صید دسته جمعی، سرنوشت پرواز

تجارت پر پول با جان پرندگان مهاجر در گیلان

0 1,068

فرقی ندارد که با چکاندن ماشه‌ی تفنگ باشد یا تورهوایی، شکارچی هر طور باشد پرندگان را صید می‌کند. دو چوب بلند دو متری از جنس بامبو یا هر چیز دیگر و مقداری تور که از دو سر به چوب‌ها وصل می‌شود و یک مزرعه‌ی وسیع و پهناور؛ حکایت دام و تور و صید پرندگان است. پرندگان مهاجر از عرض‌های شمالی‌تر کره‌ی زمین برای زمستان‌گذرانی به تالاب‌ها و آبگیرهای گیلان می‌آیند. آنها  از زمهریر مناطق سردسیر سیبری و اروپای شرقی و غربی  به دنبال  محدودیت منابع غذایی  به  تالاب‌های ایران  پناه می‌آورند  تا زمستان را پشت سر بگذارند. حضور پرندگان مهاجر در تالاب‌ها موجب افزایش ارزش زنجیره‌ی غذایی، زاد و ولد در تالاب، کنترل آفات نباتی و تولید کشاورزی، پایداری محیط‌های آبی، اثرات مثبت اقتصادی و گردشگری می‌شود.

اما همه‌ی اینها باعث نمی‌شود که شکارچیان دست به ماشه و صیادان دست به تور نبرند و بیش از حد مجاز شکار نکنند.  صیادان دامها را روی هوا یا سطح آب که گستراندند، مدام دانه پاشی می‌کنند و منتظر می‌مانند تا زمانیکه ماه نور کمی دارد و یا مه بر تور بشیند. دید پرندگان که کم شد صیادان شروع می‌کنند به صید دسته‌جمعی. در تور شبانه یا صبحگاهی انواع پرندگان به دام می‌افتند که در بین آنان برخی مصرف غذایی ندارند، اما به ناگزیر چون بقیه به دام افتاده‌اند.

صید دسته جمعی، سرنوشت پرواز

 نامش جواد است اما تمایلی به حرف زدن در مورد پرندگان شکار شده ندارد. می‌گوید: فقط فروشنده‌ام. این‌ها را چند شکارچی می‌آورند و مشتریان مخصوص به خود را داریم. از افراد بومی و غیربومی تا رستوران‌دارها که برخی پول پیش را هم می‌دهند.  شکارچی که برایم این پرندگان را می‌آورد خودش زمین کسی دیگر را اجاره کرده است. کشاورز هم در فصل دوم سال ندارد که بخورد(یعنی وضع مالی‌اش نمی‌چرخد) و بنابراین اجاره می‌دهد به اینها. زمین که خوب آبگیری شد دو سمتش را چوب و بعد تور می‌زنند.

فروشنده‌ی پرندگان مهاجر از افرادی صحبت می‌کند که بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان خرج مزرعه‌ی شکار یا همان آبگیر می‌کنند. اما سودی که می‌کنند ۶۰ تا ۷۰ درصد مبلغ خرج شده است. یعنی به صد میلیون تومان و بیشتر هم می‌رسد. به شرطی که به دلایل مختلف محل شکار ضبط و جمع آوری نشود.

آنگونه که مشخص است تاجران شکار، چند کارگر را برای صید دسته جمعی پرندگان به خدمت می‌گیرند. ادوات و تور و دانه و… مهیا می‌کنند و روزهای زیادی منتظر می‌مانند تا پرندگان مهاجر از راه رسند. به این شیوه صید «رادام» می‌گویند. چون ارتفاع تورها بین ۱.۵ تا ۲ متر است. برخی هم تورها را به درختان بلند صنوبر می‌بندند که ارتفاع آنها تا ۱۰ متر هم هست. محلی‌ها به آن می‌گویند «داردام». در شرق گیلان نیز به شیوه‌ای از صید که تور بر سطح آب پهن می‌شود «هکش» می‌گویند.

شکار پرنده با تفنگ اگرچه دردناک و توام با آلودگی‌های محیط زیستی ناشی از تیرهای بر زمین مانده است، اما صید بی‌رحمانه و دسته جمعی است و فرقی نمی‌کند چه نوع پرنده‌ای را صید کند.

فروشنده‌ی پرندگان مهاجر از افرادی صحبت می‌کند که بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون تومان خرج مزرعه‌ی شکار یا همان آبگیر می‌کنند. اما سودی که می‌کنند ۶۰ تا ۷۰ درصد مبلغ خرج شده است. یعنی به صد میلیون تومان و بیشتر هم می‌رسد. به شرطی که به دلایل مختلف محل شکار ضبط و جمع آوری نشود.

تورهای شکار در شرق و غرب گیلان پراکنده‌اند و معمولا بازارهای چاف و چمخاله در لنگرود، بازار ماهی فروشان لنگرود، بازار دستک در کیاشهر و تولم شهر در غرب گیلان و … مکان عرضه‌ی این پرندگان است. جایی که این مهاجران زیبا و ارزشمند که برخی از آنها جزو گونه‌های نادر هستند قتل‌عام می‌شوند و خبری از برخورد قاطع یا راهکارهای پیشگیرانه نیست.

تالاب‌های گیلان از جمله پهنه‌هایی هستند که هرساله میزبان پرندگان مهاجر هستند. سال گذشته در مجموع بیش از ۱۳۵ هزار قطعه پرنده از ۷۵ گونه‌ی پرندگان آبزی و کنار آبزی توسط سازمان  محیط زیست در ۳۳ زیستگاه مهم  گیلان سرشماری شد.  مدیر کل حفاظت از محیط زیست گیلان می‌گوید: در ایران ۵۵۶ گونه پرنده شناسایی شده  که از این تعداد بیش از ۳۵۰  گونه در استان گیلان زیست می‌کنند. اغلب پرندگان استان مهاجر هستند که به صورت مهاجر زمستانه، جوجه‌آور و عبوری وارد زیستگاه‌هایشان در استان می‌شوند.  ساسان کفایی یادآور می‌شود:  گیلان دارای  زیستگاه‌های مهم برای پرندگان است که شامل  تالاب بین‌المللی انزلی،  پارک ملی بوجاق، تالاب بین‌المللی امیرکلایه، منطقه حفاظت شده‌ی لیسار، پناهگاه حیات وحش لوندویل و تالاب استیل  که در فهرست مناطق مهم برای پرندگان در خاورمیانه ( IBA) ثبت شده‌اند.

 تهدید حیات وحش ایران

«ماهان مه‌رو»  کارشناس ارشد علوم و مهندسی محیط زیست  با بیان  این که  صید یا شکار پرندگان از شمال تا جنوب کشور مانند سمی وحشتناک حیات وحش را تهدید می‌کند، در گفت و گو با مرور می‌گوید:  بر اساس  آمار ارایه شده از سوی سازمان‌های ذی‌ربط  هر ساله بین چهار تا پنج میلیون پرنده‌ی مهاجر از کریدورهای مختلف مهمان کشور ما هستند که از این تعداد  بر اساس گزارش موسسه برد لایف اینترنشنال بیش از یک میلیون پرنده شکار می‌شوند. گفتنی‌ست پرندگان مهاجر به ترتیب بیشتر در استان‌های مازندران، خوزستان، گیلان، گلستان، هرمزگان، بوشهر، آذربایجان غربی و شرقی، همدان و ایلام فرود می‌آیند. البته در سال‌های اخیر به دلیل از بین رفتن زیستگاه‌های تالابی تراکم پرندگان در تالاب های باقی‌مانده وابسته به کیفیت و امنیت زیستگاه است.

وی  اظهار می‌کند: با بررسی داده‌ها و آمارهای سال ۱۳۹۸ و گزارشات غیر رسمی در ایران سالانه بیش از یک میلیون قطعه پرنده‌ی مهاجر به روش‌های مختلف شکار می‌شوند و استان‌های مازندران و خوزستان جایگاه اول و دوم بیشترین آمار کشتار پرندگان مهاجر را با اختلاف زیاد نسبت به مابقی استان‌های کشور به خود اختصاص داده‌اند. برآوردهای کارشناسان نشان می‌دهد فریدونکنار، ازباران و سرخ‌رود در مازندران به تنهایی با استفاده از روش‌های غیرقانونی نظیر کرس، گذر، شب دام و تور هوایی یک میلیون پرنده‌ی مهاجر را در سال صید می‌کنند. همچنین مرکز اصلی  فروش پرنده‌ها بازار فریدونکنار است که  هم چون آهن‌ربایی مهاجران کشته شده از استان‌های گیلان و گلستان را هم برای عرضه و فروش به سمت خویش جذب می‌کند. لازم به ذکر است که خوزستان با اختلاف بسیار کم نسبت به مازندران  یعنی نزدیک به یک میلیون قطعه در سال، دارای رتبه‌ی دوم شکار پرندگان مهاجر است و بازار کیان در اهواز مرکز اصلی فروش پرنده‌های شکارشده در این استان است و بازارهای شادگان و  سوسنگرد نیز از دیگر مراکز عرضه  در خوزستان محسوب می‌شوند. همچنین با بررسی گزارش‌های مردمی مشخص شده که بسیاری از پرنده‌های مهاجر شکار شده نیز در روستاها بین اقوام توزیع و بفروش می‌رسد و بخشی هم به کشور عراق ارسال می‌شود.

 تجارت پر پول

همه‌ی افرادی که دست به صید و شکار می‌زنند از اقشار ضعیف و تنگدست جامعه نیستند. مه‌رو با بیان این نکته تصریح می‌کند: لاشه‌ی پرنده کوچکی مانند چنگر در بازار به قیمت ۳۰ الی ۵۰ هزار تومان و لاشه‌ی غاز تا ۲۵۰ هزار تومان  به فروش می‌رسد. بی‌شک افرادی از قشر مرفه جامعه این پرندگان را خریداری می‌کنند و شکار و قاچاق پرندگان بومی و مهاجر تجارتی پرپول است.

وی  در ادامه می‌گوید: تعداد زیادی از پرندگان نگون‌بخت، زنده‌گیری و به باغ وحش‌ها یا باغ‌های پرندگان منتقل می‌شوند تا باقی مانده‌ی عمر خویش را در حبس بگذرانند.  همچنین  بخشی از پرنده‌های زخمی یا کشته شده تاکسیدرمی می‌شوند تا زینت خانه‌ها، فروشگاه‌ها و رستوران‌ها باشند.

 کشتار شکارچی‌های طبیعی

روش‌های سنتی شکار آسیب کمتری به طبیعت وارد می‌کرد. این فعال محیط زیست اظهار می‌کند: روش‌های سنتی  به مرور از رواج افتاده‌اند و امروزه بیشترروش‌هایی نظیر تورهای هوایی، شب‌دام، کرس، پاشیدن دانه های مسموم که آسیب زیادی به همراه دارند، مورد استفاده قرار می‌گیرد و البته این همه ماجرا نیست و برخی شکارچیان برای  فراهم کردن  آرامش بیشتر در فضای دامگاه  خود دست به کشتار شکارچی‌های طبیعی حاشیه‌ی دامگاه نظیر انواع عقاب و جغد، شغال و گربه جنگلی می‌زنند.

در شرق گیلان به ویژه در شهرستان‌های لاهیجان و لنگرود،  تقریبا بیش از ۶۰ الی ۷۰ درصد شالیزارها در فصل پاییز و زمستان قرق می‌شوند و با بستن راه‌های ورودی از حضور افراد به جهت حفظ امنیت شالیزارها برای جذب پرندگان ممانعت می‌شود. سپس با آب‌گیری و دانه‌پاشی و ایجاد یک زیستگاه مصنوعی، جذب پرندگان انجام می‌شود و تورهای هوایی در شب پرندگان را صید می‌کند و صبح به صبح مانند نحوه‌ی فروش ماهی که به روش چوب‌زدن قیمت‌گذاری می‌شود

 

وضعیت نابسامان شکار معلول عللی‌ست که رفع آن نیازمند توجه بیشتر است. مه‌رو بیان می‌کند: نبود قوانین سختگیرانه از سوی قانون‌گذار، همکاری مقامات محلی با شکارچیان، فقر فرهنگی، ضعف دستگاه‌های نظارتی و اجرایی از جمله دلایل وضعیت موجود در زمینه‌ی صید و شکار پرندگان بومی و مهاجر است.

وضعیت شکار پرندگان در گیلان

 وخامت اوضاع شکار در گیلان به اندازه استان‌هایی چون خوزستان و مازندران نیست اما با این حال باید برای کاهش شکار پرندگان چاره‌ای اندیشید. مه‌رو در این باره  اظهار می‌کند:  باید توجه داشت بسیاری از پرندگانی که صید یا شکار می‌شوند در دسته‌ی گونه‌های در خطر انقراض یا در معرض تهدید  قرار دارند. متاسفانه در شرق گیلان به ویژه در شهرستان‌های لاهیجان و لنگرود،  تقریبا بیش از ۶۰ الی ۷۰ درصد شالیزارها در فصل پاییز و زمستان قرق می‌شوند و با بستن راه‌های ورودی از حضور افراد به جهت حفظ امنیت شالیزارها برای جذب پرندگان ممانعت می‌شود. سپس با آب‌گیری و دانه‌پاشی و ایجاد یک زیستگاه مصنوعی، جذب پرندگان انجام می‌شود و تورهای هوایی در شب پرندگان را صید می‌کند و صبح به صبح مانند نحوه‌ی فروش ماهی که به روش چوب‌زدن قیمت‌گذاری می‌شود، روانه‌ی بازارهای محلی می‌شوند والبته این جدا از سفارش شکاریست که برخی افراد یا رستوران‌دارها به صیادان محلی می‌دهند. از سوی دیگر  مساله‌ی شکار در غرب گیلان  هم  سمت آب‌بندان‌های حوزه‌ی تالاب انزلی، صومعه‌سرا، شفت، فومن تا تالش و آستارا مطرح است، اما در این منطقه شکار بیشتر با تفنگ انجام  گرفته و کمتر از تورهوایی استفاده می‌شود، هرچند که آمار صحیحی از میزان اسلحه‌های مجاز در دست نیست و شلیک صدها هزار گلوله سربی و ماندگاری آن در منابع آب و خاک خود به یک تهدید برای محیط زیست انسانی تبدیل شده است.

با توجه به اینکه درآمدهای حاصل از صید و شکار به شیوه‌های غیرقانونی  از نظر شرعی نیز دچار اشکال است و مصداق بارز دزدی از انفال محسوب می‌شود از مراجع قضایی محترم در شهرستان‌های استان انتظار می‌رود به عنوان مدعی‌العموم نسبت به برخورد و تعقیب قضایی با متخلفان اقدام کرده و توجیهات برخی مسوولان محلی دال بر فقر و یا امرار معاش را مستمسک بروز تخلف و اقدام بزه‌کارانه ندانند

مه‌رو با تاکید بر اهمیت توجه بیشتر متولیان امر در راستای سامان بخشیدن به اوضاع و احوال شکار می‌گوید: امتناع مردم از خرید پرندگان شکار شده یکی از راه‌های کاهش کشتار مهمانان تالاب‌های گیلان است و باید ضمن شناسایی جامعه محلی نیازمند نسبت به توانمندسازی آنان و ایجاد مشاغل جایگزین و یا ترویج طبیعت‌گردی و پرنده‌نگری به ارتقا درآمد و اقتصاد آنان کمک کرد.

وی با بیان این‌که بر اساس قانون صید و شکار استفاده از روش‌هایی مانند تور هوایی ممنوع است، اظهار می‌کند: پایش روزانه‌ی بازارهای محلی، جلوگیری و برخورد با متخلفان وانجام همزمان فعالیت های فرهنگی و آموزشی در مناطق روستایی به ویژه برای دانش‌آموزان راهگشا خواهد بود.

 مسایل فقهی و شرعی موضوع دیگری‌ست که این کارشناس از آن یاد کرده و می‌گوید:  با توجه به اینکه درآمدهای حاصل از صید و شکار به شیوه‌های غیرقانونی  از نظر شرعی نیز دچار اشکال است و مصداق بارز دزدی از انفال محسوب می‌شود از مراجع قضایی محترم در شهرستان‌های استان انتظار می‌رود به عنوان مدعی‌العموم نسبت به برخورد و تعقیب قضایی با متخلفان اقدام کرده و توجیهات برخی مسوولان محلی دال بر فقر و یا امرار معاش را مستمسک بروز تخلف و اقدام بزه‌کارانه ندانند.

گذران معیشت یا زیاده خواهی  و تفریح 

سال گذشته ۷۰۰ مجوز شکار در استان گیلان صادر شده است. بدیهی‌ست که تعدادی از این شکارچیان برای گذران معیشت و تعدادی نیز برای تفریح راهی شکار می‌شوند و البته حتما هستند عده‌ای  که خارج از دایره‌ی پشت سرگذاشتن موازین قانونی به شکار پرندگان می‌پردازند.

«لیلا مسروری» فعال محیط زیست  در گفت‌وگو با مرور اظهار می‌کند: جزبه جزءِمقوله‌ی صید و شکار در ایران جای بحث و بازنگری دارد، آنچه مایلم به آن بپردازم با توجه به شرایط زیستی ما بحث شکار پرندگان به ویژه پرندگان مهاجر است. اگرچه امروز واقعا این مسئله که ضرورت معیشت افراد، الزام شکارگری را ایجاد می‌کند چندان محکمه‌پسند نیست ولی می‌پذیریم که از دیرباز شکار مکمل معیشت جامعه‌ی محلی است. بارجوع به گذشته می‌بینیم بحث شکار، شیوه‌ای ورای کشتار امروزی بود! در روزگاری که نه لیست IUCN(اتحادیه‌ی  بین‌المللی حفاظت از طبیعت)در کار بود ونه خبری ازطبقه‌بندی‌های آسیب‌پذیر، نزدیک به تهدید و درمعرض انقراض ونه نشانی ازکنوانسیون CITES (تجارت بین‌المللی گونه‌های در معرض خطر)؛ باورهای محلی اجازه‌ی شکار بیش از اندازه را نمی‌داد!همین ارزش‌های بومی مانع صید برخی گونه‌های خاص پرندگان بود! اصولا افراد بقدر روزی‌خواهی توام با قناعت شکار می‌کردند و تیری محض تفریح سینه‌ی پرنده‌ای را نشانه نمی‌گرفت.

متاسفانه توجیهات بسیاری وجود دارد که بحث شکار قابل حذف نیست، اصلاح قانون هم در کشور ما بسیار زمانبر است و ضمانت‌های اجرایی گاه کم‌رنگ است ولی اگر از شیوه‌های مدیریتی سلبی استفاده کنیم مثلا شکار را از آخر هفته به وسط هفته منتقل کنیم یا مدت اعتبار پروانه‌ی شکار را کوتاه کنیم، تحمیل دشواری باعث می‌شود خودبخود یک عده منصرف شوند و دست‌کم عرصه برای اهلش یعنی جامعه‌ی محلی واقعی، باقی بماند!

وی می‌افزاید: در مدل‌های سنتی صید چون دوما، تشت وسو و امثال آن، شیوه‌ی صید خود محدودیت مدیریت شده‌ای را اعمال می‌کرد که قابل قیاس با شیوه‌هایی چون تور و دام هوایی، گذر، کِرس و متاسفانه دانه‌پاشی با دانه‌های مسموم و تفنگ شکاری نیست! شوربختانه اصلاح در این زمینه نیز بسیار بطئی است. مثلا پس از سال‌ها اصرار، زمستان گذشته این اقدام اصلاحی صورت گرفت که مجوز حمل اسلحه‌ی شکاری منوط به اخد پروانه شکار شده؛ در نظر بگیرید جدای زیستمندانمان چه تعداد محیط‌بان بواسطه‌ی همین خلا قانونی، شهید شدند!

 ضرورت تغییر روز شکار

مجوز شکار از سوی سازمان حفاظت محیط زیست بر اساس دستورالعمل‌ها صادر می‌شود و اما توجه به  روزهای پنج‌شنبه و جمعه برای شکار، فرصتی مناسب برای شکارهای تفریحی فراهم می‌آورد.  مسروری در این باره می‌گوید: نکته اینجاست وقتی شرایط بسیار بد زیستگاه‌ها، خود عامل تهدید پرندگان است؛ وقتی هنوز اصرار داریم که پروانه‌ی شکار را به هر متقاضی (چه بسیار افراد متمکن که برای تفریح پروانه می‌خرند)  بفروشیم، وقتی برای تعیین تعداد پروانه‌ها، هیچ برآورد دقیقی از شرایط و اصطلاحا برد اکولوژیک نداریم، قدم‌های حساب شده اما کوچک و پیوسته می‌تواند گره‌گشا باشد. یکی از مسائلی  که به شخصه سالهاست پیگیر آن هستم حتی در مورد آن با معاون وقت  محیط‌ طبیعی سازمان حفاظت زیست صحبت کردم و هر سال وحتی امسال با مقامات محلی و استانی گفتگو کردم، درخواست ساده‌ی تغییر روز شکار است! ببینید متاسفانه توجیهات بسیاری وجود دارد که بحث شکار قابل حذف نیست، اصلاح قانون هم در کشور ما بسیار زمانبر است و ضمانت‌های اجرایی گاه کم‌رنگ است ولی اگر از شیوه‌های مدیریتی سلبی استفاده کنیم مثلا شکار را از آخر هفته به وسط هفته منتقل کنیم یا مدت اعتبار پروانه‌ی شکار را کوتاه کنیم، تحمیل دشواری باعث می‌شود خودبخود یک عده منصرف شوند و دست‌کم عرصه برای اهلش یعنی جامعه‌ی محلی واقعی، باقی بماند! و در کنار آن بطور جدی با معرفی شیوه‌ی معیشتی پایدار مبتنی بر بهره‌برداری خردمندانه توسط  جامعه‌ی محلی  را جایگزین معیشت موقتی صید کنیم، می‌توانیم این معضل را مدیریت کنیم. گام‌های بعدی اجرای دقیق قوانین حفاظتی است؛ تلاش در آگاه سازی عمومی برای کاهش تقاضاست تا این شبکه پر هرج و مرج به یک ساختار درست برسد. ضمن آنکه برای سال جاری نیز بواسطه‌ی کرونا و سایه‌ی خطر H1N1 واقعا نگران تصمیم سازمان برای اعلام رسمی فروش پروانه شکار هستیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.