شهر کینگستون کانادا از لحاظ وسعت بیش از دو و نیم برابر کلانشهر رشت است. این شهر به عنوان اولین پایتخت کانادا در قرن ۱۹ و در مرز آمریکا واقع در شمال نیویورک واقع است. کینگستون در کنار دریاچه بزرگ انتاریو و محل تلاقی رودخانههای سن لورنس و کانال ریدو واقع بوده و دارای یکی از بزرگترین مراکز علمی کانادا در حوزه مهندسی عمران و شهرسازی نیز است. ساختار شورای شهر کینگستون بدین گونه است که کمیته (کمیسیون) های مختلف تشکیل دهنده شورا دارای بورد مشاورینی میباشند که عملا بازوی علمی و مشاورهای این کمیسیونها برای تصویب طرح و لوایح ارسالی هستند. کمیسیون محیط زیست، زیرساخت، سیاستهای حمل و نقلی یکی از کمیسیونهای مهم شورای شهر کینگستون کاناداست که فوروم مشاوره محیط زیستی کینگستون تحت عنوان KEAF به عنوان مجموعه مشاورهای این کمیسیون فعالیت میکند. اعضای این فوروم یا نماینده رسمی دانشگاه ها بوده و یا اینکه نماینده مردم و با رای شورای شهر انتخاب میشوند. در اولین جلسه فوروم مشاورین شورای شهر کینگستون که با حضور اینجانب برگزار شد به بررسی و ارزیابی گزارش سالانه محیط زیستی و شاخصهای اصلی و ثانویه پرداخته شد. گزارش مهم محیط زیستی شهر کینگستون که با عنوان Sate of Environment یا SOE از آن یاد میشود دارای شاخصهای مهمی است که میتواند برای هر شهر بزرگی معیار و الگو قرار گیرد. در این گزارش در شش حوزه کیفیت هوا، اقلیم، زمین، تنوع گونه ها، آب، و پسماند شاخصهای مهمی تعریف شده است که قابل اندازه گیری یا متریک هستند.
در حوزه کیفیت هوا پارامترAQHI که به صورت علمی و جهانی شاخص آلودگی هوا است به صورت منظم اندازه گیری شده و به صورت تعداد روزهایی از سال که این شاخص بزرگتر یا مساوی ۳ است گزارش میشود. هم اکنون چنین شاخصی برای اکثر شهرهای مهم دنیا و حتی ایران اندازه گیری میشود اما چیزی که مهم است آن است که شورای شهر به عنوان نهاد منتخب مردم باید بتواند به چنین اطلاعاتی دسترسی داشته و بدون واسطه به مردم گزارش کند. علاوه بر این کمیتهای فرعی اعم از تعداد پذیرش بیماران تنفسی در شهر و همچنین میزان گاز ازن سالانه موجود در سطح زمین و همچنین ذرات جامد معلق در هوا نیز به نوعی نشانگر میزان کیفیت هوای هر شهر است که البته مورد اول میتواند تحت تاثیر شرایط پاندمی و مواردی که ارتباطی به کیفیت هوا ندارد نیز باشد و لذا لازم است در همکاری با علوم پزشکی استان نسبت به اعتبار این کمیت فرعی تصمیم گیری شود.
در حوزه اقلیم وتغییرات آب و هوایی مهمترین شاخص میزان تولید سالیانه گازهای گلخانه ای است که به صورت تناژ گاز دی اکسید کربن تولیدی سالیانه در هر شهر است که با بکارگیری کمیتهای فرعی اعم از تعداد روزهای داغ و سرد، بارندگی شدید، تعداد پلاک خودروهای برقی، میزان استفاده از حمل و نقل عمومی، و میزان استفاده از دوچرخه و پیاده روی تکمیل میشود. این بدان معناست که چنین آماری باید به صورت روزانه، ماهیانه و سالیانه در هر شهر جمع آوری شده و با توجه به مدیریت غیر یکپارچه شهری در برخی کلانشهرهای دنیا هماهنگی چنین امری قطعا نیاز به اراده قوی و انگیزه توسعه طلبانه وافر دارد.
در حوزه زمین نیز کمیتهایی نظیر مقدار و تعداد موارد آلودگی زمین که ناشی از عوامل مختلفی اعم از تخلیه زباله و روغن و یا پسماندهای صنعتی ملاک قرار میگیرد. علاوه بر این کمیتهای فرعی نظیر تعداد مجتمع های مسکونی جدید، اصلاح زمین های آلوده (قهوه ای) نیز مفید به نظر میرسند. در حوزه تنوع گونههای زیستی نیز تعداد گونه های گیاهی جدید کشت شده در حوزه شهری به عنوان کمیت اصلی است که به همراه کمیت های فرعی نظیر درصد پوشش فضای سبز شهری، تعداد گونههای درخطر انقراض، گونههای مزاحم، زیستگاههای محافظت شده، کریدورهای حیات وحش در مجموع اطلاعات کاملی نسبت به تنوع زیستی در حوزه شهری فراهم میآورد.
در حوزه آّب نیز کمیتهایی نظیر تعداد موارد تخلیه فاضلاب در منابع آبی نظیر رودخانههای شهری و یا دریاچهها، سرانه مصرف آب شهری، و مصرف نمک در سطح جادههای شهری در مواقع بارش برف و یخبندان میتواند به عنوان کمیتهای اصلی و فرعی تلقی شود که اندازه گیری و گزارش آنها در گزارش سالیانه محیط زیستی هر شهری میتواند اطلاعات بسیار مهمی را در اختیار برنامهریزان شهری قرار دهد تا بتوانند نسبت به آینده منابع آب شهری دید روشنتری داشته باشند و شهرها با فجایع محیط زیستی که امروزه دامن خیلی از کلان شهرها را گرفته است مواجه نشوند.
علاوه بر اینها و در حوزه پسماند نیز که یکی از مهمترین موضوعات زیست محیطی شهری است و امروزه دامن خیلی از برنامه ریزان حوزه شهری را گرفته است درصد بازیافت زباله شهری به عنوان کمیتی اصلی تلقی میشود که باید روی آن هدف گذاری شود تا زباله کمتر راهی مراکز دفن زبالهها شود. امروز در شهرهای مدرن دنیا این هدف گذاری روی ۶۵ درصد است که بدان معناست که باید حدود ۶۵ درصد زبالههای تولید شده در یک شهر بازیافت شود و طبیعتا برای تحقق این امر باید برنامههای منسجم و مدرنی را اتخاذ نمود که البته در سیستمهای شهری نامنظم و واحدهای مسکونی با مدیریت غیر متمرکز و پراکنده، تحقق این امر یکی از مشکلترین امور باشد. زیرا این مهم نیازمند سیاستگذاری مبتنی بر فرهنگ بومی و محلی و با توجه به مولفههای فرهنگی و شهرسازی محلی موجود است که باید بر اساس آن برنامه ریزی شود.
با توجه به موارد مطروحه بالا و زمینههای مختلف مورد نیاز در موضوع محیط زیست شهری و کمیتهای اصلی و فرعی مورد اشاره به نظر میرسد برای شهرهایی چون کلانشهر رشت با توجه به جمعیت زیاد و وضعیت حاد فضای سبز شهری بایستی تلاش شود ضمن انجام مانیتورینگ منظم و هدفمند این کمیتها نسبت به اولویت بندی این زمینهها اقدام عاجل صورت گیرد که با توجه به شناخت اینجانب از مشکلات این کلانشهر و پیشینه پیگیریهای انجام شده، به نظر میرسد در حال حاضر مهمترین تمرکز باید بر روی نرخ بازیافت زباله باشد تا هرچه سریعتر بتوان بخش عمده زبالههای تولیدی شهروندان را بازیافت کرد. در غیر اینصورت بحرانهای موجود نه تنها حل نشده بلکه به وضعیتی فوق بحرانی تبدیل خواهند شد و دامن همه شهرها را خواهد گرفت. بدیهی است برای تحقق این امر ورود دادن بخش خصوصی با تعریف منافع کوتاه مدت و بلند مدت ضروری است و سیستم قوانین و دستگاههای نظارتی نیز باید طوری اصلاح شوند تا دست و پای مجریان امر بسته نشده و جرات و شهامت اجرا از شهرداری ها گرفته نشود. به طور مشخص بایستی با وضع قوانین در سطح ملی اختیارات و مشوقهایی را تعریف کردکه بخش خصوصی بتواند با بازیافت زبالههای تولیدی از منازل مسکونی زون بندی شده، امتیازات و معافیتهایی دریافت کند که در نهایت انگیزه کافی برای این امر ایجاد شود و این امر باید فارغ از دعواهای سیاسی و به عنوان یک اولویت ملی دنبال شود.