آستارا؛ فراتر از یک نقطهی مرزی روی نقشه
آستارای گیلان، نگین سبز شمال غربی ایران و پل ارتباطی با جمهوری آذربایجان، شهری با تار و پودی از جنس جغرافیا، فرهنگهای گوناگون و پویایی اقتصادی است. در دهههای اخیر، این بندر مرزی به یکی از کانونهای توجه گردشگران داخلی و خارجی تبدیل شده است.
اما آن روی سکهی این رونق فزاینده، چالشهای عمیق توسعهی ناپایدار است که نهتنها سیمای اکولوژیکی منحصربهفرد منطقه را تهدید میکند، بلکه اصالت فرهنگی آن را نیز به مخاطرهانداخته است.
در این گزارش، با نگاهی تحلیلی-انتقادی به وضعیت موجود گردشگری در آستارا، ضمن بررسی ابعاد مختلف این چالشها، در خصوص رویکردی سازنده و مبتنی بر برندینگ زیستبوممحور و گردشگری مسؤولانه، به عنوان راهکاری برای دستیابی به توسعهای پایدار بحث خواهیم کرد.
آستارا؛ قربانی جذابیت: میراث طبیعی زیر سایه ازدحام
آمارها گویای یک واقعیتاند: آستارا در سال ۱۴۰۲ میزبان میلیونها گردشگر بوده است. تمرکز این حجم عظیم گردشگر در فصول پیک سفر، بهویژه نوروز و تابستان، فشاری تصاعدی بر شکنندهترین داراییهای منطقه وارد ساخته است: تالاب بینالمللی استیل با درختان شناورش، پارک جنگلی بیبییانلو با تنوع زیستیاش، و سواحل زیبای آن.
مشاهدات محلی از بوی نامطبوع تالاب استیل، رشد افسارگسیختهی جلبکها و انباشت زبالههای گردشگران نه تنها گواهی بر این مدعا است، بلکه با یافتههای پژوهشهای علمی که گردشگری بیبرنامه را تهدیدی جدی برای اکوسیستمهای آبی شمال گیلان میدانند همخوانی دارد.
آستارا در سال ۱۴۰۲ میزبان میلیونها گردشگر بوده است. تمرکز این حجم عظیم گردشگر در فصول پیک سفر، بهویژه نوروز و تابستان، فشاری تصاعدی بر شکنندهترین داراییهای منطقه وارد ساخته است.
علاوه بر فشار بر منابع طبیعی، زیرساختهای گردشگری آستارا نیز با این حجم از بازدیدکننده همخوانی ندارد. ظرفیت محدود اقامتگاههای رسمی (حدود ۵۰۰۰ نفر در شبانهروز) در مقابل سیل گردشگران (بیش از ۱.۲ میلیون گردشگر داخلی و ۹۰ هزار گردشگر خارجی در سال طبق گزارش ادارهکل میراث فرهنگی گیلان، ۱۴۰۲)، منجر به استفادهی گسترده از خانههای شخصی و اقامتگاههای فاقد مجوز شده است.
این امر، علاوه بر مسائل ایمنی و کیفی، نظارت و مدیریت صحیح گردشگری را نیز با چالش مواجه میسازد. انسدادهای مکرر در مسیرهای دسترسی در ایام اوج سفر و نبود سیستم حملونقل عمومی کارآمد درونشهری نیز از دیگر موانع شکل گیری تجربهی مطلوب گردشگران است.
الگوی غالب گردشگری در آستارا نیز عمدتاً فصلی، کوتاهمدت و با انگیزههای خرید، طبیعتگردی غیرحرفهای و تفریحات آبی است. این رویکرد مصرفگرایانه، به تولید حجم بالای پسماند، آسیب به پوشش گیاهی و فرسایش سواحل منجر شده است.
نفسهای به شماره افتادهی آستارا؛ تالاب گریان، جنگل خموش
افزایش افسارگسیختهی گردشگران بدون سیاستگذاری مدون،بار سنگینی بردوش طبیعت آستارا نهاده است.
تالاب استیل، این زیستگاه حیاتی برای پرندگان مهاجر، به دلیل تغییر کاربری اراضی مجاور، کاهش سطح آب و ورود زبالههای روستایی، در معرض خطر جدی قرار گرفته است.
پروژههای ساختوساز بیرویه در حاشیهی ساحل صدف و منطقهی حیران، اغلب بدون ارزیابی پیامدهای زیستمحیطی اجرا شدهاند که نمونهی آن تخریب جنگلها و رانش زمین ناشی از ساخت ویلا در ارتفاعات حیران در سالهای اخیر است.
پژوهشهای میدانی دانشگاه گیلان نشان میدهد؛ مصرف آب در فصل تابستان با افزایش حضور گردشگران تا سه برابر حد معمول افزایش یافته و فشار مضاعفی بر منابع آب زیرزمینی وارد میکند.
همچنین، حجم زبالههای شهری در ایام نوروز تا چهار برابر افزایش یافته و سیستم مدیریت پسماند شهرداری آستارا توانایی جمعآوری و بازیافت این حجم عظیم را ندارد.
این وضعیت، نه تنها کیفیت زندگی ساکنان محلی را تحت تاثیر قرار میدهد، بلکه جذابیت گردشگری منطقه را نیز در بلندمدت تهدید میکند.
روایتی ناتمام از هویت گمشده در بازارها: چرا آستارا یک برند گردشگری نیست؟
با وجود تمامی ظرفیتهای منحصر بهفرد طبیعی و فرهنگی، آستارا فاقد یک برند گردشگری منسجم و شناختهشده است. در حالی که مناطقی مانند ماسوله با معماری پلکانی و انزلی با جاذبههای دریایی، تصویری روشن در ذهن گردشگران دارند، آستارا بیشتر به عنوان یک مقصد خرید و گذرگاه مرزی شناخته میشود.
این در حالی است که پتانسیلهای برندینگ آستارا بسیار غنی است: موقعیت جغرافیایی استثنایی به عنوان نقطهی اتصال سه زیستبوم کوه، جنگل و دریا؛ بازارچههای مرزی با تجربهی خرید متفاوت؛ تنوع زبانی و فرهنگی با حضور اقوام تالشی، آذری و گیلک؛ جاذبههای طبیعی بکر مانند پارک جنگلی بیبییانلو، ساحل صدف و تالاب استیل؛ و میراث غنی خوراک محلی همچون «باسترما» و «اشکنه تالشی».
مطالعات موردی در سطح بینالمللی، مانند مدل «گردشگری کمشتاب» در ایتالیا و برند فرهنگی استانبول، نشان میدهند که برندینگ موفق نه لزوماً نیازمند سرمایهگذاریهای هنگفت، بلکه متکی بر یک روایت منسجم، مشارکت جوامع محلی و تأکید بر میراث فرهنگی است.
آستارا فاقد یک برند گردشگری منسجم و شناختهشده است. در حالی که مناطقی مانند ماسوله با معماری پلکانی و انزلی با جاذبههای دریایی، تصویری روشن در ذهن گردشگران دارند، آستارا بیشتر به عنوان یک مقصد خرید و گذرگاه مرزی شناخته میشود.
متأسفانه، در سیاستهای تبلیغاتی کنونی آستارا، مفاهیمی چون گردشگری مسؤولانه و برندسازی فرهنگی زیستبوممحور جایگاه شایستهای ندارند که نشاندهندهی شکافی عمیق بین سیاستهای زیستمحیطی و صنعت گردشگری است.
آشتی با طبیعت، پیوند با فرهنگ: کلید طلایی برندینگ پایدار آستارا
برای عبور از وضعیت کنونی و ساخت یک برند گردشگری زیستبوممحور پایدار برای آستارا، اتخاذ راهبردهای کلیدی زیر ضروری به نظر میرسد:
-تأکید بر برندهای بومی اصیل، نه یک بازار تحمیلی: تمرکز بر احیای نمادهای فرهنگی منطقه، از جمله لباس سنتی تالشی، صنایعدستی اصیل و لهجههای شیرین بومی، میتواند هویت منحصربهفرد آستارا را به عنوان یک مقصد گردشگری فرهنگی متمایز کند.
-پیادهسازی برنامههای جامع آموزش زیستمحیطی برای گردشگران: نصب تابلوهای آگاهیبخش در مناطق طبیعی، برگزاری تورهای آموزشی توسط فعالان و انجمنهای بومی، و ترویج اصول گردشگری کماثر، میتواند نقش مهمی در حفاظت از محیط زیست ایفا کند.
-محدودسازی هوشمندانه تردد در مناطق حساس طبیعی: اجرای طرحهایی مانند تعیین ظرفیت پذیرش روزانه برای تالاب استیل و مسیر حیران، میتواند از فشار بیرویه بر این اکوسیستمهای ارزشمند بکاهد.
-ایجاد یک نهاد محلی قوی برای مدیریت گردشگری: تشکیل تعاونیهای گردشگری با مشارکت فعال دهیاران، فعالان محیط زیست، دانشگاهیان و سایر ذینفعان محلی، میتواند به مدیریت هوشمندانه و یکپارچهی صنعت گردشگری منجر شود.
با این وجود، اگرچه راهکارهای پیشین در خصوص بهرهگیری از نمادهای فرهنگی و آموزشهای زیستمحیطی، گامهای اولیهای و در سطح عموم جامعه برای درک اهمیت هویت بومی و پایداری محسوب میشوند، اما معماری واقعی برندینگ پایدار و گردشگری مسؤولانه برای آستارا، نیازمند رویکردهای تخصصی و پیادهسازی دقیق توسط متخصصان محیط زیست و گردشگری است.
در لایههای حرفهایتر، احیای هویت بومی نه صرفاً به نمایش نمادها، بلکه به بازآفرینی اصالتهای فرهنگی در تار و پود تجربهی گردشگری تبدیل میشود، و پایداری از یک شعار به مجموعهای از اقدامات سنجیده و مبتنی بر دانش تخصصی بدل میشود.
۱– بازآفرینی تخصصی هویت بومی در تجربهی گردشگری:
-طراحی مسیرهای گردشگری فرهنگی-تاریخی تخصصی: فراتر از بازدیدهای سطحی از جاذبهها، متخصصان تاریخ و فرهنگ محلی میتوانند مسیرهای گردشگری موضوعی طراحی کنند که به لایههای پنهان تاریخ، آداب و رسوم، موسیقی، زبانها و قصههای شفاهی منطقه بپردازد. این مسیرها با همراهی راهنمایان متخصص و با استفاده از فناوریهای نوین (مانند واقعیت افزوده) تجربهای عمیق و چندحسی از هویت بومی را برای گردشگران رقم میزند (با مراجعه به مدلهای گردشگری فرهنگی در شهرهای تاریخی اروپا با تمرکز بر روایتگری تخصصی به عنوان تجربه موفق).
زیرساختهای گردشگری آستارا نیز با این حجم از بازدیدکننده همخوانی ندارد. ظرفیت محدود اقامتگاههای رسمی در مقابل سیل گردشگران منجر به استفادهی گسترده از خانههای شخصی و اقامتگاههای فاقد مجوز شده است.
-حمایت از صنایعدستی اصیل با رویکرد توسعهی پایدار: متخصصان صنایعدستی و طراحان محصول میتوانند با همکاری هنرمندان محلی، ضمن حفظ اصالت طرحها و مواد اولیه، رویکردهای پایدار در تولید و عرضه را ترویج کنند. ایجاد برندهای فرعی برای صنایعدستی با داستانهای مرتبط با فرهنگ و طبیعت منطقه، ارزش افزودهی بالایی ایجاد خواهد کرد (مطالعهی موردی برندهای صنایعدستی پایدار در کشورهای جنوب شرق آسیا)
-توسعهی گردشگری خوراک با تأکید بر میراث بومی و پایداری کشاورزی: متخصصان تغذیه و آشپزی محلی میتوانند با همکاری کشاورزان و تولیدکنندگان بومی، تجربههای منحصربهفرد گردشگری خوراک را طراحی کنند که نه تنها طعمهای اصیل منطقه را معرفی میکند، بلکه از شیوههای پایدار کشاورزی و تولید مواد غذایی حمایت میکند (نمونه موفق آن، جنبش “Slow Food” و تاثیر آن بر گردشگری معاصر است.)
۲– پیادهسازی تخصصی اصول گردشگری مسؤولانه و حفاظت از محیط زیست:
-انجام مطالعات ظرفیت برد اکولوژیکی و اجتماعی: متخصصان محیط زیست و جامعهشناسی گردشگری باید با انجام مطالعات دقیق، ظرفیت برد اکولوژیکی و اجتماعی مناطق مختلف آستارا را تعیین کرده و محدودیتهای مشخصی برای تعداد گردشگران و نوع فعالیتهای آنها اعمال کنند (استفاده از مدلهای ارزیابی ظرفیت برد در مناطق حساس طبیعی).
-طراحی و اجرای زیرساختهای گردشگری سبز: مهندسان و طراحان متخصص در حوزهی پایداری میتوانند با استفاده از مصالح بومی و فناوریهای نوین، زیرساختهای گردشگری سازگار با محیط زیست (مانند اقامتگاههای بومگردی با انرژیهای تجدیدپذیر، سیستمهای مدیریت پسماند پیشرفته و مسیرهای پیادهروی و دوچرخهسواری طراحیشده بر اساس اصول مهندسی محیط زیست) را ایجاد کنند.
-استقرار سیستمهای پایش و ارزیابی اثرات گردشگری: متخصصان محیط زیست و اقتصاد گردشگری باید با استقرار سیستمهای دقیق پایش و ارزیابی، اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی گردشگری را به طور مداوماندازهگیری کرده و بر اساس نتایج آن، سیاستها و برنامههای گردشگری را اصلاح کنند (بهرهگیری از شاخصهای پایداری گردشگری مورد تأیید سازمانهای بینالمللی).
-توانمندسازی جوامع محلی برای مشارکت فعال و مسؤولانه: متخصصان توسعهی اجتماعی و تسهیلگران محلی میتوانند با برگزاری دورههای آموزشی تخصصی و ایجاد ساختارهای مشارکتی (مانند تعاونیهای گردشگری بوممحور با مدیریت جوامع محلی)، نقش فعال و مسؤولانهی ساکنان بومی در مدیریت و بهرهبرداری از ظرفیتهای گردشگری را تضمین کنند (مطالعهی مدلهای موفق گردشگری مبتنی بر جامعه در کشورهای در حال توسعه).
با پیادهسازی این لایههای تخصصی از راهکارها توسط متخصصان مربوطه، برندینگ پایدار برای آستارا نه یک آرزو، بلکه یک واقعیت ملموس خواهد شد که ضمن حفظ و ارتقای میراث طبیعی و فرهنگی منحصربهفرد منطقه، منافع اقتصادی و اجتماعی پایداری را برای جوامع محلی به ارمغان خواهد آورد.
نابودی تدریجی یا شکوفایی پایدار؟ رویای آستارای پایدار چگونه محقق میشود؟
آستارا، با تمام پتانسیلهای بینظیر خود، در آستانهی یک انتخاب سرنوشتساز قرار دارد: ادامهی مسیر توسعهی ناپایدار فعلی که در نهایت به تخریب منابع طبیعی و فرسایش هویت فرهنگی منجر خواهد شد، یا اتخاذ سیاستهای راهبردی و مشارکتمحور که آن را به الگویی موفق از برندینگ پایدار در صنعت گردشگری شمال کشور تبدیل خواهد کرد.
برای تحقق این چشمانداز، پیشنهادات راهبردی زیر حائز اهمیت است:
-تدوین یک برنامهی جامع برندینگ محلی با مشارکت فعال مردم، هنرمندان، دانشگاهیان و فعالان زیستمحیطی. این برنامه باید بر پایهی ارزشهای بومی، جاذبههای طبیعی منحصربهفرد و میراث فرهنگی غنی منطقه استوار باشد.
-راهاندازی یک سامانهی اطلاعات گردشگری هوشمند برای هدایت آگاهانهی رفتار گردشگران. این سامانه میتواند اطلاعات جامعی در مورد جاذبهها، اقامتگاههای بومگردی، مسیرهای گردشگری پایدار و نکات آموزشی زیستمحیطی ارائه دهد.
تنها با یک تغییر رویکرد اساسی و حرکت به سوی گردشگری مسؤولانه و برندینگ زیستبوممحور است که آستارا میتواند از یک گذرگاه تجاری صرف، به دروازهای برای تجربهی اصیل زیستفرهنگ تالشی و یک الگوی موفق در عرصهی گردشگری پایدار تبدیل شود.
-فعالسازی ظرفیتهای غنی فرهنگی منطقه، از جمله خوراک اصیل، زبانهای محلی و موسیقی بومی، در قالب تورهای فرهنگی هدفمند. این امر نه تنها تجربهی گردشگران را غنیتر میکند، بلکه به حفظ و ترویج میراث فرهنگی نیز کمک میکند.
-دعوت از نخبگان بومی و متخصصان حوزهی گردشگری پایدار برای ورود به فرآیند سیاستگذاری و برنامهریزی گردشگری منطقه. بهرهگیری از دانش و تجربهی افراد بومی، کلید دستیابی به توسعهای متوازن و پایدار است.
تنها با یک تغییر رویکرد اساسی و حرکت به سوی گردشگری مسؤولانه و برندینگ زیستبوممحور است که آستارا میتواند از یک گذرگاه تجاری صرف، به دروازهای برای تجربهی اصیل زیستفرهنگ تالشی و یک الگوی موفق در عرصهی گردشگری پایدار تبدیل شود.
منابع و مآخذ:
-ادارهکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گیلان. (۱۴۰۲). گزارش عملکرد نوروزی.
-حسنپور، م. (۱۴۰۱). ارزیابی اثرات گردشگری بر منابع طبیعی شهرستان آستارا (رساله دکتری). دانشگاه گیلان.
-شهرداری آستارا. (۱۴۰۰). آمار تفکیک زباله و مصرف آب.
-دیارمیرزا. (۱۴۰۲). گزارشهای میدانی: وضعیت تالاب استیل.
-رحیمزاده، ن. (۱۳۹۸). تأثیر گردشگری بر زیستبومهای آبی گیلان. دانشگاه گیلان.
-خانیپور، ر. و همکاران. (۱۳۹۹). برندینگ فرهنگی در شمال ایران؛ مطالعه موردی آستارا. نشریه توسعه گردشگری مازندران.
-سازمان محیط زیست گیلان. (۱۴۰۱). بررسی وضعیت آبهای سطحی شهرستانهای مرزی.
-Zandi, R., et al. (2025). Study of Seasonal Health Tourism in the Caspian Iran. Journal of Lifestyle and Sustainable Development, 2(1), 1-10. https://sdgsreview.org/LifestyleJournal/article/view/5497
(کارشناس ارشد و پژوهشگر بازاریابی گردشگری – دانشگاه تهران)
متن بسیار پربار و کاملی بود