۱۴ سپتامبر ۱۹۱۸ آوارگی، اندوه و رنجی عظیم بر شانههای امواج دریای کاسپین به سمت ایران راه گرفت. ارامنهی باکو هراسان از قتلعام عثمانیها به سمت ساحل میدویدند. و کشتیها، کشتیها باید در جستجوی یافتن پناهی برای ایشان، از آب لنگر میکشیدند.
رفتن از وطن همیشه دشوار است اما این رفتن اگر زیر سایهی مرگ و جنگ باشد هزاران هزار بار دشوارتراست. از سالهای دور تا به امروز کم نبودهاند آنانی که طعم تلخ آوارگی را به جان خریدهاند، تلخی هولناکی که با پاهای تاولبسته، نحیفیِ تنها، اشکباریِ چشمها و حکایت اندوهبارِ گرسنگی، بیماری و مرگ در هم آمیخته است. و این دردی بس گران و دهشتناک است که با مرگ رنجوران و مسببان این رنجها نیست نمیشود و لابه لای برگهای تاریخ تا همیشه نفس میکشد.
معرفی گزارش چاپی این رخداد تاریخی از آن نظر دارای اهمیت است که بدانیم، جمعیتی به دور از خانه و کاشانه، با تشکیل کمیته امداد منتخبی از بین خود و ارامنه ساکن رشت، موفق شده است تمامی مسائل و مشکلاتِ خیلِ عظیم پناهندگان را در طول مدت دربدری، از همان لحظات اولیه ورود به رشت، تا مراجعت مجددشان به باکو، به نحو احسن مدیریت کند، آن هم با تکیه بر نیروها و امکانات خودی و بدون کمترین چشمداشت به کمک مالی حکومت محلی وقت، که خود دچار قحطی ارزاق در مقیاس ملی بود.
شاید یکصد و دو سال پیش وقتی «مگردیچ درِساهاکیان» در رشت کتابچهی گزارش عملکرد کمیتهی امداد پناهندگان ارامنه به رشت را زیر نظر این کمیته تدوین میکرد تا در چاپخانهای به نام «آرشاک کاراپتیان» در باکو، هزار نسخه از آن به چاپ برسد، نمیدانست روزی این کتابچه راوی بخشی از تاریخ خواهد بود، هر چند تعداد بسیاری از نسخ آن در کوران حوادث از نظرها پنهان ماند. و اما این گزارش که شرح چگونگی سامان بخشیدن به اوضاع اسفبار ارامنهی گریخته از نسلکشی عثمانیها در رشت است، اخیرا با ترجمه و پژوهش «روبرت واهانیان» و«مسعود حقانی» با عنوان«پناهندگی ارامنه باکو به گیلان» از سوی نشر فرهنگ ایلیا انتشار یافته است.
و اما این گزارش که شرح چگونگی سامان بخشیدن به اوضاع اسفبار ارامنهی گریخته از نسلکشی عثمانیها در رشت است، اخیرا با ترجمه و پژوهش «روبرت واهانیان» و «مسعود حقانی» با عنوان « پناهندگی ارامنه باکو به گیلان» از سوی نشر فرهنگ ایلیا انتشار یافته است.
پدید آورندگان در دیباچهی کتاب یادآور شدهاند:«معرفی گزارش چاپی این رخداد تاریخی از آن نظر دارای اهمیت است که بدانیم، جمعیتی به دور از خانه و کاشانه، با تشکیل کمیته امداد منتخبی از بین خود و ارامنه ساکن رشت، موفق شده است تمامی مسائل و مشکلاتِ خیلِ عظیم پناهندگان را در طول مدت دربدری، از همان لحظات اولیه ورود به رشت، تا مراجعت مجددشان به باکو، به نحو احسن مدیریت کند، آن هم با تکیه بر نیروها و امکانات خودی و بدون کمترین چشمداشت به کمک مالی حکومت محلی وقت، که خود دچار قحطی ارزاق در مقیاس ملی بود.»
گفتنیست آغازین صفحات این گزارش به شرح واقعهی تشکیل نهادی با عنوان «هیئت امنای آوارگان» از سوی ارامنهی ساکن رشت در هفدهمین روز از سپتامبر، طی برگزاری یک نشست عمومی میپردازد. بدین ترتیب کارِ کمکرسانی به آوارگان بر عهدهی این تشکل گذاشته شد با این شرط که نهادِ یاد شده در آینده، پنج نمایندهی منتخب از میان آوارگان در جمع خود بپذیرد و ریاست مجموعه هم به کشیش «هواگیم بارسقیان» متولی امور دینی ارامنهی گیلان و مازندران سپرده شود.
موضوع اسکان آوارگان از نخستین مواردی است که در این گزارش به آن پرداخته شده است. در این بخش نقل شده است که «جمعیت آوارگان در دو موج بزرگ مهاجرت، خود را به رشت رساندند. موجِ اول آوارگان، مستقیما از طریق راه باکو به انزلی و موج دوم از باکو به پِطروفسک و سپس انزلی به رشت.»
بیتردید اسکان آوارگان از نخستین خدماتی است که در چنین مواقعی باید مورد توجه قرار گیرد. از خوانش خطوط بعدی کتاب درمییابیم که کمیته خانههایی را برای آوارگان اجاره میکند اما حیاط و ساختمان دبستان ملی ارامنهی رشت نخسین توقفگاه پناهجویان بود. در این خانههای تک واحدی و جمعی حدود ۴۰۰۰ نفر از آوارگان موج اول سکنا گزیدند ولی آوارگان موج دوم که انگلیسیها امدادرسانی آنها را بر عهده داشتند در چند کاروانسرا با وضعیت نامناسب اسکان داده شدند که به بیماری و مرگ ۳۰۹ نفر از ایشان انجامید.
سطرهای بعدی این گزارش به نحوهی سامانبخشی به مشکلات درمانی و بهداشتی آوارگان میپردازد. راهاندازی بیمارستان ۱۶ تختخوابی از سوی کمیتهی امداد آوارگان در رشت و شیوع بیماریهای واگیر نظیر حصبه، اسهال خونی، آنفولانزا و مالاریا بین آوارگان و چارهاندیشی برای کاهش مشکلات از جمله مواردیست که ازآن یاد شده است.
آنهایی که امروز در سبزهمیدان رشت، قدم میزنند شاید ندانند روزگاری گروهی از ارامنهی آوارهی باکو حوالی سبزه میدان و دو گروه دیگر در مدرسهی ارامنه و صحرای ناصریه اسکان یافته بودند. «کمیته با دایرکردن آشپزخانههای متعدد در این سه نقطه و تجهیز آنها با دیگهای بزرگ، روزانه یک وعده غذای گرم با یک قرص نان، در اختیار آوارگان قرار میداد. اعضای کمیته مرکزی به تمامی کارهای پخت و پخش غذای آوارگان، به نوبت از ساعت ۸ الی ۲ بعداز ظهر نظارت میکردند.» و باز نقل شده:«مسئولین امر ضمن پایبندی کامل به سهمیههای یاد شده، از تحویل یک وعده غذای اضافی به هر درخواستکنندهای دریغ نداشتهاند. از محل سهمیه یک وعده غذای اضافی، تعداد زیادی از متکدیان بومی هم بهرهمند شدهاند.»
کودکان یتیم و یتیمخانه، هیات حل اختلاف و رسیدگی به شکایات، واحد کارگشایی،مذاکرات با مقامات محلی،انتظامات، کمک به انگلیسیها،نیازمندیهای کمیتهی آوارگان، منابع مالی کمیته ، مشروح گزارش هیات حسابرسان کمیتهی آوارگان ، فهرست اموال، فهرست اعانات نقدی، جلسات، فهرست اسامی فوت شدگان در رشت و مسئلهی گورستان از جمله سرفصلهای این گزارشِ تدوین یافته است. سخن پایانی کمیته هم به تقدیر و تشکرها اختصاص یافته است. سطرهایی از گزارش کمیته امداد آوارگان از حمایت «میرزا کوچک» نسبت به ایشان، نشان دارد. زمانی که کشتیهای حامل آوارگان به دستور انگلیسیها اجازهی پیاده کردن پناهجویان را نداشتند، پناهجویان به فرمان میرزا کوچک توانستند پیاده شوند.
آنها نوشتهاند:«همچنین کمیته بدین وسیله سپاس برادرانه خود را نثار ملتی میکند، که قومی را که برای رهایی از رنج و وحشت به آنها پناه آورده، در زیر آسمان سرزمین ایران، مهربانانه و با مهماننوازی پذیرا شد و برای زمانی، هر چند کوتاه، این قوم رنجیده توانست در امنیت و آسایش به سر برد.»
و البته کتاب « پناهندگی ارامنه باکو به گیلان» دارای ۵ پیوست است که دربرگیرندهی اطلاعاتی خواندنی برای مخاطبان به ویژه علاقمندان به تاریخ است.
این کتاب دارای یکصد و نه صفحه است اما واژههایی که بر آن ردیف شدهاند از درد و رنج انسانهایی نشان دارد که همانند آنها در طول تاریخ کم نبوده و نیستند. آدمهایی که از جور خودکامگیها، افکار تاریک و دستان متجاوز با مرگ، آوارگی و حجم عظیمی از رنج و مصیبت دست به گریبان شدهاند. برگهای این کتاب ما را با آنانی همراه میسازد که در میانهی معرکهای مصیبتبار یاریگر دیگران شدند و پریشاناحوالیها را به سامان رساندند. چشمهایم روی کلمات یکی از جداول میگردد؛ آواگ ملیک هوسپیان، تیگران عجمیان، مارگاریت صافاریان، گریگور آفاناسیان و دیگرانی که نامشان نوشته شده هریک از ۵۰ تا ۷۵۰ قران اعانه نقدی دادهاند. جدول کرایهی پرداختی به مالکان خانههای استیجاری با نام موجران به دقت ثبت شده است.
کتاب را ورق میزنم. فهرست اموال، کمکها و هزینه کردها پیش چشمانم است. حالا ما بعد از یک قرن میدانیم، کرایهی حمل درشکه برای انتقال بیماران، دستمزد روزانهی نجار تختساز، قیمت ۱۳ پوط و ۱۷ گروانکا سیب زمینی و هزینهی تلگراف دکتر وارطانیان چقدر بود. چشمهایم را میبندم و در خیالم انسانی پاکدست را میبینم که در روشنای گردسوزی نفتی، همهی این اعداد و ارقام را نوشته است. فهرست اسامی فوتشدگان در رشت از دومین روز اکتبر ۱۹۱۸ تا ۲۴ ژانویه ۱۹۱۹ هم هست. ۳۳۴ نفرند. در خیالم آسمان رشت میبارد و از چشمان آن که این اسمها را نوشته، اشک میچکد. و این تاریخ است که راوی گذشتهها برای ماست تا بدانیم و بیاندیشیم.
تشکر از زحمات شما
کتاب “پناهندگی ارامنه باکو به گیلان”
موارد تاریخی کتاب بشدت برایم عجیب است
براساس اسنادی که از مهاجرتها ، در مرکز اسنادهم وجود دارد
بیشتر مهاجرتهای روسها ، ارامنه ، ترکها ، گرجی ها،یهودیان و… به بندرانزلی و تبریز در فاصله بعداز انقلاب شوروی و ناشی از عدم تحمل دیکتاتوری کشور شوراها بود
جایی ذکر از عثمانی ها نیست
تاریخهای ذکر شده عجیب به نظر میرسد
مواردی را تیتر وار عرض میکنم:
—نسل کشی ارامنه توسط امپراطوری عثمانی در طول سالهای جنگ اول جهانی (۱۹۱۷-۱۹۱۵) بود
—انقلاب شوروی در اکتبر ۱۹۱۷ بود
— بعداز انقلاب اکتبر حکومت شوراها خصوصا در آدربایجان سیطره داشت و عثمانی ها نمی تو انستند قدرت نمایی داشته باشند
—دراین کتاب تاریح شروع مهاجرت ۱۹۱۸ ذکر کردند
—از ۱۹۱۸ افول قدرت امپراطوری عثمانی بود که ۱۹۲۲ سقوط کرد
در کتاب ذکری از ترک کشور بخاطر عدم تحمل انقلاب شوروی در اکتبر ۱۹۱۷ نیست
ممنون که با توضیحاتی عزیزان مطلع برایمان روشنگری نمایند
ضمن تشکر از خانم ساحلی با توضیحات تکمیلی در تایید مواردی که برای من مورد سوال بود
در توضیحات ایشان نکته ای وجود داشت که نه تنها در کتاب بلکه در سایر لینکهای مرتبط نیز ذکر نشده بود
و ان اینکه :
دولت انقلابی شوروی ، حدود ۱۹۲۰ میلادی توانست تسلط قاطعی در جمهوری آذربایجان پیدا کند
در واقع سال ۱۹۱۸ همچنان امپراطوری عثمانی برعلیه ارامنه قدرت نمایی خود را داشت .
ممنون
دوست عزیز آقای ح آلادینی کشتار ارامنه در ۱۹۱۸ناشی از خلا قدرت شوروی ها در باکو و نیز دستیابی عثمانی ها به منابع نفتی باکو و ایجاد پانترکیسم در قفقاز بوده است.متاسفانه کتابهای تاریخی در این رابطه سکوت کردهاند .
نام جعلی آذربایجان شوروی یا جمهوری آذربایجان توسط عثمانی ها در این ایام صورت گرفته است.
سلام و سپاس، لطفا نشانی ایمیل خود را ارسال کنید تا ترجمه چاپ شده مقاله ….در سایه سار آسمان رشت را برایتان بفرستم
با سلام و احترام
ایمیل پایکاه تحلیلی خبری مرور به آدرس [email protected]به حضورتان تقدیم می شود.
با سپاس فراوان
تیم پایگاه تحلیلی خبری مرور