جهانی به وسعت یک گوشی

«از لذت آنی تا ملال فوری» نوشته‌ی فردین علیخواه

0 604

چه نافذ است انتهای روزهای خزان….بزرگ حظی است غرقه کردن نگاه در پهنه آسمان و دریا…و آن گاه، ژرفی آسمان مرا بهت‌زده بر جای نگه می‌دارد، شفافیت آن برآشفته‌ام می‌کند…آه! باید جاودانه رنج کشید یا باید جاودانه از زیبایی گریخت؟ «ملال پاریس و گل‌های بدی، شارل بودلر»

هیچ چیزی شفاف‌تر از امور زندگی روزمره‌ نیست. همه‌ی افراد جامعه روزشان را با کارهای معمولی و عادی می‌گذرانند. «دوش گرفتن، مسواک زدن، پیاده‌روی، کافه‌نشینی، خرید، تماشای تلویزیون و…» با این اوصاف به نظر می‌رسد امور عادی چیزی برای تعریف کردن یا سوژه‌ای برای گفتمان نداشته باشد. حال نکته ضروری و مورد سوال این است که چرا به محض اینکه از ما خواسته می‌شود تا تجربه روزانه‌ی و عادی خود را توصیف کنیم در به عبارت درآوردن امور روزمره دچار مشکل می‌شویم؟ آیا همه بر سر آن است که چیزی در چنته نیست؟

آنتونی گیدنز بیان می‌دارد: «ما زندگی را به صورت روزمره می‌گذرانیم که در آن برای اکثر چیزهایی که انجام می‌دهیم، نمی‌توانیم هیچ‌گونه دلیلی بیاوریم. ما لباس می‌پوشیم چون می‌پوشیم. و روزانه چیزهای بی‌شمار دیگری انجام می‌دهیم… این چیزها بخشی از رشته فعالیت‌های اجتماعی روزانه هستند که واقعا قابل شرح نیستند. مشکل بتوان گفت به چه دلیل ما این کارها را انجام می‌دهیم. مگر اینکه این کارها آنجا هستند و ما آن ها را انجام می‌دهیم.» (دیوید انگلیس، فرهنگ و زندگی روزمره)

با دقیق شدن در این بیان می‌توان دو واژه را دریافت کرد: ا- غرقگی ۲-پوچی

غرقگی: وقتی سرتا پا در امری غرق شده‌ایم در واقع در موقعیت یکی شدن با آن امر قرار گرفته‌ایم که فرا گذاشتن پا از آن موقعیت به جهت تماشای آن از نقطه‌ای دیگر بدل به کاری دشوار می‌شود. زیرا مستلزم اتخاذ جایگاه نگاه از بیرون است و چون ما در آن غرقیم امکان دیدن چیز خاصی از آن را نداریم.

پوچی: به بیان روشن زمانی که سوژه‌ای وارد چرخه‌ی تکرار می‌شود از معنا (منظور معنایی خاص) تهی می‌شود. به طور مثال اگر واژه‌ی زندگی را بیست الی سی بار پشت هم تکرار کنیم در اثر دفعات تکرار خسته می‌شویم و سپس واژه برایمان فاقد معنا می‌شود. پس چرخه‌ی تکرار هر چیزی را به مفهوم پوچی پیوند می‌زند. روزمرگی از جنس همین پیوند است.

اما کار یک فرم‌شناس و  ناظر دقیق شدن  و اتخاذ جایگاه از بیرن دایره به جهت کژ نگریستن به سوژه‌هایی  است که دچار غرقگی و پوچی شده‌اند. آنگاه ناظر امور از درون آن‌ها معناهایی بیرون می‌کشد که پیش از آن  با وجود شفافیتش شفاف نبوده است. و مهم  کشف فرم است.

با این شرح ایده‌ی اصلیِ کتاب مجموعه جستارهای کوتاهِ «از لذت‌های آنی تا ملال فوری، نوشته‌ی فردین علیخواه» این است که افراد مختلف در جامعه انواع متفاوتی از فرم را صاحب هستند که به معنای جامعه‌شناختی «سبک زندگی» لقب می‌گیرد. واضح است که هدف، شناسایی چگونگیِ ساخت افراد و سازمان زندگی‌شان است. پس اگر بخواهیم بفهمیم یک جامعه و مردمش چگونه کار و رفتار می‌کنند. وضعیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی‌شان به چه نحوی است و یا در چه روندی و چطور دگرگون شده، باید زندگی روزمره را به مثابه‌ی جمعی از فعالیت‌های معمولی درک کنیم.

فرم شناس «مولف کتاب» در کتابِ «از لذت آنی تا ملال فوری» در پیِ فهم عمیق اموری در میان جامعه‌ی ایران فعلی است که فرمش در طی دوران دگرگون شده است و نمودش را در سطح می‌توان ردیابی کرد. در واقع قصد نشان دادن تغییر سبک زندگی یا همان فرم افراد اجتماعی ایران از راه نگاه به زندگی روزمره‌ی‌شان است. حال برای روشن‌تر شدن قضیه به چند عنوان جستار و شرحش از کتاب اشاره می‌کنیم:

۱-از فینگرفود تا اژدرزاپاتا: در این جستار کوتاه بیان می‌شود که: «غذا دیگر غذا نیست» بلکه نوعی ارزش است. غذا در حکم ویترین است. ما گاهی با غذا سبک زندگی‌مان را به رخ می‌کشیم. در واقع غذا کارکردی غیر از کارکرد تامین مواد مغذی مصرفی بدن پیدا کرده است. یعنی بدل به نوعی «پرستیژ اجتماعی» شده‌اند. به بیان روشن‌تر غذاها از کارکرد مرسوم قدیمی خود متمایز شده‌اند. حال «هرچه جلز و ولز استیکِ سنگی از طرفی نشانه‌ای است از طبقه‌ی اجتماعی» و از طرف دیگرنوگرایی میزبان را منتقل می‌کند. غذاها دیگر در پی مشخص کردن هویت اجتماعی افراد هستند.

۲-شوآف می‌کنم پس هستم: خودنمایی در دوران فعلی به عرصه‌های مختلف سرایت کرده است. از «شوآف دانشمند بودن تا شوآف حمایت از حیوانات و کودکان» شوآف می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد که «نیاز به توجه» از جمله آنهاست.

۳-عروسی می‌کنیم تا فیلم بگیریم: «یکی از سوژه‌های جذاب اینستاگرامی در این روزها ویدئوهای یک دقیقه‌ای از جشن عروسی است. عروس و دامادها از دیگران دعوت می‌کنند که شکوه جشنشان را تماشاکنند تا شاید به این ترتیب فیلم عروسیشان وایرال شود.» می‌بینیم که کارکرد مناسک عروسی فرم پیشین خود را از دست داده و حال در زندگی روزمره مرسوم شده که عروسی کنند تا فیلم بگیرند نه که عروسی کنند تا زندگی کنند.

۴-اتاقی به وسعت جهان، جهانی به وسعت گوشی: «اتاق نوجوانان مملو از معنانی فرهنگی است. دختران نوجوان جهان اجتماعی‌شان را در این اتاق‌های کوچک شکل می‌دهند. همانطور که جهان اجتماعی پسرهای نوجوان در کوچه و خیابان شکل می‌گیرد برعکس دختران در اتاق‌های کوچکشان تمرین می‌کنند.» با این اوصاف که دختران امروزی می‌توانند در اتاقشان باشند ولی از طریق گوشی با دنیای بیرون از خانه ارتباط برقرار کنند. گویی دیگر نیاز به دیدن و سنجش خود «شناخت خود در راستای کسب هویت» از طریق آینه نیستند بلکه از لایک‌های اینستاگرام به رفتار درست و غلط خود «هویت» شکل می‌دهند.

با چنین مثال‌های مستقیم و غیرمستقیم ذکر شده از کتابِ «از لذت آنی و ملال فوری» پی می‌بریم که مسائل پیش‌پا افتاده‌ی زندگی، از قضا امور مهمی هستند که فقط باید کشف و شفاف‌تر اشاره و دیده شوند. چنانچه جرج زیمل بیان می‌کند: «حتی پیامدهای بسیار پیش‌پا افتاده‌ی زندگی، تجلی نظم فرهنگی و اجتماعی وسیعی است.» زندگی روزمره‌ی هر فرد فرمی دارد و با کنار هم گذاشتن فرم‌های یکسان می‌توان پیش‌بینی کرد که اجتماع به کدام سو جهت‌مند است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.