بناهای تاریخی انزلی سالهاست که در غبار بیتوجهی روزگار میگذرانند و در دستان باد و باران به فروپاشی، نزدیک و نزدیکتر میشوند. واقعیت این است که همهی بناهایی که تا کنون ویران شدهاند و همهی آنها که در معرض ویرانی هستند، بخشی مهم از هویت مردم این سرزمین مهآلوداند. هویتی که متأسفانه حتی ثبت این بناها در فهرست آثار ملی هم نتوانسته کمکی به حفظ آن کند. گفتنی است این چالش بزرگ حتی در مواردی که مالک بنا بخش خصوصی نیست هم به وضوح قابل مشاهده است.
آرمین صافدل: بنای گرند هتل در فهرست آثار ملی جای دارد و ادارهی میراث فرهنگی میتواند طبق قوانین جاری کشور در حوزهی میراث فرهنگی، ابنیهی ثبت ملی که دارای مالکیت عمومی هستند را ملزم به مرمت کرده و با طرح دعوی یا تسهیلگریهای دیگر نسبت به حفظ بنا اقدام کند.
گرند هتل انزلی
بعنوان مثال ساختمان زیبای «گرند هتل انزلی» که در مالکیت ستاد اجرایی فرمان امام است، با همهی زیبایی و خاطراتی که در دلش خویش نهان دارد، سالهاست که متروک مانده و به حال خویش رها شده و قرار گرفتن در فهرست آثار ملی نتوانسته به مرمت و احیای آن کمک کند. دربارهی این بنا گفته شده که مالک اولیه و سازندهی آن «مهندس موسیو دیمیتری کلتزکِ » یونانیتبار بود. او که مقیم شهر انزلی بود در سال ۱۹۱۷میلادی این مسافرخانه را بر اساس معماری هتلهای اروپایی بنا نهاد. هتلی که سالهای بسیاری میزبان بازرگانان و گردشگران خارجی و ایرانی بود. همچنین نگاهی به گفتهها و نوشتهها حاکی از این است که فردی بنام «کنستانتین» صاحب این هتل بود و بازماندگان وی تا وقوع انقلاب اسلامی در این هتل مشغول بکار بودند.
اگر این استعداد وماهیت از سالها قبل به ویژه حوالی دههی ۸۰ که صنعت ساختمان این چنین به جان بافت تاریخی و مرکزی شهر افتاد، پذیرفته میشد و در آن سالها به فکر حفظ جذابیتها وهویت تاریخی این منطقه میافتادند هم اینک حفظ خانههای تاریخی با وجود تراکم بالا و برجهایی که در نواحی خیابان سی متری و مظلوم مجوزشان داده شد، تا این اندازه دشوار نمیشد.
«آرمین صافدل» دبیر کمیسیون فرهنگی انجمن طرفداران توسعهی بندرانزلی در این باره به مرور میگوید: بنای گرند هتل در فهرست آثار ملی جای دارد و ادارهی میراث فرهنگی میتواند طبق قوانین جاری کشور در حوزهی میراث فرهنگی، ابنیهی ثبت ملی که دارای مالکیت عمومی هستند را ملزم به مرمت کرده و با طرح دعوی یا تسهیلگریهای دیگر نسبت به حفظ بنا اقدام کند. منتهی تا کنون این اتفاق نیفتاده و تنها چندین بار به مالک بنا در حد رفع خطر تذکر داده شده که البته این بنا خیلی بیشتر از رفع خطر نیازمند کار است و باید مرمت اساسی شود.
عمارت دهبان
عمارت تماشایی دهبان یکی دیگر از بناهای ارزشمند شهر انزلیست که این روزها تماشایش سبب میشود تا انگشت حسرت به دندان گزیم. این بنا اواخر سال ۱۴۰۲ در فهرست آثار ملی جای گرفت. ساختمان ارزشمند دهبان متعلق به معماری دورهی پهلوی است و در خیابان سیمتری انزلی، مشرف به بلوار تاریخی این شهراست. عمارت دهبان ساختمانی دوبلکس با کاربری مسکونی بوده که از سال ۱۳۷۱ به مدت چند سال، بعنوان دانشکدهی پرستاری تحت اجاره و مورد استفاده قرار گرفت. این عمارت همچنین در سال ۱۳۸۳ لوکیشن فیلم سینمایی «ماهیها عاشق میشوند» بود. اما اکنون تنهایی و نم و رطوبت شولای پیکر این بنای ارزشمند است. البته از یاد نباید برد در خیابان سی متری بنای زیبای دیگری چون هتل مرمر نیز راوی حکایاتهای بسیار از شهر انزلی است که حتی هنوز به ثبت ملی نرسیده است.
صافدل در این باره یادآور میشود: زمان ساخت بنای هتل مرمر که قبلاً هتل ریتس نام داشت احتمالاً به اواخر دههی ۳۰ میرسد. این بنای زیبا واجد ارزش میراثی است اما تا کنون به سبب کوتاهی متولیان ذیربط به ثبت ملی نرسیده است.
نبود نگاه صحیح
بنظرم مهمترین چالش موجود در حوزهی بناهای میراثی، عدم وجود نگاه صحیح به ظرفیتهای میراثی و ماهیت تاریخی شهر است. صافدل با بیان این موضوع تصریح میکند: تفاوت نگاه سبب شده که در همهی این سالها مدیران و یا صاحبان اصلی، کلاً هویت تاریخی و میراثی شهر را انکار کنند و به تبع این انکار، گاهی هم در تقابل قرار میگیرند. بدین ترتیب تدبیری هم برای این ظرفیتها و استفاده از آنها ندارند.
اگر این استعداد وماهیت از سالها قبل به ویژه حوالی دههی ۸۰ که صنعت ساختمان این چنین به جان بافت تاریخی و مرکزی شهر افتاد، پذیرفته میشد و در آن سالها به فکر حفظ جذابیتها وهویت تاریخی این منطقه میافتادند هم اینک حفظ خانههای تاریخی با وجود تراکم بالا و برجهایی که در نواحی خیابان سی متری و مظلوم مجوزشان داده شد، تا این اندازه دشوار نمیشد. لازم به ذکر است؛ زمینهای این منطقه بعد ازصدور مجوزهای بلندمرتبه به شدت گران شد، در حالیکه این بلند مرتبهسازی باید در بافت جدید شهر اتفاق میافتاد نه بافت مرکزی انزلی. چرا که بافت قدیمی از ظرفیت زیرساختی و تأسیساتی لازم برخوردار نبود و از سوی دیگر باید برای نسلهای بعدی حفظ میشد. پس ازاین اتفاق، مالکان بناهای ارزشمند ترجیح دادند که نسبت به فروش یا تخریب بنای خویش اقدام کنند و همین امر سبب شد که حالا تعداد کمی ازاین بناها در شهر باقی بماند.
مدیریت شهری ومیراث فرهنگی
این کنشگر فرهنگی در ادامهی اظهاراتش ازچالشهای دیگری یاد میکند و میافزاید: وقتی باور و نگاه درستی وجود نداشته باشد و از زاویهی دیگری به بناهای میراثی نگاه شود به تبع آن در بدنهی مدیریت شهری هم ساختار یا نهادی بوجود نمیآید که بتواند نیرو پرورش دهد، راه حلهایی برای حفظ بناهای تاریخی در نظر بگیرد یا ردیف بودجهای لحاظ کند؛ وقتی همهی اینها نباشد، اگر کسی بخواهد قدمی بردارد جایی یا شخصی نیست که بتواند با کمکش این موضوع را پیش ببرد.
وی اضافه میکند: در بدنهی شهرداری انزلی بعنوان شهری که دارای بافت مصوب تاریخی است، علیرغم توصیههای سالهای اخیر وزارت میراث، یک کارشناس میراثی یا شهردار بافت تاریخی نداریم. در واقع وقتی اعتقادی وجود نداشته باشد، ساختاری شکل نمیگیرد و تا وقتی ساختاری شکل نگیرد بدنهی اجرایی وجود ندارد و هیچایدهای به مرحلهی اجرا نمیرسد تا بخواهد کاری انجام شود.
ثبت اثر کافی نیست
مدیر مرکزانزلیپژوهی طویلی در بخشی از سخنانش با بیان این که ثبت اثر در فهرست آثار ملی باید منجر به حفظ آن شود، تأکید میکند: ثبت اثر باید سبب شود کسانی که مشتاق به بحث سرمایهگذاری در حوزههای میراثی هستند، با دلگرمی وپشتوانهی بیشتری قدم در راه بگذارند. البته گفتنی است که این موضوع بستگی به نگاه مالک دارد. اگر مالک مایل باشد ملکش حفظ شود، ثبت اثر میتواند راههایی را برایش بگشاید و با کمک میراث فرهنگی که پیشنهادات را ارائه میدهد، پای کار بیاید. اما اگر خود مالک نخواهد، با وجود ثبت اثر آن بنا هم به سرنوشت خیلی ازآثار دیگر میتواند منجر شود. همانند خانهی اقبال که بنایی ثبت شده بود اما دیدیم که به چه صورت تخریب شد. در واقع این بناها به آب و باد و آتش سپرده میشوند و از بین میروند.
اما دراین میان وظیفهی مدیریت شهری نیز نباید فراموش شود که باید پای کار بیاید، دفترچه طراحی کند، پیشنهاداتی داشته باشد، سرمایهگذار دعوت کند و به نوعی با طرحها و تسهیلاتی که قائل میشود و به انطباقپذیری آن بنا و یا بافت با نیازهای روز جامعهی شهری بپردازد و به نوعی تولی گری کند. و اینطور نباشد که همه چیز به مالک سپرده شود که خانهای دارد، ما هم ثبت میکنیم و بدین ترتیب باید حفظ شود. در این راستا هم مدیریت شهری و هم ادارهی میراث فرهنگی وظیفه دارند که تسهیلگری کنند و این اتفاقات در شهرهای دیگر روی داده است. واقعیت این است که اگر اعتقاد و دلسوزی وجود داشته باشد و باور داشته باشیم که این بنای تاریخی، منفعت در بر دارد، قطعاً راه حلی برای حفظش پیدا میکنیم اما اگر این باور وجود نداشته باشد و ازکنارش با سهلانگاری عبور کنیم و اگر این نگاه حاکم باشد که به جای این بنا، آپارتمانی شکل میگیرد و پروانهی ساخت وکمیسیون ۱۰۰ در کنارش است، چنانچه خود مالک هم بخواهد بنایش حفظ شود، در جریان سوداگری و نگاه جاری در بحث ساختمانسازی وبحث درآمد شهرداری گم میشود و بسیاری از افراد میآیند وسط که بخواهند به این معاملهها دامن بزنند.
روشنای امید در عمارت قندچیان
قامت آجرچین و پنجرههای آبی عمارت قندچیان ازکدورت میدان تاریخی انزلی کاسته و روشنایامید را میشود در آن به تماشا نشست. هر چند مرمتش به تمامی انجام نشده اما همین که بخشی ازطبقهی همکف آن مورد بهرهبرداری قرار گرفته است و یکی از شعب بانک ملی در آن مستقر شده، خود روایتی است که سبب میشود با خود بگوییم کاش برای دیگر بناهای تاریخی انزلی نیز شاهد چنین اتفاقی باشیم. بنا به آنچه که مرحوم «عزیز طویلی» در کتاب تاریخ انزلی نوشته این بنای دو طبقه دارای ۸ دکان در طبقهی همکف بود و توسط یک مهندس ساختمان بنام «اسدالله بیک» و معمار مرحوم «اسماعیل برهانجو» معروف به «اسماعیل چپ» ساخته شد. ساخت این بنا به حوالی سال ۱۳۰۶ میرسد. این عمارت در دههی ۱۳۷۰ توسط بانک ملی خریداری شد و بعدتر با پیگیری سازمان میراث فرهنگی و به همت بانک ملی مرمت آن آغاز شد.
محمود عباسیانامین با تصریح بر اهمیت گردشگری در اقتصاد انزلی و داستانهایی که در این بناهای ارزشمند و دیگر بخشهای میراث فرهنگی بندرانزلی وجود دارد، یادآور شد: هم اکنون دورهی روایتها و داستانها در عرصهی گردشگری است. چرا که گردشگر تشنهی شنیدن از شهرهاست. و از یاد نباید برد که تاریخ این شهر، تنوع اقوام، تنوع خوراک و بسیاری ضربالمثلها ازجمله ظرفیتهای این شهر است.
«محمود عباسیانامین» فعال حوزهی میراث فرهنگی و گردشگری در گفت و گو با مرور دربارهی کاربری این ساختمان در گذشته اظهار میکند: معماری این بنا تلفیقی ازمعماری اروپای شرقی و روسیه است. کاربری طبقهی بالای این بنا مسکونی بود و اغلب ساکنان آن از ارامنه بودند و البته بعد از انقلاب بر تعداد مسلمانان ساکن در این بنا افزوده شد. گفتنی است که در این ساختمان چند خانوار از آشپزخانه و سرویس بهداشتی مشترک استفاده میکردند. همچنین باید گفت که در گذشته یک کارگاه خیاطی در طبقهی پایین عمارت قندچیان وجود داشت و استادکار این خیاطی روس و ارمنی بود و حدود ۳۵ نفر خیاط در آن مشغول بکار بودند. تعدادی دفتر بازرگانی، دفتر نشریهی نقش قلم و چند صاحب حرفهی دیگر هم در این ساختمان مشغول بکار بودند.
وی همچنین میگوید: هم اکنون بعید میدانم مرمت طبقهی دوم بنا در حال انجام باشد و تنها لایهی بیرونی این ساختمان مرمت شده است.
عباسیان با تصریح بر اهمیت گردشگری در اقتصاد انزلی و داستانهایی که در این بناهای ارزشمند و دیگر بخشهای میراث فرهنگی بندرانزلی وجود دارد، یادآور میشود: هم اکنون دورهی روایتها و داستانها در عرصهی گردشگری است. چرا که گردشگر تشنهی شنیدن از شهرهاست. و از یاد نباید برد که تاریخ این شهر، تنوع اقوام، تنوع خوراک و بسیاری ضربالمثلها ازجمله ظرفیتهای این شهر است.
به عمل کار برآید
واقعیت این است حفظ بناهای ارزشمند تاریخی و همهی آنچه که در دایرهی میراث فرهنگی ما میگنجد، نیازمند جدیت متولیان میراث فرهنگی و دیگر مسوولان ذیربط است؛ اما متأسفانه آنچه که در همهی این سالها با آن مواجه بودهایم، تنها به سخن گفتن و برگزاری جلسات محدود بوده است. حال آن که شاهدیم در شهرهایی چون تبریز، یزد، اصفهان و کاشان چه اقدامات مثبتی در راستای حفظ میراث فرهنگی انجام شده است و اما ما ماندهایم به تماشا تا باد و نم و باران و برف آخرین بازماندههای بناهای ارزشمند را با خاک یکسان سازد.
باسلام و وقت بخیر؛ بابت تلاش و پیگیری شما صمیمانه تشکر مینمایم ، شاید یکی از بزرگترین آفتها در ازبین بردن میراث فرهنگی کشور جا افتادن فرهنگ غلط و سودجویانه ای باشد که به محض خریداری شدن مالک جدید بدون توجه به عمارت آن ، با واژه کلنگی دست به تخریب زده و آپارتمانهای چند طبقه جایگزین آن میشود و تا زمانیکه میراث فرهنگی خود بودجه ای قدر برای خرید و حفاظت نداشته باشد این تراژدی تلخ ادامه خواهد داشت چه بسا مالکانی که خود شبانه دست به تخریب بناهای تاریخی خود زدند