شده و به صورت کلی با افزایش هم زمان دمای حداکثر و حداقل میتوان انتظار داشت که دمای منطقه مورد نظر در دورههای آینده افزایش قابل توجهی داشته باشند.
افزایش رگبار و نیز افزایش دمای بیشتر اثر منفی بر روی گردشگری نیز خواهد داشت.
بررسیها نشان میدهد افزایش دما موجب تغییرات رفتاری در حوزه کشاورزی شدند و کاهش بارشها و افزایش دما زمان فعالیت آفات از جمله ملخ مراکش را نیز سریعتر کرده است.