زباله در شهر ما یا دیگران؟

زباله‌پراکنی از منظر جامعه‌شناسی و روانشناسی

0 288

انبوه زباله‌های رها شده در دامن سبز بهار گیلان و گستره‌ی ساحل کاسپین مرثیه‌ی دردناکی است که پژواکش اذهان آگاه را به خود می‌خواند. بی‌تردید بسیار اسفناک است، در روزگاری که همه‌ی مردم از ضرر و زیان رها کردن زباله‌ در دل طبیعت آگاه هستند و سخن از سفر سبز در میان است، پایان تعطیلات نوروزی در طبیعت شمال ایران با برجای ماندن ۱۵۷ هزار تن زباله از مسافران  مقارن باشد و در این میان حجم تولید زباله طی ایام  تعطیلات نوروز در گیلان به عدد  ۵۲۰۵ تن برسد.

تا زمانی شهروندان که طعم تلخ آلودگی محیط زیست را خود تجربه نکنند و بابتش عذاب نکشند به تفاوت محیط زیست سالم و ناسالم پی نمی‌برند. بنابراین بهترین گزینه ایجاد یک بینش عاطفی نسبت به پدیده‌ی آلودگی است

 این روزها دیدن زباله‌ها در ساحل و یا مراتع و جنگل‌های گیلان آدمی را با پرسش‌هایی چند مواجه می‌سازد. آیا همه‌ی این زباله‌ها از سوی گردشگران در طبیعت رها شده‌اند و یا نه بومی‌ها نیز نسبت به محیط زیست خویش بی توجه هستند؟ و اما آیا گردشگران در شهرهای خویش نیز نسبت به مدیریت پسماندهای تولیدی خود بی‌‌اعتنا هستند؟ و آیا اصولا چه چالش‌هایی از نظر  جامعه شناسی و یا روانشناسی در بروز چنین رفتار مخربی دخیل هستند؟

اصل از یاد رفته‌ی هم‌سرنوشتی

 سرنوشت‌هامان به هم گره خورده است. «محمد جواد زحمتکش» روانشناس و مدرس دانشگاه در گفت‌وگو با مرور اظهار می‌کند: اصلی‌ترین داستانی که در زباله‌پراکنی و این تیپ رفتارهای اجتماعی که از افراد بدون توجه به حقوق عامه‌ی مردم سر می‌زند، اصطلاح ساده ای به نام اصل هم‌سرنوشتی است. یعنی زمانی که اعضای یک جامعه در معنای حقیقی کلمه خود را یک جامعه نمی‌دانند؛ چرا که جامعه تعریف مشخصی دارد و الزاما هر توده‌ای از مردم که کنار هم زندگی کنند  نشان از  تعریف جامعه ندارند. در واقع یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های یک جامعه‌ی حقیقی این است که عده‌ای از مردم  خود را هم‌سرنوشت می‌دانند. بعنوان مثال در مقطعی از زمان کالایی در جامعه‌ا‌ی دچار کمبود می‌شود. اگر در این  جامعه‌، هم‌سرنوشتی دچار آسیب باشد، عده‌ای از مردم تند و تند شروع به خریداری و احتکار آن کالا می‌کنند و عده‌ای از داشتن آن محصول حتی به میزان مقدار مصرفی خود محروم می‌شوند. این در حالی است که چه بسا اگر این خرید بیش از اندازه ازسوی عده‌ای صورت نگیرد، بازار دچار قحطی در آن مقطع زمانی نشود. و البته باید گفت؛ در رابطه با زباله ریختن هم همین طور است؛ یعنی تا زمانی که تک‌تک شهروندان باور نداشته باشند که رها کردن زباله در سرنوشت خود و خانواده‌اشان اثر مستقیم دارد و اینگونه بیاندیشند که عواقب این کار فقط متوجه دیگران است، برایشان اهمیتی  نخواهد داشت.

محمد جواد زحمتکش: آدم‌ها به دو شیوه نسبت به پدیده‌های اطراف خود بینش پیدا می‌کنند وبینش یا عقلانی‌ست و یا احساسی. گفتنی است که  در بسیاری از موارد افراد بینش عقلانی نسبت به موضوع دارند اما بینش عاطفی یا احساسی ندارند

رنگ باختنِ مسوولیت‌پذیری

 بطور موازی یکی دیگر از مباحثی که در بحث آلوده کردن محیط زیست فارغ از بخش فرهنگ‌سازی، مطرح است؛ موضوعی به نام مسوولیت‌پذیری آدم‌هاست. زحمتکش با طرح این مطلب بیان می‌کند: زمانی که مسوولیت‌پذیری آسیب می‌بیند، ما خود را در قبال عواقب وتبعات انجام نشدن تعهدات خویش مسوول نمی‌دانیم و البته این مسوول  ندیدن خود چه بسا در بسیاری از موارد تبعات جدی به همراه نداشته باشد و خروجی چنین داستانی شهروندانی است که به راحتی می‌توانند آسایش، آرامش، سلامت و بهداشت عمومی را به خطر بیاندازند و پدید آوردن چنین عواقبی برایشان مهم نباشد.

بینش عقلانی و بینش احساسی

زحمتکش در ادامه‌ی اظهاراتش به بینش عقلانی و احساسی  پرداخته و می‌گوید:  وقتی به آلودگی محیط زیست و فرهنگسازی مربوط به آن نگاه می‌کنیم، یاد مثال معروف «سیگار عامل اصلی سرطان و مصرف آن باعث کاهش طول عمر است» می‌افتم. این جمله روی همه‌ی پاکت‌های سیگار نوشته شده، اما چند نفر سیگاری وجود دارند که بعد از خرید سیگار و خواندن این نوشته، پاکت را بیاندازند زمین و آن را لگد بزنند و از مصرف آن منصرف شوند؟ مردم می‌دانند سیگار مضر است اما نرخ شیوع مصرف سیگار در راستای این دانستن نیست. در این جا ما با موضوع بینش مواجه هستیم.

وی می‌افزاید: آدم ها به دو شیوه نسبت به پدیده‌های اطراف خود بینش پیدا می‌کنند و بینش یا عقلانی‌ست و یا احساسی. گفتنی است که در بسیاری از موارد افراد بینش عقلانی نسبت به موضوع دارند اما بینش عاطفی یا احساسی ندارند. مثلا مصرف کنندگان دخانیات نسبت به مضرات سیگار دارای بینش عقلانی هستند اما بینش احساسی ندارند. در مورد محیط زیست هم یک شهروند فارغ از تماشای ویدئو و مطالعه کتاب و نظایر این موارد تا زمانی که طعم تلخ آلودگی محیط زیست را خود  تجربه نکنند و بابتش عذاب نکشند به تفاوت محیط زیست سالم و ناسالم پی نمی‌برد.

سمانه کوهستانی: برای حل مشکلاتی نظیر زباله‌پراکنی و سیاست گذاری در این مسیر باید حتما بافت‌های فرهنگی و اجتماعی را بشناسیم و بعد به ارائه‌ی راه حل بپردازیم. زباله‌پراکنی شاخصی از بی نظمی اجتماعی است.

  بنابراین بهترین گزینه ایجاد یک بینش عاطفی نسبت به پدیده‌ی آلودگی است. بعنوان مثال در یکی از کشورها قرار شده بود برای جمع آوری کمک‌های مردمی به منظور آزاد ساختن زندانی‌های بدهکار کاری انجام دهند. آنها دستگاهی تعبیه کردند که وقتی شخصی برای واریز پول کارت می‌کشید، در ال سی دی قرار گرفته در دستگاه مشاهده می‌کرد زنجیری که دور دست یک انسان قرار داشت، پاره می‌شود. بی‌تردید بین پدید آوردن این تجربه و واریز پول در یک صندوق عادی تفاوت بسیاری وجود دارد و این همان اهمیت بخشیدن به ایجاد بینش عاطفی است. بنابراین استفاده از این نوع تکنولوژی‌ها  در راستای ایجاد درک ملموس برای افراد از اثرات ریختن یا نریختن زباله در محیط زیست بسیار کمک‌کننده است.

اهمیت شناسایی ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی

چالش‌های محیط زیستی  دارای مفاهیم و ریشه‌های فرهنگی و اجتماعی هستند و اینطور نیست که تنها به مبحث محیط زیست مربوط باشند.

«سمانه کوهستانی» پژوهشگر جامعه‌شناسی ضمن بیان این مطلب در گفت‌وگو با مرور اظهار می‌کند: برای حل مشکلاتی نظیر زباله‌پراکنی  و سیاست گذاری در این مسیر باید حتما بافت‌های فرهنگی و اجتماعی را بشناسیم و بعد به ارائه‌ی راه حل بپردازیم.

 وی در ادامه می‌گوید: زباله‌پراکنی و رفتارهای اجتماعی مردم و پی‌آمدها و دلایل آن می‌تواند از چند بُعد مورد بررسی قرارگیرد. نخست باید به این موضوع بپردازیم که چه عواملی این مسئله را موجب می‌شود. از نظر من زباله‌پراکنی شاخصی از بی نظمی اجتماعی است.

در نظریه‌های آسیب‌ها و انحرافات اجتماعی، نظریه‌ای با عنوان «پنجره‌ی شکسته» وجود دارد که  در ذیل آن این موضوع به صورت مفصل توضیح داده شده که بی‌نظمی‌های اجتماعی  چهره‌ی شهرها را دچار آسیب می‌کنند و سبب می‌شوند منطقه‌ی آسیب‌دیده  به حال خود رها شود و دیگر به آن توجه نشود و همین عامل  موجب رشد جرایم می‌شود. در واقع  مطابق نظریه‌ی پنجره‌ی شکسته جرایم مشهود و رفتارهای مخرب  نظیر زباله ریختن و از بین بردن زیبایی تفرجگاه‌ها در درازمدت می‌تواند به افزایش جرم و رفتارهای مخرب و وندالیستی منجر شود.

 این کارشناس تصریح می‌کند: مواردی چون عدم آگاهی، فقدان امکانات، ضعف کنترل هنجارها و بی‌مسوولیتی افراد  نیز در معضل زباله‌پراکنی دخیل است، اما به  عقیده‌ی من بسترهای اجتماعی موضوع مهم‌تری هستند.

 کاهش سرمایه‌ی اجتماعی

 کوهستانی با بیان این که در بررسی عوامل اصلی زباله‌پراکنی گردشگران، موضوع کاهش سرمایه‌ی اجتماعی دخیل است، یادآور می‌شود: در جامعه شناسی این مفهوم  شامل سه فاکتور اصلی مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی و شبکه‌ی روابط اجتماعی می‌شود. ضعف هر یک از این سه فاکتور سبب می‌شود که سرمایه‌ی اجتماعی کمرنگ شود و افراد علاقمندی خود نسبت به مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی را ازدست بدهند و به محیط زیست و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی توجه نکنند و به نوعی دچار سِرشدگی و بی‌تفاوتی شده و احساس تعلق خود را از دست بدهند.

 نظریه‌ی قیاس اجتماعی

وی می‌افزاید: از سوی دیگر نظریه‌ی قیاس اجتماعی هم مطرح است. در این نظریه شهروندان عمل و رفتار خود را با دیگران  مقایسه می‌کنند و وقتی می‌بینند که هیچ تفاوتی بین آنها وجود ندارد و می‌توانند ناهنجاری را به صورت عرف انجام دهند، در واقع به تاسی ا‌ز دیگران این کار مخرب را به انجام می‌رسانند. لازم به ذکر است که در نظریه‌ی «یادگیری اجتماعی» هم همین مورد مطرح است.

 عدم توجه کافی مسوولان

 آسیب‌شناسی چالش زباله‌پراکنی در سطح کلان‌تر به عامل دیگری که عدم توجه  صحیح و کافی دولت و مسوولان به مسائل محیط زیستی است، مربوط می‌شود. کوهستانی با بیان این جمله اظهار می‌کند: خیلی وقت‌ها مسائل محیط زیستی در دستورکار قرار ندارند و یا بعنوان مسائل درجه‌ی چندم در نظر گرفته می‌شوند. این در حالی است که مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری در سال ۹۷   ۱۰۰ معضل اصلی که کشور در آینده با آن مواجه می‌شود را بررسی کرد و مسائل محیط زیستی بعنوان یکی از آن ۱۰۰ مشکل  شناسایی و معرفی شد و قرار بر این بود  که برایش  برنامه و بودجه در نظر گرفته و سیاست‌گذاری‌های مفیدی هم انجام شود.

 البته تا حدودی یک سری برنامه‌ها اجرا شد اما به هیج وجه کافی نیست. گفتنی است که  در سال ۹۸ تنها یک درصد بودجه به مشکلات محیط زیستی اختصاص داده شد که این  بسیار ناچیز است. از سوی دیگر از یاد نباید برد که  قوانین بازدارنده‌ نیز در زمینه‌ی محیط زیست خیلی ضعیف عمل می‌کنند.

 شهر ما یا دیگران؟

 کوهستانی در پاسخ به این پرسش که آیا گردشگران در شهر خویش نیز زباله‌ها را در طبیعت رها می‌کنند یا خیر، می‌گوید: پاسخ به این سوال نیازمند تحقیقات میدانی است اما بنظر من این چالش فقط به گردشگران محدود نمی‌شود. ولی ممکن است میزان تعلق خاطر آنها  به سرمایه‌ی اجتماعی به نسبت در شهر خودشان بیشتر باشد و موارد محیط زیستی را بیشتر رعایت کنند ولی شهرهای دیگر را محل گذر بدانند. اما نکته‌ی دیگر این است که نباید تنها مردم را در عرصه‌ی زباله‌پراکنی مقصر بدانیم و باید آگاه باشیم که کاهش حس تعلق افراد نسبت به جامعه‌ای که در آن  زندگی می‌کنند در این امر دخیل است و گویا این عملکرد نوعی خشم نسبت به وضعیتی است که درآن  قرار دارند؛ خشمی که به شکل رفتارهای وندالیستی خود را نشان می‌دهد و این در دراز مدت می‌تواند جامعه را دچار بحران کند.

 اهمیت آموزش، تحقیق و رسانه

این پژوهشگر تاکید می‌کند: برای حل مشکل زباله‌پراکنی در مرحله‌ی اول  آموزش باید مورد توجه قرار گیرد. در این مسیر سازمانهای مردم نهاد می‌توانند کارگاه‌هایی طراحی کرده و گروه‌های مختلف را دعوت کنند تا اطلاعات محیط زیستی به آنها ارائه شود. همانگونه که موسسه‌ی سبزکاران و سرزمین ایده آل ما این آگاهی رسانی‌ها را انجام می‌دهند. همچنین سازمان‌ها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی باید به امر آموزش بیشتر توجه کنند.

در این راستا  به ویژه آموزش و پرورش در مدارس باید بیشتر به این موضوع بپردازد. همچنین  برخی پژوهش‌ها  و پرداختن به وجوه مختلف رفتارهای محیط زیستی شهروندان و گردشگران در سطح پژوهش‌های دانشگاهی و بصورت عمیق  باید انجام شود و نتایج آن تحقیقات به مراحل عملیاتی و اجرایی برسد. از سوی دیگر،  توجه بیشتر  رسانه به ویژه رسانه‌ی ملی به این موضوع هم یکی از مهم‌ترین راهکارهاست. رسانه‌های رسمی و غیر رسمی می‌توانند  به تقویت الگوهای محیط زیستی سالم بپردازند. بی‌شک برای حل این معضل، طرح‌های آموزشی و ترغیبی و تشویقی باید مورد توجه قرار گیرد و در کنارش قوانین بازدارنده و طراحی تسهیلات و امکانات و بکارگیری طرح‌های خلاقانه برای احترام به محیط زیست باید لحاظ شود .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.