۴ هزار و ۵۰۰ در گیلان یک عدد است. یک عدد نه مربوط به قیمت کالا که تعداد پروژههای نیمه تمام که در زیر باران و آفتاب همین آب و خاک نفس میکشند، از برخی از آنها سن و سالی بهاندازه انگشتان دو دست گذشته اما خبری از تکمیل و افتتاح آن نیست.
دولت روحانی در دو دوره فعالیت، توش و توان خود را بر روی پروژههایی گذاشت که سالها از نیمه کاره بودن آنها میگذشت و بردن از نام آنها فقط اذهان را خسته میکرد. از جمله راه آهن، آزاد راه، کتابخانه مرکزی، سدهای نیمه تمام، و… با اینهمه دولت روحانی سعی کرد میراث دار افزودن نیمه کارهها در گیلان نباشد. طرحهایی که در دولت قبلی با یک صلوات در جلسات هیأت دولت رأی میگرفتند و سودای اتمام شان دیگر حتی در خواب دولتمردان قبلی نیست. کسی حتی شاید به یاد نیاورد توجیه هر کدام از این طرحها برای چه بود و عطش تصویب و بعد نیمه تمام ماندن آنها، کدام بخش از رویاپردازی متولیان امر را تامین میکرد؟
با این حال کار خوب دولت دوم روحانی دور نشدن از واقع گرایی و شرایط اقتصادی کشور برای شروع طرحهای متعدد بود. بر اساس آماری که استانداری گیلان میدهد، ۱۹۰۰ پروژه عمرانی با اعتبار ۷ هزار میلیارد تومان در گیلان اجرا شده است که رقم قابل توجه اما کافی نیست. حال آنچه که عقل حکم میدهد این است که برای پروژههایی که این حجم هزینه و اعتبار در نظر گرفته شده تعیین تکلیف شود. یعنی مانند پروژههایی که بالای ۷۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشتند و اقدام به تکمیل آنها شد، انتظار میرفت پروژههای غیرقابل توجیه در بخشهای مختلف صنعتی، راهداری، سد، کشاورزی یا … که پیشرفتی هم نداشته یا از زمان شروع احداثش بیش از یک دهه میگذرد به طور کامل از رده تکالیف دولت برای اجرا خارج شده و یا با بستههای تشویقی و تسهیلی به بخش خصوصی سپرده شود و یا اینکه از اجرای آن چشم پوشی شود. دست کم این کار فرصت را برای دولتهای بعدی برای طرح و برنامههای جدیدتر و مناسب روز فراهم میکند. به عنوان نمونه پروژهای که توجیه فنی آن مربوط به یکی دو دهه پیش است و حتی پیوست اجتماعی و محیط زیستی و حتی اقتصادی ندارد چه دلیلی دارد که هنوز هم چون باری بر بخش دولتی سنگینی کرده و دولتهای بعدی هم نتوانند به علت حجم زیاد پروژههای نیمه تمام تصمیمات و اهداف خود را پیش ببرند.
از این رو انتظار میرود دولت روحانی که بخشی از افتتاح پروژههای خود را به ماه آخر کار خود موکول کرده، تا قبل از به پایان رسیدن خود و قبل از اینکه دولت دیگری روی کار بیاید، تدبیر دیگری در خصوص پروژهها در استانها از جمله گیلان بیاندیشد و این طرحهای بدون توجیه را از رده پروژههایی که جزو تکالیف دولت هستند خارج کند. ضمن این که هیچ مشخص نیست دولت بعدی با چه ویژگیهایی روی کار بیاید و چقدر به طور منطقی و سنجیده بر روی هر کدام از پروژههای جدید فکر کند.
در این زمینه لازم است نمایندگان شهرستانهای مختلف یاری گر دولت در زمان باقیمانده باشند و طرحهای بی معنی و بدون توجیه را به استانداری اعلام کرده و موجب حروج آنها از پروژههای در دست اجرا شوند. دست کم پروژههای زیر ۴۰ درصد میتوانند معرفی شوند. به یاد داریم که رویاپردازی برخی نمایندگان در دورههای قبلی و مجالس گذشته موجب ایجاد چه تعداد شهرک صنعتی در گیلان شده که جز چند مورد معدود، چه تعداد از آنها حجم زیادی از آسیبهای اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی در هر منطقه به بار آورده و حتی برخی از آنها اکنون راکد و نیمه راکدند. قطعا منطقی نگریستن به ادامه اجرای طرح یا ادامه ندادن آن مستلزم همکاری دولت و مجلس در سطح استان است و به نظر میرسد دولت روحانی یکی از آخرین دستاوردهای خود را باید بر این پایه مهم بگذارد.