روند شکل گیری دولت چهاردهم با تشکیل و تکمیل اعضای کابینه و تعیین تکلیف پست های کلیدی رو به اتمام است . خوشبختانه در مجموع این روند متناسب و تا حد ممکن و مقدورات شرایط فعلی کشور مناسب و در راستای وعده های داده شده به وسیله دکتر پزشکیان بوده است.
حالا باید دید که برای شکل گیری مدیریتهای میانی و به خصوص مدیریتهای استانی، دولت چهاردم چگونه عمل خواهد کرد. برای گزینش مدیران استانی به ویژه استانداران و مدیران کل و روسای سازمان های اصلی و تعیین کننده بیشتر به خواسته سهم خواهان و مدعیان نظر خواهد داشت یا به شایستگی ها و تخصص و توان مدیریتی افراد؟
طبعا توقع مردم ما، امروز در حد تغییرات آرمانی نیست بلکه روند منطقی درخواست های مردم بخصوص پس از جنبش مهسا در مسیر خواسته های واقعی، طبیعی و متناسب امکان پذیر است و در یک کلام مطالبه مردم ما امروز، یک زندگی معمولی است.
واقعیت اینست که بخش اعظمی از مردم کشور، امروز نمیتوانند از نعمات و امکانات یک زندگی معمولی برخوردار باشند و رسالت دولت چهاردهم که امیدهای زیادی را برانگیخته اینست که شرایط را برای یک زندگی معموی برای احاد مردم فراهم کند. مردم را از ناامیدی، دلسردی و بریدگی برهاند و امید به آینده و سلامت و امنیت را برای امروزشان فراهم کند.
این خواسته اگر چه در نقاط مختلف کشور متمایز از یکدیگر است و میزان محرومیت و برخورداری در تمام کشور یکسان نیست لکن در کل مشکلات اساسی مانند فقر، عدم تامین زندگی، نا امیدی، تورم، تبعیض، بیکاری و واگذاری رانت و سهمیه به افراد، اشخاص و
گروه های خاص مشکلاتی گسترده در تمام کشور است که در برخورداری مناطق و استانها از توسعه، آنها را در شرایط مساوی و مناسب قرار نداده است.
همچنین در شاخص های وضعیت فقر، اشتغال، برخورداری از امکانات رفاهی و توسعه شهری ، وضعیت و امکانات بهداشتی درمانی و دانشگاهی، عدالت در میان استانها نیز وجود ندارد.
طبیعی است که مطالبه مردم استانهای دور و نزدیک کشور؛ جهت گیری دولت در واگذاری بیشتر امکانات و تخصیص اعتبارات به مناطقی که از محرومیت زیادتری برخوردارند باشد.
امکان اینکه این مطالبه جمعی طی یک یا دو برنامه بالانس نسبی در کشور برای برخورداری جامعه از مواهب یک زندگی معمولی و قابل قبول فراهم شود زیاد است.
بطور طبیعی هر برنامه ای در این زمینه و هر جهت گیری عملی که دولت داشته باشد تحقق آن با مدیران استانی خواهد بود. چراکه اگر بهترین برنامهریزی داشته باشیم تا مدیران اجرایی وکارآمد و مناسبی نداشته باشیم بدون تردید نتیجه مناسب بدست نمیآید. به این دلیل است که امروزه در سطح استانها از جمله گیلان همه توجه و نظرها پیرامون گزینش مدیرن ارشد استان متمرکز شده است.
صرف نظر از گروه ها و دستههایی که صرفا در مسیر تحمیل و بکارگماردن افراد و نیروهای خود هستند، اما عموم مردم طالب اند که دولت چهاردهم برای یک بار هم که شده این بار اصل را بر شایستگی و توانایی و انگیزه های قوی مدیریتی افراد بگیرد و نه سفارشات و فشارهای گروهی . تا امیدهایی که در روند مناسب گزینش مدیران ایجاد شده مخدوش نشود.
در عین حال مدیران استانی و در راس آنها استاندار و مجموعه مدیریتی مربوطه باید صاحب دانش، تجربه، انگیزه و شناخت از مسایل و مشکلات و اراده فراجناحی و خدمت محور باشند. اگر افرادی با چنین ویژگی منظور نظر دولت باشند اینکه این افراد بومی یا غیر بومی باشند تعیین کننده نیست. البته اگر دو نفر واجد شرایط و همسان و با توانایی های مساوی گزینههای مورد نظر باشند احتمالا فردی که بومی بوده و شناخت بیشتری از مسایل استان دارد میتواند بهتر عمل کند اما تجربه شخصی اینجانب که از نزدیک و رو در رو ، ۱۷ استاندار را در استان تجربه کرده و اقدامات آنها را پیگیر و شاهد بوده ام بخوبی واقفم که از این افراد آنان که مدیران مجرب و صاحب اگاهی و دانش بیشتر بوده اند عملکرد مناسبتری داشته اند و آنها که توان مدیریتی مناسب نداشته اند و نتوانستند خدمتی ارایه دهند، بومی یا غیر بومی بودن آنها تاثیری در عملکردشان نداشته است. جز اینکه فرد بومی از منظقه سقطالراس خود تعداد بیشتری از خویشان را به کار گرفته که این امر خود موجب بروز بی عدالتی ها در گزینش مدیران بدنه استان بوده است.
در حال حاضر شایعات و گفته ها برای گزینش استاندار از افراد مختلفی نامبرده میشود که طبعا توانایی های یکسانی ندارند. برخی از افراد علاوه بر اینکه بومی استان هستند تجربیات مدیریت اجرایی در این استان و سایر استانها را در کارنامه خود دارند امثال حق شناس، مسرور و.. که در شایستگی هیچکدام شکی نیست . لکن توجه داشته باشیم که تنها تکیه بر بومی بودن دایره گزینش را محدود میسازد.
در سابقه استانداران گذشته گیلان اتفاقا از میان ۱۷ استاندار، ۸ نفر بومی بودند . ولی اگر قرار باشد از افرادی که فعالیتی نسبتا در خور داشتهاند نام برد؛ میتوان به دو سه نفر غیر بومی هم اشاره کرد. البته استاندار بومی و غیر بومی بسیار ضعیف هم داشتهایم و حق اینست که شایستگی ها، استقلال رای، توان مدیریتی، تجربه و دانش افراد در این انتخاب ملاک قرار بگیرد.
به یاد داشته باشیم؛ گیلان از جمله استانهای کم برخوردار و محروم مانده از توسعه در سالهای اخیر است. استانی که از نظر صنعت و تولید ملی قبل از انقلاب در ردیف ۴ و ۵ کشور قرار داشت، امروز از ردیف۲۰ هم پایینتر رفته است و لذا مدیریتی که در استان مستقر میشود باید از توانایی های خاصی برای جبران این عقب ماندگیها برخوردار باشد.
*فعال رسانه ای و مدیر مسوول روزنامه گیلان امروز
نظرات بسته شده است.