قورباغه آب‌پز و بی‌تفاوتی به فجایع محیط‌زیستی؛

گیلان در مرز فروپاشی، آیا زمان بیداری نرسیده؟

0 ۲۷

داستان قورباغه آب‌پز را شاید شنیده باشید؛ حکایتی درباره تفکر استراتژیک که نشان می‌دهد چگونه تغییرات تدریجی اما مخرب، اگر نادیده گرفته شوند، به فاجعه منجر می‌شوند. فارغ از این‌که این داستان تا چه حد با رفتار واقعی قورباغه‌ها هم‌خوانی دارد، پیام اصلی آن درباره بی‌تفاوتی ما به اخبار ناگوار است؛ اخباری که یکی پس از دیگری می‌آیند و ما، با ابراز تأسفی گذرا، از کنارشان می‌گذریم.

 

در حوزه محیط‌زیست، این بی‌تفاوتی به‌ویژه در برابر اخبار فصلی و تکراری، بسیار مشهود است. همه ما در گفت‌وگوها یا شبکه‌های اجتماعی دغدغه‌های محیط‌زیستی خود را ابراز می‌کنیم، اما این دغدغه‌ها اغلب در حد کلام باقی می‌مانند. شاید دلیلش این باشد که ما مطالبه‌گری مؤثر را نیاموخته‌ایم یا نمی‌دانیم از کجا باید شروع کنیم.

 

به نظرم، نگاه جامع به مسائل محیط‌زیستی، کلید درک عمق فاجعه و یافتن راه‌حل‌های پایدار است. این نگاه جامع نه‌تنها برای مردم عادی که برای تصمیم‌سازان و سیاست‌گذاران نیز ضروری است.

 

برای مثال، وقتی از تالاب انزلی سخن می‌گوییم، نمی‌توانیم پسماند، جنگل‌های هیرکانی یا تغییرات اقلیمی را نادیده بگیریم. تالاب انزلی با چالش ورود شیرابه‌های زباله سراوان و تخریب جنگل‌های هیرکانی که سپر حفاظتی آن در برابر تغییرات اقلیمی و تنظیم‌کننده جریان آب هستند، دست‌وپنجه نرم می‌کند.

 

طبق نظرسنجی‌ای که در یکی از شبکه‌های اجتماعی انجام دادم، دغدغه‌های محیط‌زیستی مردم گیلان شامل آلودگی سواحل، تخریب تالاب‌ها، پسماند، گردوغبار، آتش‌سوزی اکوسیستم‌ها، گونه‌های مهاجم، خشک شدن رودخانه‌ها، کم‌آبی و فرونشست زمین است

 

از ابتدای سال ۱۴۰۴، گیلان شاهد رویدادهای محیط‌زیستی متعددی بوده است. هر بار اخباری می‌شنویم، مانند دبیرکل سازمان ملل ابراز تأسف می‌کنیم و به زندگی روزمره باز می‌گردیم.

 

عکس از پیمان رستمی

 

نظرسنجی‌ای که در یکی از شبکه‌های اجتماعی انجام دادم، نشان داد دغدغه‌های محیط‌زیستی مردم گیلان شامل آلودگی سواحل، تخریب تالاب‌ها، پسماند، گردوغبار، آتش‌سوزی اکوسیستم‌ها، گونه‌های مهاجم، خشک شدن رودخانه‌ها، کم‌آبی و فرونشست زمین است.

 

نکته تأمل‌برانگیز این است که دو سال پیش نیز همین نظرسنجی را انجام دادم و جز کم‌آبی، فرونشست و گونه‌های مهاجم، سایر مسائل تغییری نکرده‌اند. نه‌تنها مشکلات حل نشده‌اند، بلکه بر تعداد و شدت آن‌ها افزوده شده است.

 

برای درک بهتر، تصمیم گرفتم برخی از این مسائل را به‌صورت جامع بررسی کنم:

 

۱. معضل پسماند: فاجعه‌ای فراتر از بحران
پسماند در گیلان دیگر نه مشکل است و نه بحران؛ واژه‌هایی مانند «ابرمشکل» یا «معضل جدی» هم نمی‌توانند عمق فاجعه را توصیف کنند. به گفته برخی مسؤولان، وضعیت پسماند در شمال هنوز به مرز بحران نرسیده است، اما این ادعا با واقعیت هم‌خوانی ندارد.

 

طبق آمار رسمی، ۳۰ محل دفن زباله رسمی و حدود ۶۵ محل رسمی و غیررسمی در گیلان وجود دارد که هیچ‌ کدام استاندارد و پایدار نیستند. تنها در سایت موقت ۴۰ ساله سراوان، که نیمی از زباله‌های گیلان را در خود جای داده، شاهد تخریب بیش از ۲۵ هکتار جنگل هیرکانی (معادل ۳۵ زمین فوتبال) هستیم. روزانه ۲۰ لیتر شیرابه سمی حاوی فلزات سنگین مانند سرب، جیوه و کادمیوم از این محل وارد آب‌های زیرزمینی و رودخانه گوهررود شده و از آنجا به تالاب انزلی می‌رسد.

 

این چرخه شوم به تخریب جنگل‌ها، آلودگی تالاب، تهدید سلامت عمومی، تولید گازهای گلخانه‌ای و آسیب به کشاورزی و گردشگری منجر می‌شود. با وجود این، اطلاعات منسجمی از پیشرفت طرح‌های به‎سازی در دست نیست.

 

۳۰ محل دفن زباله رسمی و حدود ۶۵ محل رسمی و غیررسمی در گیلان وجود دارد که هیچ‌ کدام استاندارد نیستند. تنها در سایت موقت ۴۰ ساله سراوان، که نیمی از زباله‌های گیلان را در خود جای داده، شاهد تخریب بیش از ۲۵ هکتار جنگل هیرکانی (معادل ۳۵ زمین فوتبال) هستیم

 

در تیرماه ۱۴۰۴، اعلام شد که بیش از ۶۰ درصد عملیات به‌سازی سایت سراوان انجام شده، اما پروژه‌هایی مانند زباله‌سوز روستایی همچنان با تردیدهای بسیار پیش می‌روند. از سوی دیگر، تولید زباله در تابستان ۳۰ درصد افزایش یافته و از ۲۵۰۰ تن به ۳۲۵۰ تن در روز رسیده است.

 

آیا در کوچه‌های شما ماشین جمع‌آوری زباله خشک دیده می‌شود؟ تنها خبر نسبتا امیدوارکننده، تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مدیریت پسماندها بود، اما تا اجرای آن، شاید تالاب انزلی غرق در شیرابه‌ها شود.

عکس از پیمان رستمی

 

۲. تالاب انزلی: آینه تمام‌نمای فجایع محیط‌زیستی
تالاب انزلی نمونه‌ای کامل از چالش‌های محیط‌زیستی است؛ گویی آینه‌ای از اشتباهات بشر در برابر طبیعت. خشکسالی، ورود رسوبات از بالادست، رشد بی‌رویه گونه‌های مهاجم مانند سنبل آبی، ورود ۳۸۰ هزار مترمکعب فاضلاب صنعتی و شهری از رودخانه‌های زرجوب و گوهررود، شیرابه‌های سراوان، آتش‌سوزی‌ها و ساخت‌وسازهای غیراصولی، این تالاب را به مرز نابودی کشانده‌اند.

 

در اردیبهشت ۱۴۰۴، برخی رسانه‌ها با شادمانی اعلام کردند که ۱۳۵ هکتار از تالاب پرآب شده است، اما این خوشحالی کاذب بود؛ پرآبی موقتی ناشی از سیلاب‌های فصلی بود، نه راه‌حلی پایدار. در دوم مرداد، سه هکتار از نیزارهای تالاب سوخت، همانند سال‌های گذشته. سطح آب تالاب از هشت متر در سال ۱۳۵۸ به یک متر در ۱۴۰۴ کاهش یافته و آلودگی آن شدت گرفته است.

معیشت بسیاری از مردم گیلان به این تالاب وابسته است و سلامت شهرهای بزرگ استان به حیات آن گره خورده است. نجات تالاب انزلی نیازمند همکاری همه‌جانبه و بودجه‌ای ۲۷ هزار میلیارد تومانی برای تکمیل تصفیه‌خانه‌ها و شبکه‌های فاضلاب است، اما این مبلغ حتی هزینه مبارزه با سنبل آبی یا احیای جنگل‌های اطراف را پوشش نمی‌دهد.

 

کارگروه مدیریت تالاب، پس از ۱۴ سال فعالیت، هنوز پروژه مؤثری اجرا نکرده است. اگر برای خشک شدن دریاچه ارومیه سیاه‌پوش شدیم، باید رخت عزا را برای انزلی آماده کنیم.

 

۳. تخریب جنگل‌های هیرکانی: فاجعه‌ای در سکوت
تخریب جنگل‌های هیرکانی در مناطقی مانند صومعه‌سرا، فومن، تالش، سیاهکل و رودبار به فاجعه‌ای محیط‌زیستی تبدیل شده است. قطع غیرمجاز درختان، قاچاق چوب، تغییر کاربری غیرقانونی اراضی، راه‌سازی‌های غیراصولی، آفرودسواری و گونه‌های مهاجم، این گنجینه‌های طبیعی را در معرض نابودی قرار داده‌اند.

 

در سال ۱۴۰۴ حدود ۱۲۶ هکتار از جنگل‌های گیلان تخریب یا تغییر کاربری داده شده‌اند، اما منابع غیررسمی این رقم را بسیار بالاتر می‌دانند

 

طبق آمار رسمی، در سال ۱۴۰۴ حدود ۱۲۶ هکتار از جنگل‌های گیلان تخریب یا تغییر کاربری داده شده‌اند، اما منابع غیررسمی این رقم را بسیار بالاتر می‌دانند. به‌عنوان مثال، آتش‌سوزی اردیبهشت ۱۴۰۴ در جنگل‌های شفارود بیش از ۲۰ هکتار از این جنگل‌ها را نابود کرد.

عکس از ماهان مه‌رو

 

این آتش‌سوزی‌ها همراه با قطع درختان، نه‌تنها تنوع زیستی را تهدید می‌کند، بلکه فرسایش خاک، افزایش رسوب در رودخانه‌ها و تالاب انزلی و تشدید گازهای گلخانه‌ای را به دنبال دارد. گونه‌های مهاجم مانند پروانه سفید آمریکایی نیز امسال بیش از پیش به جنگل‌ها آسیب زده‌اند.

 

هرچند پروژه‌هایی برای حفاظت و احیای جنگل‌ها اجرا شده، اما نبود مدیریت جامع، اثربخشی آن‌ها را کاهش داده است. برای نمونه، ممنوعیت آفرودسواری در سلانسر رودبار در اردیبهشت ۱۴۰۴ اعلام شد، اما بدون برنامه‌ریزی جامع برای مدیریت گردشگری هیجانی، آفرودسواران به مناطق دیگری کوچ خواهند کرد. ثبت جنگل‌های هیرکانی به‌عنوان اثر طبیعی ملی و بین‌المللی نیز به‌تنهایی کافی نیست و نیازمند برنامه‌های آگاهی‌رسانی، حفاظتی و حمایتی است.

 

و در نهایت:
این سه معضل محیط‌زیستی در گیلان به‌گونه‌ای به هم متصل هستند که نمی‌توان آن‌ها را جداگانه بررسی یا حل کرد. معضلات پسماند، تخریب تالاب انزلی و نابودی جنگل‌های هیرکانی در گیلان به‌صورت زنجیره‌ای به هم متصل هستند. شیرابه‌های پسماند به تالاب سرریز می‌شود، تخریب جنگل‌ها رسوبات را به تالاب منتقل می‌کند و کاهش تاب‌آوری اکوسیستم‌ها هر سه مشکل را تشدید می‌کند.

 

مدیریت ناکارآمد پسماند، تخریب جنگل‌ها و بحران تالاب انزلی به هم گره خورده‌اند و حل یکی بدون توجه به دیگری ناقص خواهد بود. نبود مدیریت جامع، ضعف هماهنگی بین نهادها، کمبود بودجه و آگاهی پایین جوامع محلی، ریشه‌های مشترک این مشکلات هستند. پیامدهای این بحران‌ها نیز فراتر از محیط‌زیست است: سلامت عمومی، معیشت مردم محلی وابسته به تالاب و جنگل، و صنعت گردشگری و کشاورزی در معرض خطر جدی قرار دارند. برای مثال، آلودگی تالاب و کاهش منابع آبی، کشاورزی و صیادی را مختل می‌کند، در حالی که تخریب جنگل‌ها جذابیت گردشگری طبیعی گیلان را کاهش می‌دهد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.