اول مهر امسال عزیزی چهره در نقاب خاک کشید که بقول شیخ اجل سعدی :
“صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را ” که چون او دوباره فرزندی در این دیار خاکی زاده شود.
امثال دکتر علی اصغر ورسهای در این زمین و زمانه بسیار دیریاب و کمیابند.
قصدم آن بود که در باره این استاد عزیز چیزی بنویسم لذا بارها با خود زمزمه کردم که :
“بگفتم حال دل گویم از آن نوعی که دانستم”
اما در هر نوبتی که قصد نوشتن داشتم،
“بر آمد موجِ آب چشم و خونِ دل، نتانستم…”
اینک که مهر با دومین آموزگار مدرسه اش نیز وداع گفته و دکتر عاطفی، همکار عزیزم در آموزش و پرورش نیز به دیار باقی شتافته است، امیدوارم تا حدودی بر نگرانیهایم مسلط شوم و بتوانم چیزی در شان این دو عزیز به رشته تحریر درآورم.
اگر بگوئیم دکتر ورسهای، استاد دانشگاه در رشته ریاضیات بود و یا مسؤولیتهایش را برشماریم نه تنها حق مطلب را ادا نکرده بلکه او را کوچک نموده ایم چرا که ایشان چنان فربه بود که با چنین قالبهائی قابل تعریف نبود. در مراسم بزرگداشت و ختم دکتر من موارد زیر را به عنوان عناصر اصلی مانیفست فکری و مکتب ورسهای ذکر کرده ام:
جستجوگری، عدم جزمیت، نقادی، حیرتمندی و…
او هماره در راه بود، برخی در راه هستند تا به مقصد برسند اما دکتر ورسهای میدانست که در راه بودن عین به مقصد رسیدن است.
اگر از اصطلاحات صوفیان و عارفان بهره گیریم باید گفت: برخی طریقت را از ظاهر به باطن و از پوسته به لب و لباب میدانند و رسیدن به باطن حقیقت تلقی میگردد اما در مکتب ورسهای طریقت و حقیقت یکی میگردند و تفاوت در وقوف و استشعار به این امر است.
مبتدیانِ طریقت میان راه و مقصد فرق مینهند، اما برای منتهیان راه و مقصد یکیست.
به تعبیر مولانا :
حاصل عمرم سه سخن بیش نیست
خام بدم، پخته شدم، سوختم
ورسهای با دیدی نقادانه و پخته به آراء کلیشهای فیلسوفان میتاخت و نظریاتی نظیر : “شرور اعدامند” را بی معنا میدانست .
او معترضانه و حافظانه بدنبال در افکندن نظمی نو در عالم بود :
بیا تا گل برافشانیم و می در ساغراندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد
بیا کاین داوریها را به پیش داوراندازیم
بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
که از پای خمت روزی به حوض کوثراندازیم
او سخن گفتن و نطق ظاهر و باطن را بزرگترین نعمتی میدانست که به آدمیان ارزانی شده است و خود نیز بدرستی سخن میگفت. اهل ادب و اخلاق بود هم Morality خاص خود را داشت و هم پایبند Ethics بود.
آخرین شبهای زندگیش توفیق رفیق شد که دو نوبت در بیمارستان تا طلوع صبح با او گفتگو کنم، در آخرین دیداری که در بخش ccu با ایشان داشتم، با آنکه شرایط بسیار سختی را به لحاظ جسمانی میگذراند و به تعبیری بواسطه دستگاههائی که به بدنش وصل شده بودند نفس میکشید به من گفت؛ سخن بگو و خود نیز چند بیت از اشعار حافظ را به زیبائی تمام قرائت نمود، روانش آرام و شاد.
*
در زمان تدریس در دبیرستان با دکتر عاطفی آشنا شدم، زنگهای تفریح فقط برای دانش آموزان نبود، ما هم تفریح میکردیم: گفتگوهای سیاسی، اجتماعی، تاریخی، فلسفی و دینی.
مرحوم عاطفی از اقتصاد میگفت، مرحوم سفردوست تحلیلهای جامعه شناسانه ارائه میکرد، دکتر شایسته نیز تاریخ و….
کاش آن گفتگوها ضبط میشد چرا که بسیاری از آن تحلیلها و پیش بینیها بعدها بوقوع پیوست و درست از آب در آمد…
رفاقت و رابطه عاطفی با مرحوم عاطفی ادامه یافت و در جنبش دوم خرداد با او و جمعی دیگر از دوستان فرهنگی مجمع فرهنگیان را تاسیس کردیم و جلسات متعددی به منظور ارتقاء سطح فکری جامعه با حضور میهمانانی چون سعید حجاریان، هاشم آغاجری، محسن کدیور، اعظم طالقانی و… ترتیب داده شد.
…بعدها به اداره جهانگردی رفت و آن حوزه را سامانی در خور بخشید و سپس به شورای شهر .
در دوره نخست شورای شهر با حضور ایشان و سایر عزیزان به نظر میرسد که عملکرد قابل قبولی داشتیم: افتتاح پارکهای ملت، کشاورز و دانشجو و بسیاری پارکهای کوچک نظیر پارک پلیس، احداث زمینهای ورزش محلات، بازگشائی خیابان از فلکه یخسازی به فلکه جهاد، از پل بوسار تا فلکه قلی پور، ادامه خیابان پاسداران به جاده سنگر، احداث یادمان مشروطه، یادمان شیون فومنی، یادمان محمود نامجوی، یادمان دکتر حشمت، یادمان پرفسورهای در قید حیات: سمیعی، رضا، اکبرزاده، بهزاد، برگزاری کنگره نهضت جنگل با حضور و هنرنمایی اساتید: مرحوم پور رضا، ناصر مسعودی، شمس لنگرودی و…. همه و همه اقداماتی بودند که با حضور، همفکری و همدلی عزیزانی چون مرحوم دکتر عاطفی قابلیت تحقق یافتند.
البته پس از اتمام دوره اول شورا، به پیشنهاد و پیگیری دکتر حمید قیصری که بعدها برای ادامه تحصیل و تدریس به آمریکا رفتند، گزارش مفصلی از عملکرد دوره اول شورا تهیه شد و در ادامه به سفارش من جناب محمود نیکویه، از محققین بنام، نیز کلیه مصوبات شورای اول را خلاصه و به آن منضم کردند. این مجموعه بهمراه عکسها و مستندات مدتهاست آماده چاپ است که امیدوارم روزی به زیور طبع آراسته شود.
در انتها یاد و خاطره ایشان و مرحوم شریفیان، اعضاء شورای دوره نخست را گرامی میدارم.
نظرات بسته شده است.