خیلی سرشما را درد نیاورم و خیلی هم نخواهم نوشت. هرچند در فلسفه نوشتن هم این روزها باید تامل کرد. ولی گاهی خیلی خنثی بودن هم خوب نیست. این روزها اتفاقاتی در اطراف ما میافتد که انصافاً با شأنیت مردم ایران حتی اگر در یکی از تاریکترین روزهای فرهنگی و اخلاقی خود باشیم، فاصله زیادی وجود دارد. این گزاره به این دلیل نقل شد که این روزها خودزنی فرهنگی خیلی رایج است. اتفاقاتی که نه رابطهای با فرهنگ و تاریخ ما دارد و نه البته با مذهب ما.
چندی پیش تصاویر درختان آزاد بریده شده بیمارستان پورسینای رشت در استان گیلان در خبرگزاریهای منتشر شد و گزارشهای هرچند مختصر پیرامون آن انتشار پیدا کرد. دلیل بریده شدن درختان آزاد کهنسالِ بیمارستان پورسینا، خطر افتادن آن بر سر مردم بود.
دو روز پیش هم یعنی به عبارتی، ۱۸ اردیبهشت گزارشهایی از بریده شدن درختِ آزادِ بقعهِ «آقا رکابدار»ِ کیسم بالا در شهرستان آستانهاشرفیه استان گیلان منتشر شد. هرچند در هر دو خبر دلیل این قطع شدنها، خشکیدگی و خطرات سقوط درختان بود که البته هم تصاویر تنه درخت و هم شواهد میدانی نشان از این داشت که حداقل درختان موردِ نظر خشک نبوده است. این را گفتم چون معمولا آنهایی که متصدی امور هستند اصرار دارند که ما آدمهای عادی فرق درخت خشک و زنده را متوجه نمیشویم.
وقایع اخیر در دو مکان رخداد که به همین دلیل بیشتر تامل برانگیز بود. یکی در فضای بیمارستان که ناخواداگاه هر کس محیط آنجا را محیطِ تجمعِ فرهیختگان و نخبگان میشناسد که البته بهطور حتم اینگونه است و دیگری بقعهای که انتظاری که از محیط آن است محیط رأفت و همچنین فضایل اخلاقی و معنوی و البته که بریده شدن درختان در بقعهها مسئله بغرنجتر است.
نه از آن روی که تنها تجاوزی به میراثهای طبیعی بهدلیلِ ارزشهای زیستی و ژنتیکی است (حال تاکید بر ثبت نشدن آن هم عذری جالب نخواهد بود) بلکه تعرضی است به قداست، که حداقل با فضای بقاع متبرکه در تضاد است. چه خوشمان بیاید چه نیاید تلفیق عناصر طبیعی با بافت معنوی امامزادگان گیلان از صدها سال پیش به گونهای بوده که از دیدگاه افراد محلی و زوّار تفاوت کمی میان تقدس فرد آرمیده در این بقاع و تمامی عناصر طبیعی بقعه ازجلمه درختان مقدس آن نیست.
به طوری که همه میدانیم حتی تربت، آب چشمه و چاه این مکانها برای بسیاری مقدس و شفابخش است. بنابراین برای بسیاری از باورمندان و افراد معتقد مذهبی حرمت اجزای مادی امامزاده تنها به ضریح و بنای بقعه نیست. هرچند به دلایلی شاید امور مذهبی و فرعی در میان نسل جوانتر حداقل کم رنگ شده باشد که البته دغدغه بسیاری از زعمای مذهبی کشور این روزها همین است اما بسیاری از کهنسالان این مرز و بوم همچنان حتی به کوچکترین مناسک مذهبی با جا مانده از گذشته هنوز معتقدند.
سخن را به دراز نکشانیم. این درختان کهنسال ارزشمند، به ویژه درختان آزادی که میراثهای ژنتیکی و زیستی ما هستند نه تنها در زیبای بصریِ بناهای مذهبی نقش موثری دارند به دلیل فضای سایهسار و با لطافتی که ایجاد میکنند نقش مهمی از هم در اِلمان بناهای مذهبی در گیلان و هم جو معنوی این اماکن دارند. اینکه نجات جان افراد از اهمیت زیادی برخوردار است اما، مطمئنا بریدن درختان تنها گزینه موجهه در رفع خطر نیست.
در مورد بیمارستان پورسینا، تنه درختان آزاد بریده شده که مثله شده بر روی زمین بود، نشان از سلامت و یکپارچگی تنه درخت داشت. بدون تردید استفاده از فنآوریهایی که اتفاقاً در همین استان هم موجود است میشد یا جهت تثبیت یا حداقل انتقال این درختان به مکان دیگر استفاده کرد.
اما در مورد درخت کهنسال ارزشمند بقعۀ آقا رکابدار کیسمِ آستانه اگر از تمامی اخبار و شایعات علت قطع آن بگذریم. باز هم بدون شک راههای بود که گزینه قطع درخت اولین و آخرین آن نباشد. تثبیت درخت، فنسکشی، دور نگه داشتن افراد و حتی شاید انتقال درخت (در مورد بحث امکان انتقال با توجهبه وزن و اندازه درخت تنها به فرض اشاره شد)، شاید وجود چند تابلوی هشدار جهت دور کردن افراد از کنار تنه آن و حتی در ادامه اندکی کوتاه کردن شاخههای بالایی آن یکی از راههای حفظ آن میبود و با این اقدامات میشد که این میراث طبیعی و معنوی را زنده و همچنین اذهان مردم را از تشویش دور نگه داشت.
در پایان یادداشت هم نقل و قول مستقیم مدیر منابع طبیعی آستانه آورده در نقل روایت آورده شده است بدون شک این مصاحبه پایین البته بخشی از پرسشها را جواب خواهد گفت. اما، حتی اگر زوار و مردم حاجتمند ِ بقعه آقا رکابدار راضی به بریدن درخت بودند، آنچه به ما از کودکی پیرامون امامان و مقدسین آموختند، بخشندگی بود و آمرزش. شاید اگر امکان سوال از وی برای ما وجود داشت، بیشک آقا رکابدار رضا به این مسئله نمیداد.
ایکاش که حال که حرمت ما را ندارید حرمت مادران ما که حتی برای زایش هرکدام از ما به آقادار ِبقعه محل خود اقتدا میکردند، حرمت خود امام زاده را نگه میداشتیم. ما که راضی نیستیم، آقا شما ما را ببخش.
کارشناس هواشناسی*