دسترسی به غذای سالم یکی از اهداف توسعه پایدار است. یعنی اینکه کشورها از تمام ظرفیتهای نظارتی، علمی و فنی خود استفاده میکنند تا اطمینان حاصل شود که غذای ایمن و باکیفیت مورد انتظار در طول زنجیره غذایی وجود دارد.
متاسفانه خبر توزیع و عرضه روغن مسموم و تاریخ گذشته شوک بزرگی برای جامعه مدنی و صنعت غذا بود. آیا سلامت مصرفکنندگان اهمیتی برای شرکت توزیع کننده مربوطه نداشت؟ آن هم در حالی که طی چند مرحله نمونهبرداری انجام آزمایشات تخصصی بر روی آن در آزمایشگاههای مختلف، «غیر قابل ترخیص» و «غیر قابل مصرف انسانی» شناخته شد.
اگرچه در طول مدت نگهداری ناصحیح روغن امکان رخ دادن اکسیداسیون و افزایش اسیدیته در آن وجود دارد و روی طعم و بو و خواص تغذیهای آن تاثیر منفی گذاشته و حتی میتواند تبعاتی نیز برای سلامت مصرفکننده داشته باشد. اما عبارت “غیرقابل مصرف انسانی” که بعد از چند مرحله نمونهبرداری و آزمایش اعلام شده، احتمالاً حاکی از وجود نقص و مشکل مضاعف دیگری در این روغنها است. از انواع آلودگیهای خارج از حد مجاز استاندارد که میتواند ماده غذایی را “غیرقابل مصرف انسانی” کند تا آلودگیهایی چون باقیمانده آفتکشها و علفکشها که حین پرورش دانه روغنی استفاده میشود و آلودگی فلزات سنگین (مخصوصاً سرب و آرسنیک) و یا دستکاری ژنتیکی باشد.
از طرفی برای صادرات دانه روغنی، یا روغن خام یا روغن تصفیه شده، ابتدا مبدا صادرکننده آزمایشاتی از نظر صحت و سلامت بر روی محصول خود انجام میدهد و آن را به مقصد صادرکننده ارسال میکند. در اینصورت آیا این اطلاعات در زمان قبول سفارش واردات روغن وجود داشته است؟ آیا مبدا ارسال کننده کوتاهی کرده؟ یا وارد کننده؟!!!!
برای مثال در صورت فقط آلودگی با باقیمانده سموم و آفتکشها در ماده غذایی که از حد مجاز آن در استاندارد بیشتر باشد، و مصرف آن، تبعات گسترده و قابل توجهی بر سلامت مصرفکننده قابل پیشبینی است، از جمله این تاثیرات میتوان سردرد، مشکلات و حساسیتهای پوستی، چشمی و تنفسی مانند COPD، اختلالات ناباروری و سقط جنین، مشکلات هورمونی و سرطان را نام برد. از اثرات فلزات سنگین مانند آرسنیک و سرب نیز میتوان به سرطان ریه، کلیه و کبد و مصرف طولانی مدت آن خطر حملات قلبی، سکته مغزی، فشار خون بالا، دیابت، کاهش قدرت یادگیری و کندی در رشد ذهنی و عوارض کلیوی، ناباروری و سقط جنین اشاره کرد.
در صورت وجود یکی یا مجموعهای از این عوامل در روغنهای وارداتی چرا این روغنها ترخیص و مورد استفاده قرار گرفتهاند؟ آیا میزان در معرض قرارگیری مصرفکنندگان به این آلودگیها برای واردکنندگان اهمیتی نداشته است؟
با توجه به اهداف توسعه پایدار در خصوص تامین غذای ایمن و سالم برای مردم، آیا پایبندی به این اصل برای افراد مسئول اهمیتی داشته است؟
بهداشت و برخورداری مردم از خدمات بهداشت و سلامت و درمان اهمیتی قابل توجهی برای سلامت جامعه کشور دارد، دکتر یوسف صادقیان، مشاور امور فنی و سیاستگذاری اداره کل فرآوردههای غذایی و آشامیدنی سازمان غذا و دارو اعلام کرده که “این روغن ها در سال ۱۴۰۰ وارد شدهاند و معاونت غذا و دارو دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان بعد از انجام ۳ مرحله نمونهبرداری و ۵ مرحله آزمایش و محرز شدن مغایرت در باقیمانده سموم دفع آفات نباتی، و به صاحب کالا و هم به معاونت غذا و داروی هرمزگان عدم ترخیص، لزوم توقیف محموله و مرجوع آن ابلاغ شد و به این روغنها مجوز ترخیص داده نشد.”
با وجود خدمات بهداشتی و حضور کارشناسان بهداشت و غذا در سیستم بهداشت و غذا و داروی کشور، اما گویا توجه و اهمیتی به رای و نظر آنها در خصوص سلامت روغن وارداتی داده نشده است و علیرغم جوابیه بهداشتی و عدم صدور مجوز بهداشتی برای ترخیص، این محموله ترخیص شده است!!
پس سوالی که ایجاد میشود این است که با اجازه و مجوز کدام شخص یا سازمان و به چه دلیل این میزان بالای روغن ترخیص شدهاند؟ این روغنها به چه عنوان و صورتی و در کدام صنایع به مصرف رسیده و عرضه شدهاند؟ آیا در طول مدتی که گذشت این روغنها در قالب روغن خوراکی در بازار عرضه شدهاند؟
چنانچه در مدتی که گذشت مصرف این میزان روغن در قالب خوراکی بوده، یعنی مصرفکنندگان در معرض آلودگی آن قرار گرفتهاند، چه کسی یا چه ارگانی یا ارگانهایی پاسخگوی عوارض و تاثیرات این آلودگی بر مردم خواهد بود؟
نگرانی مهم دیگری که وجود دارد این است که این اتفاق برای کدامیک از دیگر مواد غذایی وارداتی دیگر در صنعت غذا نیز افتاده یا خواهد افتاد؟!