استاندار جدید گیلان و مسأله زبان

200

می‌‌گویند در فرآیند انتصاب استاندار جدید گیلان، موضوع زبان به معیار انتخاب از میان یکی از دو گزینه‌ی نهایی تبدیل شده و دستکم در مورد گیلان، دولت کسی را خواهد پذیرفت که زبانش به زبان رییس خود شبیه باشد!

مضحک و تقلیل‌گرایانه و دور از ساحت دولت باورمند به وفاق ملی و تکثرگرایی است؟ بله هست. اما هرچقدر هم که گویندگان و باورمندان این قول خلاف، به سوءظن دچار و از حقیقت دور باشند، کثرت و گستردگی‌شان در میان تشکل‌های سیاسی و توده‌های مردمی گیلان است که اهمیت دارد.

یعنی واقعیت افکار عمومی از حقیقت پشت درهای بسته‌ی کابینه مهم‌تر است و بی‌توجهی به آنچه در ذهن بخش بزرگی از گیلانیان می‌گذرد، تناسبی با حکمرانی مطلوب دولت چهاردهم ندارد.

واقعیت این است که روند تاریخی افول گیلان ار “استان اول” مملکت به خطه‌ی محروم از توزیع ثروت ملی و گرفتار به انواع معضلات اقتصادی و زیست محیطی و در یک کلام بازمانده از توسعه، بدبینی گیلانیان به حسن تصمیمات “مرکز” را سال به سال افزایش داده است.

نمود این بدگمانی را می‌توان در حوادث اجتماعی و آمارهای مقایسه‌ای آن به روشنی دید و از زبان سیاسیون محلی به وضوح شنید. پیش‌فرض ذهنی این است که مدیران گیلانی قرار نیست سهم چندانی از کیک قدرت ملی داشته باشند و حتی در سطح استان، اولویت دولت، فرصت دادن به گز‌ینه‌ی غیرگیلانی یا کسی است که شباهت کمتری به فیگور مورد نظر آنان داشته باشد! توهم توطئه است؟ شاید.

اما حکمرانی خوب بیش از آنکه اصرار بر گزاره‌های ذهنی حکمرانان مسلط بر مرکز باشد، توجه به واقعیت‌های فرهنگی و اجتماعی پیرامون و برقراری تعادل میان همه‌ی این‌ها است.

گیلان را به استانی می‌شناسیم که انواع قومیت‌های ایرانی و گروه‌های زبانی، در سایه‌ی برخورداری از مواهب طبیعی، سالیان بسیار، بدون تنازع ‌و ستیز در کنار هم زیسته‌اند. آن‌قدر این رواداری و تکثرپذیری موفقیت داشته که آذری‌زبان و ارمنی‌زبان انزلی، به گیلکی حرف زده و تالش زبان طوالش، آذری آموخته است‌.

آن هم بدون زور و سلطه‌ی رسمیت زبانی و تنها برای هم‌دلی و فهم بیشتر هم‌سرزمین و همسایه. وقتی در چنین جامعه‌ی متکثر و پذیرایی، موضوع زبان حاکمان محلی به عامل بدگمانی و بی‌اعتمادی تبدیل می‌شود، حتماً دلایلی تحمیلی و پاگرفته از بیرون دخیل بوده است.

دلایلی که از مرکزگرایی، اصرار بر بی‌توجهی به خواست جوامع محلی و گروه‌بندی‌های خارج از قواعد حکمرانیِ خوب می‌آید و هرگز سرنوشت مشترک مطلوبی برای ایرانیان نساخته و نخواهد ساخت.

حال، در اولین سال حاکمیت دولتی که بزرگترین هدفش وفاق ملی نامیده شده است، گیلانیان اولین خواسته‌ی سیاسی خود را از مجرای تشکل‌های سیاسی و اجتماعی استان بر میز کابینه گذاشته‌اند و امیدوارند تا نام اول پیشنهادی آنان بر صندلی استانداری گیلان بنشیند. درحالی که بدگمانی تاریخی، امیدشان را کمرنگ می‌کند و گیلک‌زبانیِ فرد مورد نظرشان بر این بدگمانی دامن می‌زند. دولت چه خواهد کرد؟

نظرات بسته شده است.