فوران چاه نفت تقی‌اُف و گسترش مدارس رشدیه؛

از نفت سیاه تا تخته‌سیاه

0 ۵۱

پدرِ مدارس نوین باشی و آخر عمر در رشت رفتگر شوی، از عجایب زندگی است. مَدرَسی که «میرزا حسن رشدیه» پایه‌گذاری کرد، نتیجه‌اش فروریختن مَکتب ملانمایان بود. وقتی باد، اندیشه‌های جدید را در بادکوبه بهم پیچید و تزار سقوط کرد، احوال «رشدیه» هم دگرگون شد، دیگر تاجر باکو، چاه نفتی نداشت که هزینه مدارس رشدیه را تامین کند. و با کودتای بلشویک در ۱۲۹۹خ ، روحانی‌زاده تبریزی –که نخستین بذر مدارس نوین را در ایران و رشت و انزلی کاشت- بر سنگ‌فرش خیابان‌های رشت جارو می‌کشید، بلشویک‌، او را وادار به رفتگری کرد.

 

کم و بیش از تلاش‌های «رُشدیه» برای ایجاد مدارس نوین در ایران باخبریم. اگر کمک انجمن‌های خیریه و برخی از رجال درباری به مدارس رشدیه را کنار بزنیم، چهره یک سرمایه‌دار نفتی را خواهیم دید که در منابع فارسی اشاره ضعیفی به او شده است.

 

زین‌العابدین تقی‌اُف (۱۲۱۷- ۱۳۱۰خ) در ایران  ناشناخته است، آن سوی دریا، چهره‌ای ملی و به «پدر باکو» مشهور است. اگر رشدیه به شهرهای ایران، «تخته سیاه» ‌برد، پشتوانه‌اش پول سیاه چاه‌های نفت «تقی‌اُف» بود. پیش از آن‌که «رشدیه» در ایران مدارس نوین را پایه‌گذاری کند، «تقی‌اُف» حامی‌اش برای ایجاد مدرسه در «ایراوان» بود

 

اگر «زین‌العابدین تقی‌اُف» (۱۲۱۷- ۱۳۱۰خ) در ایران  ناشناخته است، آن سوی دریا، چهره‌ای ملی و به «پدر باکو» مشهور است. اگر رشدیه به شهرهای ایران، «تخته سیاه» ‌برد، پشتوانه‌اش پول سیاه چاه‌های نفت «تقی‌اُف» بود. پیش از آن‌که «رشدیه» در ایران مدارس نوین را پایه‌گذاری کند، «تقی‌اُف»حامی‌اش برای ایجاد مدرسه در«ایراوان» بود. او، پیش از رشدیه نهضتی فراگیر را در سرزمین‌های جدا شده از ایران آغاز کرده بود.

 

«تقی‌اُف» سواد چندانی نداشت، پیش از رسیدن به ثروتِ نفتی از طریق بنایی و مقاطعه کاری، اموراتش را می‌گذراند. نوشته‌اند، در قحطی۲۳ ماه باکو، جزو معدود افرادی است که آذوقه نیازمندان را تامین می‌کرد. زمانی‌که در زمین اجاره‌ای، چاه نفتش فواره زد، گشاده دستی­اش از او چهر­ه‌ای کاریزما ساخت و ثروتش را برای ایجاد مدارس نوین در کل قفقاز و ایران هزینه کرد. این روند تا انقلاب اکتبر۱۹۱۷ م، ادامه داشت و با پیروزی بلشیویک‌ها، چاه‌های نفت قفقاز مصادره شد.

 

در کتاب «پنجاه کنشگر اقتصادی در ایران»، فعالان برجسته اقتصادی قفقاز معرفی و به حمایت‌های اقتصادی «تقی‌اُف» از کنشگران فرهنگی ایران، اشاره شده است. «تقی‌اُف» با حمایت‌های مادی، زمینه گفتمان جدید فرهنگی را فراهم آورد.

برپایه همان منبع، نخستین پالایشگاه نفت سفید در ۱۲۳۸ خ. در باکو و روستاهای اطراف ساخته شد. در سال ۱۲۵۱خ. با واگذاری امتیازهای نفتی در اراضی سلطنتی، سرمایه‌گذاران نفتی به سمت باکو سرازیر و اقتصاد باکو، به سرعت دگرگون شد. با تصویب قوانین جدید، نفت تولیدی در قفقاز از میزان نفت آمریکا پیشی گرفت و باکو به تنهایی۵۰ درصد نفت دنیا را استخراج می‌کند. ۱۰هزار کارگر ایرانی مهاجر در سکوهای نفتی باکو با دستمزد پایین‌ مشغول به‌کارند.

 

تقی‌اُف ۳۵ ساله، با اجاره زمین و سرمایه شرکا، کارگرانی را برای حفر چاه استخدام می‌کند. اما هرچه چاه عمیق‌تر، شرکا از رسیدن به نفت ناامیدتر می‌شوند. تقی‌اُف، سرسختانه با قرض، سهم شرکا را خریده و با افزایش دستمزد کارگران، زور بازوی خود را نیز به کار می‌گیرد، بالاخره چاه تقی‌اُف فوران می‌کند. ابتدا، سرمایه نفتی خود را در حوزه‌های دیگر اقتصادی همچون احداث کارخانه نساجی به کار می‌گیرد.

 

ارمغانِ ثروت تقی‌اُف، رفاه نسبی برای خانواده کارگران نفتی و نساجی است و پروژه مدرسه‌‌سازی برای تحصیل و حرفه‌آموزی کودکانِ کارگران نفتی باکو و کل منطقه قفقاز آغاز می‌شود. تاجر نفت باکو تابوشکنانه، پایه‌گذار نخستین مدرسه دخترانه برای جامعه مسلمانان نیز شده و هزینه تحصیل دانشجویان مسلمان را به کشورهای اروپایی می‌پردازد.

 

منابع ترکی، همچون «میلیونرهای باکو»، نوشته‌اند: «تقی‌اُف در سال ۱۹۰۱ م. با هدف حمایت از آموزش کودکان، خصوصا کودکان یتیم، سرپرستی افتخاری چهار مدرسه را برعهده گرفت. این سرپرستی هزینه‌ای حدود ۲هزار منات را در برداشت.»

 

ارمغانِ ثروت تقی‌اُف، رفاه نسبی برای خانواده کارگران نفتی و نساجی است و پروژه مدرسه‌‌سازی برای تحصیل و حرفه‌آموزی کودکانِ کارگران نفتی باکو و کل منطقه قفقاز آغاز می‌شود. تاجر نفت باکو تابوشکنانه، پایه‌گذار نخستین مدرسه دخترانه برای جامعه مسلمانان نیز شده و هزینه تحصیل دانشجویان مسلمان را به کشورهای اروپایی می‌پردازد

 

«یان کولارژ»، چک تباری که به عنوان تکنسین به باکو رفته و در صنایع نفتی مشغول به‌کار است، پیرامون تغییرات باکو به‌خاطر اکتشاف نفت می‌نویسد و ساختمان‌های نزدیک ساحل که شمایل اروپایی یافته و اشاره به دانشگاهی دارد که ساختمان آن برای پسر یکی از سرمایه‌گذاران نفتی باکو است: «تالار اجتماعات شهر ساختمانی مجللی از مرمر سفید بود.

 

همچنین دانشگاه کارگری امروز نیز ساختمان زیبایی دارد. این بنا قبلا برای پسر حاجی تقی[ زین‌العابدین تقی‌اُف] ساخته شده بود. در بین کارخانه‌داران محلی افراد بی‌سوادی نیز وجود داشت، چوپان‌های سابق و حمال‌هایی که برحسب اتفاق به این ثروت رسیده بودند و آن را خرج می‌کردند، منتها با سلیقه بربرها» (ص:۵۳)

 

«تقی‌اُف»، هنگام بازدید مظفرالدین شاه از کارخانه نساجی‌اش (۱۹۰۲م.) از پادشاه ایران اجازه گرفت تا مدرسه‌ای به نام وی جهت تحصیل دختران مسلمان خانواده‌های کارگر این کارخانه احداث کند.

 

 

«او، جهت تاسیس مدرسه‌ای در شهر گنجه، مبلغ ۱۰۰۰منات هزینه می‌کند. در همین دوران، از یک معلم روسی جهت برپایی مدرسه‌ی شبانه‌روزی آموزش زبان روسی، در باکو حمایت می‌کند.

هزینه سالانه این مدرسه ۱۰۰۰منات برآورد شده است. تقی‌اُف به همراه سایر متمولین باکو جهت احداث مدرسه «کامرچسکی» در این شهر همکاری می‌کند. رقم بالای ۵۰ هزار مناتی کمک‌های تقی‌اُف برای تاسیس و راه‌اندازی این مدرسه به هیچ‌وجه قابل مقایسه با کمک‌های ۲۰۰ و ۳۰۰مناتی بقیه ثروتمندان شهر نبود. مدرسه سعادت باکو نیز از کمک ۲هزار مناتی تقی‌اُف بهره‌مند می‌شود.

او در اوایل قرن ۲۰میلادی، جهت تاسیس «مدرسه عالیه اسلامیه تفلیس» به کمک میرزا عبدالاسلام شیخ‌الاسلام قفقاز می‌شتابد و در این راستا ۱۰ هزار منات مبذول می‌دارد. مدت تحصیل در این مدرسه هشت سال بود و در آن علوم دینی و دنیوی …آموزش داده می‌شد.

کمک‌های تقی‌اُف جهت ساخت و راه‌اندازی مدارس در قفقاز تنها شامل مسلمانان نمی‌شد، بلکه اقوام مسیحی منطقه نیز از آن بهره می‌بردند. چنان‌که برای احداث مدرسه دخترانه «سوتیوی نی‌نه» ایتام روس گنجه، مبلغ ۱۰۰۰منات از سوی تقی‌اُف اختصاص می‌یابد.»

 

در چنین شرایطی که زمینه‌های فکری در قفقاز به شدت متفاوت با ایران است، «میرزا حسن رشدیه» برای ادامه تحصیل به عثمانی می‌رود، مطالعه اخبار جراید نگاه او را به شیوه‌های سنتی تحصیل تغییر می‌دهد. رشدیه، با شیوه‌های جدید تدریس در بیروت، استامبول و مصر در سال‌های ۱۲۹۸ ق آشنا شده و شیوه جدید تدریس را در سال۱۳۰۱ ق برای نوآموزان فارسی زبان در ایروان راه‌اندازی کرد.

 

اگرچه منابع فارسی ننوشته‌اند، ولی منابع ترکی اشاره دارند که «تقی‌اُف» شبکه‌ای از نوگرایان در قفقاز و ایران داشت و نمایندگانی که کمک‌های نقدی و اقلام تحصیلی را برای سرپا ماندن این مدارس و حمایت از تحصیل کودکان نیازمند تامین می‌کرد.

 

تقی‌اُف، هنگام بازدید مظفرالدین شاه از کارخانه نساجی‌اش (۱۹۰۲م.) از پادشاه ایران اجازه گرفت تا مدرسه‌ای به نام وی جهت تحصیل دختران مسلمان خانواده‌های کارگر این کارخانه احداث کند. او، جهت تاسیس مدرسه‌ای در شهر گنجه، مبلغ ۱۰۰۰منات هزینه می‌کند

 

سفر ناصرالدین شاه به فرنگ، فرصت خوبی برای رشدیه بود تا دانش‌آموزان را با لباس متحدالشکل به خوش‌آمد شاه ببرد. شاه که با رشدیه و شیوه‌های نوین تدریس آشنا شد، از او خواست به ایران بازگشته و همین شیوه را در ایران اجرا نماید. اما پای رشدیه به ایران نرسیده، سعایت اطرافیان، او را در نخجوان به اسیری نگه داشت. ناگزیر رشدیه به موطن خود بازگشت و نخستین مدرسه را در تبریز به سال۱۳۰۵ ق راه‌اندازی کرد.

 

ولی اوضاع تبریز سخت‌تر بود؛ حملات مکرر سنت‌گرایانی که دکان مکتب‌داری را در خطر می‌دیدند، او را متهم به الحاد نموده، بارها مدارس را تخریب و او را مورد ضرب و شتم قرار دادند. هربار رشدیه به مشهد فرار و دوباره به تبریز باز می‌گشت. بار پنجم نه تنها مدرسه‌اش را تخریب بلکه دانش‌آموزان را نیز مجروح کرده و در این میان کودکی نیز شهید می‌شود. بار ششم که رشدیه با فروش مزرعه خود، علاوه‌بر ساختمان، میز و نیمکتی هم برای مدرسه خرید و شیوه نشستن بر زمین را هم زیر سوال برد، علاوه‌بر بیل و کلنگ، نارنجک و باروت به‌جان مدرسه‌اش افتاد.

 

با به تخت نشستن مظفرالدین شاه، حامی جدیدی برای رشدیه پیدا شد. زیرا در دوران ولایت عهدی، شاهد جدال میان مکتب و مدرسه بود. نخستین دبستان تهران، در سال ۱۳۱۵ ق در مِلک امین‌الدوله تاسیس شد. پنج سال پس از خون دل خوردن‌های رشدیه، ۲۱ مدرسه در ایران برپا شد؛ ۱۷ مدرسه در تهران و چهار مدرسه در شهرهای؛ تبریز، مشهد، بوشهر و رشت. (نک، زندگی‌نامه رشدیه، نوشته فخرالدین رشدیه)

 

 

«انجمن معارف»، با جمع‌آوری اعانه، هزینه اداره مدرسه و تحصیل فقرا را می‌پرداخت. کمی بعد، دو تن از وزرا- که از متنفذین انجمن بودند- به فکر رقابت با رشدیه در تاسیس مدارس افتادند. این‌جاست که برای نخستین بار نام تاجری از باکو را می‌شنویم که لوازم تحصیل و اعانه برای رشدیه فرستاده، ولی رقبا حاضر به تحویل نیستند.

 

سایت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، سندی به شماره ۳۵۲۷/۳۱۰ با موضوع لزوم تخصیص اعانه تقی‌اُف به مدرسه رشدیه موجود است که محتوای آن رسیدگی وزارت فرهنگ به عرایض حسن رشدیه است. گویا اعانه ارسالی تقی‌اُف، از سوی وزارت فرهنگ مصادره و رشدیه خواهان بازگشت اقلام اهدایی است.

 

از تجاری که برای رشدیه اعانه فرستاده، می‌شنویم «احتشام‌السلطنه و همراهانش از ضدیت با رشدیه و محدود نگهداشتن او کوتاهی نمی‌نمایند. مثلا در آن ایام که رشدیه و انجمن یکی بود از طرف حاج زین‌العابدین تقی‌اُف، تاجر ایرانی در بادکوبه، به ترغیبی که مدیر رشدیه نموده بود مبلغ دو هزار تومان اعانه به نام رشدیه فرستاده شد حواله وقتی به تهران می‌رسد که میان انجمن و رشدیه اختلاف افتاد، احتشام‌السلطنه در سایه معاونت و ریاست وزارت خارجه موفق می‌گردد وجه سند مزبور را از صرافخانه به نام انجمن دریافت کند و نگذارد به دست مدیر رشدیه بیفتد.»(پیشین)

 

در جلد دوم، «تاریخ گیلان»، فصل مربوط به آموزش و پرورش، از حبیب‌الله خان نام برده می‌شود که برای اداره مدرسه «از حاجی زین‌العابدین تقی‌اُف، ثروتمند معروف اهل باکو، تقاضای کمک کرده و او هم علاوه بر کمک نقدی، مقدار قابل‌توجهی کتاب، نقشه جغرافیا، اثاث و مبل به مدرسه کمک کرد.»

 

با به تخت نشستن مظفرالدین شاه، حامی جدیدی برای رشدیه پیدا شد. زیرا در دوران ولایت عهدی، شاهد جدال میان مکتب و مدرسه بود. نخستین دبستان تهران، در سال ۱۳۱۵ ق در مِلک امین‌الدوله تاسیس شد. پنج سال پس از خون دل خوردن‌های رشدیه، ۲۱ مدرسه در ایران برپا شد؛ ۱۷ مدرسه در تهران و چهار مدرسه در شهرهای؛ تبریز، مشهد، بوشهر و رشت

 

در جلد چهارم «اخبار گیلان در مطبوعات عصر قاجار»، به دو نمونه از این کمک‌ها اشاره شده: «جناب موید اسلاما، در این هفته جناب حاجی زین‌العابدین تقی‌اُف مدرسه وطن را کاملا فرستاده، قیمت آن‌ها بالغ بر یک هزار منات است، علاوه همه نوع اسباب تحصیل هم مزید کرده‌اند. از قبیل کاغذ، قلم، مداد و مرکب و سایر چیزهایی که برای اطفال یتیم مدرسه فرستاده بودند تا دوسال به جهت مدرسه کفایت خواهد کرد.

 

877 جلد کتاب علمی بدون اظهار و استدعای مدرسه مجانا به مدرسه وطن احسان فرموده‌اند، یکصد و شش جلد آن به مدرسه شرافت داده شده. حاجی زین‌العابدین علی‌اُف مقیم استامبول که یکی از غیرتمندان اسلام به‌شمار و از اهل مراغه بود و مدتی در شهر بالکا که در ساحل بحر سیاه مشغول به تجارت بود در این ایام چند کتاب علمی در لسان عربی و ترکی و فارسی به مدرسه وطن در رشت از روی وطن پرستی فرموده، از خداوند خواهانیم که امثال این وجودهای معارف خواه را در ملت ما زیاد فرماید.» (ص:۱۶ و ۱۷)

 

همچنین در صفحه ۲۰، معارف پژوهشی آمده است: «از طرف جناب مستطاب… حاجی زین‌العابدین آقا تقی‌اُف یگانه عزت‌مند اسلامیان در بادکوبه پنجاه عدل مبل و کتب مجانا از طریق انزلی برای مدرسه شریفیه وطن به رشت عبور داده، گمرک آن‌ها هم مجانی بوده است، زحمت حمل و نقل از بادکوبه را آقا محمدحسین آقا باقراف تاجرباشی یزدی عهده گرفت. الحق جناب مستطاب… حاجی زین‌العابدین آقا تقی‌اُف از این گونه خیرات و مبرات احیای نفوس می‌نماید.»

 

فخرالدین رشدیه، در زندگی‌نامه پیرمعارف رشدیه، تنها اشاره دارد که تقی‌اُف کمک‌هایی برای مدارس داشته است و هیچ اشاره‌ای به تاجر نفت باکو ندارد: «این مرد یکی از توانگران بنام جهان و خود مرد رادی می‌بود. در سال ۱۲۷۹ با دست انجمن معارف ارمغان شایانی به دبستان‌های نوپدید ایران فرستاد. بدین‌سان که رشته نقشه‌های بزرگ دیواری و دفترهایی برای نوشتن شاگردان و برخی کتاب‌ها در بیست و یک بسته برای بیست و یک دبستان ایران ارمغان کرد، چهار هزار منات برای دبستان رشدیه و پانصد منات برای دبستان سادات پول فرستاد.» (ص:۴۹)

 

دسیسه‌ها، منجر به استعفای امین‌الدوله می‌شود. رشدیه مهم‌ترین حامی خود را از دست می‌دهد. اگرچه صدراعظم جدید نتوانست جلوی رودخانه خروشانی به نام مدارس نوین را بگیرد، ولی رشدیه برای اداره مدارس خود که تنها کودکان یتیم و فقرا در آن تحصیل می‌کردند، دچار مشکل و به جانش سوءقصد شد.

 

روزنامه چهره‌نمای عصر در شماره اول سال هفتم «پس از عزل عین‌الدوله و در زمان صدارت مشیرالدوله رشدیه را که در آن موقع به‌عنوان تبعید در کلات نادری به‌سر می‌برد با احترام به مشهد دعوت کردند و در آن‌جا نیز او در فکر ایجاد مدرسه جدیدی بود ولی چون در کار خود موفق نشد برای مدت کوتاهی به عنوان دیدار طالب‌اُف به تمرخان شور روسیه رفت»

 

رشدیه پس از دیدار طالب‌اُف و تقی‌اُف در روسیه و اظهار تشکر و سپس از کمک‌های مالی آنان به خانواده‌اش در زمان تبعید چون در آن‌جا شنید که جنبش‌هایی پنهانی در رشت هست بنا به توصیه آنان برای کمک به آزادی‌خواهان گیلان به رشت عزیمت کرد. اگرچه در گیلان مورد استقبال معارف دوستان قرار گرفت، ولی در گیلان نیز در امان نبود.

 

در گیلان، نخست با کمک معارف دوستان حاضر شدند مجانی در مدرسه‌ای که تاسیس خواهد کرد، تدریس نمایند. ابتدا دبستان‌هایی در رشت و  انزلی تاسیس می‌شود، سپس با کمک مشروطه‌خواهان از جمله «افصح المتکلمین» انجمن‌های سری برای مقاومت در مقابل دشمنان مشروطیت تشکیل می‌دهند.

 

نخستین مدارس رشت و انزلی- که از ثروت تقی‌اُف بهره‌مند شدند- تنها به‌خاطر نزدیکی به باکو نبود، شبکه مالی «تقی‌اُف» جنوب ایران را هم درنوردید. هفته‌نامه محلی «نسیم جنوب» چاپ بوشهر اشاره دارد که تقی‌اُف، حامی مالی بسیاری از مراکز فرهنگی بوشهر بوده و به نقل از کتاب «همم‌الرجال» می‌نویسد:«در سال ۱۳۱۷.ق‌ (۱۸۹۹م‌) به‌ همت‌ میرزا احمدخان‌ دریابیگی و برادران‌ سعادت‌، مدرسه‌‌ی مبارکه‌‌ی سعادت‌ مظفری، تاسیس‌ و راه‌اندازی شد

 

ابراهیم فخرایی، اشاره دارد در آن زمان عده‌ای به سرکردگی حاجی خمامی و سردار افخم، حاکم گیلان، مشروطه‌خواهان گیلان را مورد آزار قرار می‌دهند. ایشان چون مطلع شدند که رشدیه مشغول اقداماتی است، نامه‌ای به مجلس به‌عنوان شکایت نوشته و طرد رشدیه را خواستار شدند. هردو دستگیر و زندانی می‌شوند ولی حاجی خمامی تاکید دارد که رشدیه در قفقاز افساد کرده و باید سربه نیست شود. رشدیه پس از آزادی از زندان، مدارس رشت و انزلی را واگذاشته و به تهران می‌رود. (گیلان در جنبش مشروطه، ۱۷۳ و ۱۷۴)

 

نخستین مدارس رشت و انزلی- که از ثروت تقی‌اُف بهره‌مند شدند- تنها به‌خاطر نزدیکی به باکو نبود، شبکه مالی «تقی‌اُف» جنوب ایران را هم درنوردید. هفته‌نامه محلی «نسیم جنوب» چاپ بوشهر اشاره دارد که تقی‌اُف، حامی مالی بسیاری از مراکز فرهنگی بوشهر بوده و به نقل از کتاب «همم‌الرجال» می‌نویسد:«در سال ۱۳۱۷.ق‌ (۱۸۹۹م‌) به‌ همت‌ میرزا احمدخان‌دریابیگی و برادران‌ سعادت‌، مدرسه‌‌س مبارکه‌‌ی سعادت‌ مظفری، تاسیس‌ و راه‌اندازی شد.

 

این‌ مدرسه‌ در آغاز راه‌‌ دچار مشکلات‌ مالی عدیده‌ای بود. برادران‌ سعادت‌ کوشیدند تا از تجار کمک‌ مالی دریافت‌ کنند. نامه‌هایی هم‌ برای حاجی زین‌العابدین‌ تقی‌اُف‌ به‌ باکو فرستادند و از او تقاضای کمک‌ مالی کردند. حاجی زین‌العابدین‌ نیز به‌ تقاضای آنان‌ پاسخ‌ مثبت‌ داد و چندبار مقدار قابل‌‌توجهی پول‌ برای این‌ مدرسه‌ ارسال‌ کرد.»

 

به‌جز مدرسه‌سازی، منابع ترکی و فارسی از حمایت‌های «تقی‌اُف» از نشریات به‌عنوان رکن اصلی تنویر افکار عمومی نوشته‌اند. نشریاتی همچون؛ تربیت، حبل‌المتین و مظفری. تقی‌اُف ۶۰۰شماره «حبل‌المتین» را مشترک و دستور داده بود تا در شهرهای مذهبی همچون نجف به دست علمای اسلام برسانند.

 

انگیزه‌های آدمی در امورات خیر مکتوم است و می‌اندیشم، آیا تلاش‌های تقی‌اُف ناشی از قمار مرگ پسرجوانش بود؟ نوکیسه‌های نفتی به قول «یان کولارژ»، صاحبِ خانه‌های زیبایی شده‌اند «در آن‌ها زندگی می‌کردند و نمی‌دانستند با این همه اتاق چه بکنند؟ تفریح آن‌ها نوشیدن، دزدی، زورگویی و قتل بود. بازی مورد علاقه مردان جوان «برای خوشبختی» یا رولت روسی بود: در یکی از مخاذن روولول فشنگی قرار می‌دادند و چشم‌شان را می‌بستند، آن را می‌چرخاندند و لوله روولول را بر روی گیج‌گاه‌شان قرار می‌دادند و با گفتن «به سلامتی» ماشه را می‌کشیدند. اگر آن خانه‌ای که فشنگ داشت چکانده می‌شد بازیکن زندگی‌اش را می‌باخت. پسر حاجی‌تقی، که افسری جوان بود به این ترتیب به زندگی خود خاتمه داد.» (ص:۵۵)

 

«تقی‌اُف»- که خود سواد چندانی نداشت- می‌دید که کارگران نفتی عمدتا بی‌سوادند، کودکان بی‌سوادِ باکو سرکارگران نفتی خشنی شده‌اند، می‌دید که فوران نفت به‌جای خوشبختی، بازی مرگ را برای جوانان خوش‌گذاران به ارمغان آورده است و چاره این درد و یا تسکین مرگ فرزند را با نهضتی شروع کرد که قفقاز و ایران را دگرگون کرد.

 

منابع

  • سیاح، میرزا محمدصادق، شرح زندگانی و تعصب ملی تقی‌اُف.
  • رشدیه، فخرالدین «زندگی‌نامه پیرمعارف رشدیه، بنیان‌گذار فرهنگ نوین ایران»، تهران: هیرمند، چاپ اول: ۱۳۷۰.
  • یان کولارژ «بیگانه‌ای در کنار کوچک‌خان»، ترجمه رضا میرچی، تهران: فرزان.
  • فخرایی، ابراهیم «گیلان در انقلاب مشروطه»
  • عظیمی، ناصر «تاریخ گیلان»، رشت: ایلیا.
  • نوزاد، رضا «اخبار گیلان در مطبوعات عصر قاجار»، جلد چهارم.
  • هاشمیان، هادی «نامه‌هایی از ایران به حاجی زین‌العابدین تقی‌اُف»، پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (پرتال جامع علوم انسانی).
  • شیرین کام، فریدون و ایمان فرجام نیا، «سرگذشت پنجاه کنشگر اقتصادی ایران» ف انتشارات فرهنگ صبا.
  • حسینی، سجاد «تقی‌اُف، زندگی و زمانه (ابوالمله) حاج زین‌العابدین تقی‌اُف».
  • یاحسینی، سیدقاسم «تقی‌اُف‌ و کمک‌های مالی به‌ امور فرهنگی و ژورنالیستی بوشهر»، هفته‌نامه نسیم جنوب بوشهر.

 

باتشکر از «بیژن آرج‌وند» برای ارسال و ترجمه بخش‌هایی از کتاب «میلیونرهای باکو» و «شنیده‌ام، خوانده‌ام، دیده‌ام.»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.