سینماهایی که باد برد

به بهانه جشن روز سینما در رشت؛

46

گیلان را زمانی دروازه اروپا می نامیدند. بزرگانی چون  ابراهیم مرادی نخستین فیلمساز ایرانی از انزلی شهر ساحلی گیلان برخاست و شهر رشت ۱۰ سینما و انزلی ۵ سینمای فعال داشت.

در بیست و یکمین روز شهریور که روز سینما نامگذاری شده یاسمن عشقی بانوی مستندساز و کارگردان تئاتر با همکاری بهزاد عشقی نویسنده کارگردان و عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی با برگزاری مراسمی در کارگاه نمایش پروین این روز را گرامی داشتند.

 

در این آیین بهروز بقایی بازیگر با سابقه کشورمان و جلال رنجبر از بانیان خانه فرهنگ گیلان و تنی چند از اهالی فرهنگ و هنر و رسانه و دوستداران سینما حضور داشتند.

همچنین مراسم با پخش صحنه هایی از فیلم های ایرانی و توضیحات بهزاد عشقی در مورد فیلمفارسی و ترانه‌های کافه‌ای و نقش آواز در این فیلم‌ها همراه بود .

 

دلگیر از دست دادن سینماهایمان هستیم 

یاسمن عشقی در این مراسم گفت: گیلان دروازه اروپا بود و بسیاری از پدیده‌های مدرن از جمله سینما و تئاتر را پیش از سایر مناطق ایران به خود جذب کرد.

در دهه ۱۳۴۰، شهر رشت ۱۰ سینمای فعال داشت: سینما سهیلا، سینما ایران، سینما سعدی، سینما سیروس، سینما آسیا، سینما نیاگارا، سینما مولن‌روژ، سینما رادیوسیتی، سینماخیام، سینما سالار.

اما امروز و در سال ۱۴۰۳ از تمام آن‌ها، فقط دو سینمای فعال به‌جا مانده‌است: سینما ۲۲بهمن، رادیوسیتی سابق و سینما سپیدرود.

یاسمن عشقی یادآور شد: سال ۱۳۹۴ برای ساخت فیلم مستند «سینما شهر، سینما رشت» درباره سینماهای این شهر سری به تمامی سالن‌ها زدم و هر بار اشک از چشمانم جاری شد.

سینما انقلاب و سعدی که سال‌هاست به مخروبه‌ای بدل گشته‌اند. سینما ایران پارکینگ شده، سینما سالار پاساژ و سینما خیام ابتدا نمایشگاه ماشین و سپس به انباری متروک بدل گشت و سینما مولن‌روژ که زمانی مجلل‌ترین سینمای رشت بود به باشگاه ورزشی تبدیل شده و مابقی نیز یا مخروبه‌اند یا تعطیل.

 

وی خاطرنشان کرد: چند سال پیش نمای بیرونی سینما آبشار را که زمانی تماشاخانه گیلان بود، آب و جارو کردند و اسم تماشاخانه گیلان را پررنگ بر روی آن نوشتند و تعدادی پوستر بی‌ربط از فیلم‌های بی‌ربط‌‌‌‌‌‌ تر را در تابلو اعلانات آن چسباندند. حتی به خود زحمت کوچک‌ترین پرسش و جستجویی هم ندادند که اصلا این فیلم‌ها در این سینما اکران شده یا نه، یا اصلا وقتی سردر را به نام تماشاخانه گیلان می‌زنید، یعنی می‌گویید اینجا را تماشاخانه ببینید و حداقل چند عکس از بازیگرانی که در تماشاخانه گیلان بازی کرده اند را بچسبانید.

یاسمن عشقی در پایان با ابراز تاسف از خاطره و فرهنگی که هر روز بخشی از آن از دست می رود افزود: هم عصبانی‌ام و هم دلگیر. دلم برای سینما‌ها می‌تپد و دلم می‌گیرد از بسته شدن‌های مدام.

ما مرشد کسی نیستیم

بهزاد عشقی منتقد و نویسنده سینمایی نیز در این مراسم با اشاره به ابراز ندامت عهدیه از خوانندگان ترانه های فیلمفارسی از خواندن این ترانه ها بیان کرد: در علم اقتصاد عرضه تابع تقاضا است و اگر تقاضایی نباشد محصولی عرضه نمی‌شود. فیلمفارسی همچون کاباره/تئاترهای لاله زار، آمیزه‌ای از رقص و آواز و تن نمایی و داستان‌پردازی و زد و خورد و مسخرگی بود. آواز بخش جدایی‌ناپذیری از این سینما بود و تقریبا هیچ فیلمی بدون رقص و آواز نمی‌فروخت.

وی تصریح کرد:ترانه‌های کافه‌ای از نظر زیبایی شناسی اعتباری ندارند، منتقدان و نخبگان هنری حق داشتند که این نوع موسیقی را دوست نداشته باشند. اما این موسیقی از زاویه جامعه‌شناسی تبلور احساسات اقشاری بود که دم را غنیمت می‌شمردند و می خواستند خوش باشند و به سبک خود از مواهب زندگی لذت ببرند.

منتقدان می‌توانستند موسیقی کافه‌ای را نفی کنند، اما حق نداشتند که برای دیگران نسخه بپیچند که به چه گوش بدهند و به چه گوش ندهند.

بهزاد عشقی با اشاره به اقبال جوانان از موسیقی رپ افزود: این موسیقی در ذات خود نوعی اعتراض به محدودیت‌های اجتماعی و اخلاقی و سیاسی است. پرده‌ دری اخلاقی و استفاده از کلمات رکیک نوعی بدیل در مقابل اخلاق‌گرایی رسمی و تحمیلی است. من موسیقی رپ را دوست ندارم، اما ما مرشد کسی نیستیم،  بگذارید هر نسلی و هر قشری انتخاب‌های خود را داشته باشد.

در بخشی از برنامه نیز نمایشنامه خوانی «عشق من، شهاب حسینی» به نویسندگی و کارگردانی مهریار بخشی و نقش خوانی فواد صفرپور و اشکان مراد علی نیا ، برداشتی از نمایش «رضا بیک ایمانوردی» اثر ابراهیم مکی اجرا شد.

 

عکس: نگین عیناوی پور

 

 

 

نظرات بسته شده است.